گزیده غزلیات احمد پروین
نگاه
نگاه هزار ناله ناکرده در گلو دارم هزار بغض فرو خورده پیش رو دارم هزار سجده ناکرده در خم ابرو و صد سلام به آن…
مجموعۀ تهی
مجموعۀ تهی من مردی از کویر فقیه دل خودم بی مشکلم چرا که خودم مشکل خودم مجنون منم که باز به این حال آمدم من…
فصل سخت
فصل سخت گفتم به تو انتظار سخت است دیر آمدن نگار سخت است خود را به خطر نیازمائید عاشق نشوید کار سخت است پاییز اگر…
عروج
عروج عیار عشق تو چند است دلبرم می گفت دلم به پای که بند است دلبرم می گفت دلم نه لایق عشق است پیش موی…
زهر ادعا
زهر ادعا میوه های کاغذی در سفره های جعلی مردم و من در گسترای دشتهای یک رفاقت گم دروغ آتشین در منقل احساس مزدوران و…
خلوت نشین
خلوت نشین هرگز نه من ، همیشه تو ، اما برای من آغاز من میانه ی من ، انتهای من می خندم از حلاوت رویای…
تیر افسون
تیر افسون گلشن اندیشه را با بوی او رونقی دیگر دهم در کوی او رهگذار وصل را آبی زنیم اشک دل مژگان من گیسوی او…
برای دخترم یگانه
برای دخترم یگانه ای بهترین یگانۀ من دخترم گلم زیباترین ترانۀ من گوهرم گلم لبریز میشود دل من با تو از نشاط با یاد تو…
نفرین آفرینش
نفرین آفرینش نفرین آفرینش ، دشنام سر نوشتم تمثیل شور بختی نا کام سر نوشتم محکوم رای خوبان در دادگاه حیرت بر دار روزگاران اعدام…
گل اخلاص
گل اخلاص فرصت نمی شود که ز حیرت فرار کرد باید که عشق وقف دل بی قرار کرد باغ خیال نشئۀ عطر است ای عزیز…
کفش عرفان
کفش عرفان مرد شبگرد کوچه های دلم همه دیدند مبتلای دلم مثنوی های درد خواهد بود حجم دیوان های های دلم کفش هایی برای عرفان…
عالم مستی
عالم مستی من در بدر خویشم حیران معمایم عمریست که مجنونم چندیست که رسوایم رخساره چو از مستی پر شور و شرر باشد آیینه نمی…
زبان زخمی خودکار
زبان زخمی خودکار اطاق شیشه ای جوهر ست خودکارم خدا نیاورد او را ز دست بگذارم زبان زخمی خودکار ، دامن کاغذ همیشه تا به…
خلوت آیینه
خلوت آیینه قاب دل خالیست تصویرت کجاست عکس تو در خلوت آیینه هاست لحظه هایت را برایم هدیه کن هدیه خواهم کرد آنچه مال ماست…
تب هاشور
تب هاشور آخر چقدر از دل من دور می شوی بیچاره می شود و تو مسرور می شوی اینگونه نیست ای بت من رسم سوختن…
بام دعا
بام دعا من پریشانم پریشان زاده ام من فریب دوست خورده ام ساده ام گفته بودی عشق مجنون می کند هر چه بادا باد پس…
نغمۀ ناز
نغمۀ ناز برو ولی دل من را دوباره جا نگذاری و بندگان گنه را تو بی خدا نگذاری ز شیشه های شکسته حذر که پا…
لطافت باران
لطافت باران شبیه شوره به دشتم که تشنه مانده همیشه مرا لطافت باران ز خویش رانده همیشه منم که شور عطش را به کام بادیه…
فرصت فانی
فرصت فانی عمری در آرزوی تو دل ریش بوده ایم آتشفشان منطقۀ خویش بوده ایم روی نیاز ما به زر هیچ سفله نیست تا در…
صدای غم
صدای غم عشق دارد ریشه در اندیشه ام در کویر عشق بازی ریشه ام بیشه زاری هست دشت بی دلی من تمام رونق این بیشه…
ستایش گیسو
ستایش گیسو گفتی لبم برای لبت شیرین بیان کنم عالیست جان من بگذار امتحان کنم شیرین و تلخ هر چه که باشد لبت گل است…
خرمن گیسو
خرمن گیسو لعل لب توست بهترینم تمثیل خداست در زمینم در خرمن بی بدیل گیسو من مرد گدای خوشه چینم جانم ز غمت چنان بسوزد…
تحفۀ خدا
تحفۀ خدا اول چه بود عشق و آخر چه هست عشق بر خاست از خدا و در آدم نشست عشق این تحفۀ خداست یا اسم…
بدون یار
بدون یار نفسم گرفته امشب ز مرور خاطراتم منم و نگاه حافظ ، من وشاخ بی نباتم قلمم نمی نویسد غزلی اگر بخواهم همه خون…
نشان راه
نشان راه چه بنوشم که بجوشد ز تنم آنچه تو خواهی چه برقصم که بگیرم ز تو تقدیس نگاهی چه بخواهی تو که باشم چه…
گل ترانه
گل ترانه نمی گذاری اگر دل به حال خود بگذارم اگر شبی تو نباشی به گریه جان بسپارم در آسمان نگاهت شهاب عاطفه گم شد…
فتنه جو
فتنه جو با دو صد شیوۀ دلاویزی با دل سنگ من گلاویزی روزها را شب سیه کردی شب پرستی ، شبی ، شباویزی تخم عشقت…
شرار نگاه
شرار نگاه من در خواب چشم تو تحقیق می کنم خود را به بوسه های تو تشویق می کنم مژگان خوب توست که در لحظۀ…
روستای تنهایی
روستای تنهایی مقصدم روستای تنهایی است جاده ها سنگلاخ رسواییست کوچ مردان آفتابی عشق تا فراسوی شرق داناییست تا رسيدن به کوچه های خدا دشت…
خدای مستان
خدای مستان من ماندم و يک خیال واهی شاید که ببینمت نگاهی دل می دود از پی تو هر شب ای دل تو چقدر سر…
تمنا
تمنا کاش که دل جای تمنا نبود یا که اگر بود دل ما نبود کاش دل اینگونه که بی آبرو است حداقل پیش تو رسوا…
اذان یار
اذان یار من در حصار عشق گرفتار آمدم رفتم زخویش تا به بر یار آمدم عمریست روزه لب معشوق بوده ام تا با اذان یار…
نفرین غزل
نفرین غزل یک غزل گفتم قلم آتش گرفت دفتر از نفرین غم آتش گرفت چون دعایم آتشین شد نیمه شب یک کبوتر در حرم آتش…
گذار
گذار از خود بدر آمدم نگارم شاید به شما رسد گذارم گنجینۀ بی زوال مستی زیر سر دل نهفته دارم مدیون عصا نمی شوم من…
فانوس اشک
فانوس اشک فانوس اشک ، طاقچه انتظار ، خانه صبر امید وصل تو تنها مرا بهانه صبر در مغازۀ تقدیر می روم همه روز مگر…
شراب نگاه
شراب نگاه من در شراب چشم تو تحقیق می کنم خود را به بوسه های تو تشویق می کنم مژگان خوب توست که در لحظۀ…
رنگ خاکستر
رنگ خاکستر ناله ام جوشید و آهم گریه کرد چشم های بی گناهم گریه کرد همصدا با لاله های دشت عشق نرگس باغ نگاهم گریه…
خمار چشم
خمار چشم گفتم عزیز من دل در غمت نشست گفتی که بشکند چه کنم من ؟ همین که هست دل نیست مثل دف که زند…
تکاپوی خدا
تکاپوی خدا کاش در خاطره ها گم می شد وسط دشت بلا گم می شد کاش در هاله ای از وهم سیاه در تکاپوی خدا…
اشک کوچه
اشک کوچه من گدا شدم شاید درب خانه بگشاید لحظه ای برون آید التفات فرماید من گدا شدم اما درب خانه می بندد دست من…
میزبان خدا
میزبان خدا من گل زرد آفتابگردانم رو به خورشید توست چشمانم دستهایم قنوت می خواند بت پرستم ولی مسلمانم میزبان خدا شوم وقتی که به…
لقمۀ اشک
لقمۀ اشک مرتع بی علف از برۀ بیمار پر است توی این قحطی اندیشه دل زار پر است وهم آیینه نکن حیلۀ راه است سراب…
فانوس تفکر
فانوس تفکر اهل مه غلیظ توهم شدیم ما در جاده های حیرت و غم گم شدیم ما فانوس کور سوی تفکر به یک نسیم خاموش…
شمع گداخته
شمع گداخته ای دل حریف این همه ماتم نمی شوی بیچاره تر منم که تو آدم نمی شوی بار فراق دوست اگر بر سرت نهند…
دیوار حاشا
دیوار حاشا از بهشت دلت اخراج شدم اینجایم بی گناهم به خدا بیش نکن رسوایم سیب باغ تو فریبندۀ صد حوا بود من بیچاره که…
خاطرۀ وصل
خاطرۀ وصل هنوز خاطرۀ وصل توست در گوشم تو را به هر چه پرستی مکن فراموشم سکوت دلکش من هم ز یاد صحبت تو چنان…
تمدن کور
تمدن کور باد گلهای پونه ، توی دهات بازی دختران و آب قنات چای دم کرده با سماور مست مزۀ زعفران و شهد نبات جوی…
آشوب
آشوب امشب تمام خانه ام آشوب می شود می آید او به جان خودم خوب می شود امشب گلیم کهنۀ درویش خانه ام فرش قدوم…
معجون اشک
معجون اشک مشت جنون به سینۀ دیوار می زنم دل را به جرم بوالهوسی دار میزنم برقبلۀ خودم به نماز ایستاده ام بر غیر دوست…
گذار عشق
گذار عشق از من گذشت عشق و در من اثر گذاشت بر دیده خون دل و لهیب جگر گذاشت او پیش من نشست و گفتم…