کالسکۀ تدبیر

کالسکۀ تدبیر من به مهمانی نرگس می روم جانم بیا آنچنان باشی که می دانی و می دانم بیا با لباس اهل نامردی اگر هستی…

ادامه مطلب

غزل آفتاب

غزل آفتاب گوهر نازنین ناب منی گل زیبای باغ خواب منی تو ز دیوان بی کرانۀ صبح غزل سرخ آفتاب منی تویی آن گنج بی…

ادامه مطلب

شب رویایی

شب رویایی آبادی دلت به خرابی عوض نکن یک جرعه آب را به سرابی عوض نکن یک نیم جو اگر احساس با تو هست با…

ادامه مطلب

دست نوازش

دست نوازش توی ناپیدای غم من را تو پیدا می کنی خلوت آیینه وارم را تماشا می کنی گفته بودی بر سرم دست نوازش می…

ادامه مطلب

چرا نمی گذرد

چرا نمی گذرد چرا نمی گذرد نازنین زمان بی تو شکسته چرخ فلک هم در آسمان بی تو ؟ نه دیگر از دل خود انتظار…

ادامه مطلب

برق حسرت

برق حسرت یادش آرام دل دیوانه برد دلبرانه آمد و جانانه برد خواب دیدم که با زنجیر عشق دوشم از محراب تا میخانه برد پای…

ادامه مطلب

هیچ آباد

هیچ آباد غریب غربت خویشم ز حسرت خیز تنهایی که از تنها بپرهیزم به حکم پیر شیدایی فریب خویش را خوردم که در خود اینچنین…

ادامه مطلب

ماورای شنیدن

ماورای شنیدن صدای قلب من از تاب گوش بیرون رفت و پیر نبض دلم گریه پوش بیرون رفت صدای ناله من بس که در گلو…

ادامه مطلب

قلب عتیقه

قلب عتیقه یک عشق کهنه دارم قلبی عتیقه آری سرمایه ای که هرگز ارزش نمی گذاری سمسار کوچه ها را پیشم چه می فرستی قیمت…

ادامه مطلب

عزای شقایق

عزای شقایق غزل های وحشی به یادت سرودم غم واژه دارد مداد کبودم به وزن شقایق عزایی گرفتم و با بغض وحشی به باغ وجودم…

ادامه مطلب

سرو

سرو منم سروی که می مانم در این باغ زمستانی ندارم از خزان وحشت نه منت از بهارانی پناه بلبلان وقتی که گل می راندش…

ادامه مطلب

خواب زیبا

خواب زیبا رو به رویای قشنگت بارها خوابیده بودم حرف شیرین خواب زیبا گفته بودی دیده بودم با سرانگشت نوازش از گیاه بوسه هایت میوه…

ادامه مطلب

جادۀ خیال

جادۀ خیال امشب از سوز آه بیدارم به خدا تا پگاه بیدارم سر نهادم به جاده های خیال چشم در چشم راه بیدارم روی یک…

ادامه مطلب

بال رویا

بال رویا آنچه با من بود هر شب آه بود زندگی بی روی او جان کاه بود بال رویا قحطی پرواز داشت ارتفاع آسمان کوتاه…

ادامه مطلب

نیستان

نیستان او به مهمانی مهتابم برد به سر آغاز می نابم برد او مرا نغمه ی سرودن آموخت گرم لالایی خود خوابم برد او نیستان…

ادامه مطلب

مزرعۀ خیال

مزرعۀ خیال میوۀ خواب می دهد ، مزرعۀ خیال من می شود آنچه می شود در هوس مهال من می روم اوج آسمان می دهم…

ادامه مطلب

کافر عشق

کافر عشق کافر عشقم و توحید غمت در پیش است صبر رنجور ورا محنت پیش از بیش است آیۀ مهر تو جاری شده در زمزم…

ادامه مطلب

عرصۀ سکوت

عرصۀ سکوت امشب مرا ز بودن خود شاد می کنی ویرانه ای به نام دل آباد می کنی از یاد برده ام همه را غیر…

ادامه مطلب

سودای بی سوالی

سودای بی سوالی نوشابه های حسرت در سفره های خالی باید شبی بگریم گر غم دهد مجالی جانم کپک زد از غم نانم به گریه…

ادامه مطلب

دل بد

دل بد دیگر سر کارم نگذار ای دل بد از خانه من نکن فرار ای دل بد محشر که شود گناه تو می دانی در…

ادامه مطلب

تنهاترین

تنهاترین آفرین ای عشق ای رویای من راز دار خلوت شبهای من سینه ام آبشخور زخم تو بود زخم تو نجواگر غوغای من سالها من…

ادامه مطلب

باور می کرد

باور می کرد عاشق اینگونه در این شهر که باور می کرد من چنین عاشق و او قهر که باور می کرد شوکران می چکد…

ادامه مطلب

نکند که

نکند که نکند که من بمانم و تو مهربان نمانی که نمی شود بمانم به عزای مهربانی نکند لب خمارم نرسد به چشم مستت نکند…

ادامه مطلب

مخزن اسرار

مخزن اسرار یک تبسم نذر رویت می کنم عشق را آویز مویت می کنم سینه ام را کز غمت لبریز شد مخزن اسرار کویت می…

ادامه مطلب

قطار لحظه

قطار لحظه قطار لحظه واگن ثانیه ها چه تند گذشت در ایستگاه زمان گرد انتظار نشست مسافری که نیامد و مهلتی که نبود و کودکی…

ادامه مطلب

عروس آرزو

عروس آرزو مرا عشق پری رویان جوان کرد هم آغوش خیالی جاودان کرد مرا با بوسه ای تب دار می سوخت مرا مسحور عشق این…

ادامه مطلب

سبز بی خزان

سبز بی خزان قلم کردند پاهایم نوشتم باز می مانم شکستند استخوانم را سرودم باز می خوانم من از ابهام زنجیری که می آید نمی…

ادامه مطلب

دین تازه

دین تازه ای سیب گونه هایت اغواگر خدایان ای لایق پرستش ای دلبر خدایان در مسجد نگاهت یک دین تازه داری بر بنده سجده واجب…

ادامه مطلب

جان تفتیده

جان تفتیده در کوچۀ هیاهو گم شد دل اسیرم گستاخ کوچه ها را آیا شود بگیرم ؟ دل می گریزد از من در روزگار پیری…

ادامه مطلب

بخت سیاه

بخت سیاه وه که بختی سیاه دارم من نقد عمری تباه دارم من همجوار غمم ز صحبت دوست حرمت غم نگاه دارم من شکوه ها…

ادامه مطلب