مرثیه ای برای ظاهرهویدای بزرگ

مرثیه ای برای ظاهرهویدای بزرگ خورشید صدایی به دل خـــــاک نهــــــادیم ای خاک بخـــــوان مرثیه کــــز پای فتادیم پیـــــری پــــدری زاده ی پاکــــــی و تبرا…

ادامه مطلب

عبور از شب

عبور از شب زمزمه کن شور مرا شور مرا ترانه کن باز به یاد آشنا ذهن مرا نشانه کن وسوسه نظاره خوان در شب من…

ادامه مطلب

راز آفرینش

راز آفرینش قرار بود از اول که یاورت باشم به گاه یکه شدن ھا ت در برت باشم قرار بود ز پھلوی تو بریده شوم…

ادامه مطلب

خواب ستاره گان

خواب ستاره گان خواب ستاره گان را تعبیر راستینی ای برتر از سپیده تو باوری، یقینی دستان خسته ام را، بال شکسته ام را آوای…

ادامه مطلب

پاییز

پاییز شاخه ھا خشک و برگ ھا زردند مرغکان آشیان تھی کردند باد پاییز ره به باغ گشود شاخه ھا باد را ھماوردند آفتابی ز…

ادامه مطلب

ای آتش خمـــــوش شــــده در میـــــان دود

ای آتش خمـــــوش شــــده در میـــــان دود طوری برای هستی و عـــــریانی ات نبود؟ باور بـــــه آفتاب صــــدا در دلت شگفت؟ وقتـی هوا درون نفس…

ادامه مطلب

مست حضور

مست حضور مست حضورم آنقدر کز آسمان آبی ترم در تن نگنجد این منم تن دیگر و من دیگرم دستی بیفشان مست تر از هر…

ادامه مطلب

غریبانه

غریبانه نیامدی و به چشمان من بهار شکست درون سینه من شور انتظار شکست نیایشی که به دستان من رها شده بود سکوت دست ترا…

ادامه مطلب

زمین برفی پاکـــــم پر از جـــوانه شوم

زمین برفی پاکـــــم پر از جـــوانه شوم نگین نـــــور به انگشتر زمــــــانه شوم شکــــــوه لحظۀ دیــــــدار در نگاه کشم نشاط آبی دریـــــــای بیکـــــرانه شـــوم ز…

ادامه مطلب

چه خوانده ای که به افسانه خواب می سوزد

چه خوانده ای که به افسانه خواب می سوزد ستاره در نگه ی ماهتاب می سوزد شکسته گی به تن آبگینه می تازد به دست…

ادامه مطلب

بیشۀ یاد

بیشۀ یاد شب بشکن در دل من خون سحر را یله کن دشت خموشی مرا ساحت صد ولوله کن پنجرۀ بستۀ من حنجرۀ خستۀ من…

ادامه مطلب

آواز

آواز شب هوای شهر آوازم دهد سوی صبح شهر پروازم دهد شهر من آیینۀ چشمان تو جلوه های مستی و نازم دهد بی تو تنها…

ادامه مطلب

مگو که آشنا نه ای.

مگو که آشنا نه ای. بهانه های رویشی به بیشه های بودنم ترانه های پویشی به ریشه ای سرودنم بلوغ نخل خواهشم، چو سبزه پرز…

ادامه مطلب

غزل آفتاب

غزل آفتاب چشم ستاره سایه دیوار خواب شد دیوار قصه خوان شب اضطراب شد آن پرسش غریب که در چشم تو شکفت ناگاه در برابر…

ادامه مطلب

زمین

زمین سکوت من به صدای زمانه میماند صدای من به حلول ترانه میماند هجوم عاطفه در سرزمین سینۀ من به میل رویش تند جوانه میماند…

ادامه مطلب

خاموشی مردان

خاموشی مردان شهر من خالی روزان تو ویرانم کرد ظلمت تلخ شبت اشک به دامانم کرد شهر من، خسته دلی، بی رمقی، بی شوری هستی…

ادامه مطلب

بهار آشنا

بهار آشنا “به کجای شب نویسم غزل شبانۀ خود” به طلوع واژه ریزم سحر فسانۀ خود چه کلام خفته در من، سخن نگفته در من…

ادامه مطلب

امید های بهی

امید های بهی با این تن شکسته و خسته نشسته ام در خویشتن شکسته ام و سخت خسته ام لب باز کرده ام که کلامی…

ادامه مطلب

هوای گریه

هوای گریه هوای گریه کرده ام به روی شانه های تو عبور تلخ کرده ام دوباره از هوای تو به خواب من نشسته ای میان…

ادامه مطلب

لیلی

لیلی در سینه غمــــی دارم با نــــــای هم آوازم در دل المی دارم صـد سینـــه سخن سازم چشمی به دری حیران، دارد دل سرگردان ای…

ادامه مطلب

عشق خمیازه های عادت نیست

عشق خمیازه های عادت نیست عشق ظرفی برای عادت نیست نیست هفت شهر، در خور گامش عشق در روستای عادت نیست مثل آب از تبار…

ادامه مطلب

زمین برفی پاکــــم پر از جـــوانه شوم

زمین برفی پاکــــم پر از جـــوانه شوم نگین نور به انگشتر زمـــــانـــــه شوم شکوه لحظۀ دیــــــدار در نگــــاه کشم نشاط آبی دریای بیکــــــرانه شــــــوم ز…

ادامه مطلب

چگونه راه میدهی

چگونه راه میدهی چگونه راه میدهی به باغ من جوانه را که عشق جاده می شود عبور هر ترانه را به برگ ها چکیده است…

ادامه مطلب

بیخ سوزان

بیخ سوزان آتشی در روز هــــــا روشن شده شب به روی تیره گی خرمن شده خـــــرمن شب پاسبان دارد دریغ نور دور شب چنــــان دامن…

ادامه مطلب

از دور از همیشه، فراندوز بامنی

از دور از همیشه، فراندوز بامنی ای آشتی روزنه و روز بامنی با دف به همصدایی یک نغمه ی شگفت در عاشقانه های شب افروز…

ادامه مطلب

هـــر صبح از سلام تــــــو آغاز میشوم

هـــر صبح از سلام تــــــو آغاز میشوم در ابتــــدای چشــــــم تو پرواز میشوم یک عمر در سکوت تو در بند مانده ام یک روز از…

ادامه مطلب

گلایه

گلایه به شبان خستۀ من، صدف سپیده وا کن سبد ستاره برچین و به روح شب دعا کن که دلم گرفته از شب به گلایه…

ادامه مطلب

عاطفه

عاطفه عشق جوانه می زند در تپش صدای من شعله طور می دمد از همه لحظه های من سبزی بی نهایتی، عاطفه را بدایتی شور…

ادامه مطلب

دیدار

دیدار داد خدا به موهبت فرصت دیدار مرا فرصت دیدار ترا داد دگر بار مرا کودک پابند توام گرچه که مادر شده ام باز هوای…

ادامه مطلب

خاک دیرینه مرا پهنه ی دنیا از تو

خاک دیرینه مرا پهنه ی دنیا از تو خشکی دشت مرا سبزی صحرا از تو آمدی خانه بپیرایی از اندیشه ی ما خانه و شهر…

ادامه مطلب

به گیسویت، به مویت انتحاری

به گیسویت، به مویت انتحاری به لبخندت به رویت انتحاری کدامین موج اندوه می فرستد ایاکابل به سویت انتحاری به جرهایت به جویت انتحاری تمام…

ادامه مطلب

از همه آفتاب های تاریخم

از همه آفتاب های تاریخم سایه می بافد و بر سراسر آینده می گستراند. ما هنوز دست بر ابرو سایبان می سازیم تا آتش حقیقت…

ادامه مطلب

همه آیینه ام تو بازتابی

همه آیینه ام تو بازتابی کویرم تو صدای پاک آبی تو میگویی من از تو ناگزیرم، برای من مگر تو انتخابی؟ حمیرا نکهت دستگیزراده

ادامه مطلب

لهجه های آبی دریا

لهجه های آبی دریا از بسکه جادوان تمنا رسیده اند آهو گکان خاطره از ما رمیده اند آواز های پاک و صمیمانۀ دعا از لهجه…

ادامه مطلب

شط اشراق

شط اشراق شب شط اشراق شود با خبر آمدنت شهرۀ آفاق شود در سحر آمدنت باغ غزل وار شود سبزی کرار شود عاطفه تکرار شود…

ادامه مطلب

دوستم بدار

دوستم بدار هنگام فروپاشی باور دوستم بدار هنگام خاموشی عشق دوستم بدار هنگام فریاد بی داد هنگام تنهایی دستان دوستم بدار هنگام به خون خفتن…

ادامه مطلب

چه بیهوده سپاهی می گماری

چه بیهوده سپاهی می گماری چه بیهوده ز من امید داری الفبایی شوم اندیشه ات را، که روی هستی ام خود را نگاری! حمیرا نکهت…

ادامه مطلب

پائیز

پائیز شاخه ها خشک و برگ ها زردند مرغکــــان آشیـــــــان تهی کردند باد پاییز ره بـــــــه باغ گشــــــود شاخه ها بـــــــاد را همـــــاوردند آفتــــابی ز…

ادامه مطلب

آلیس

آلیس با یک شتاب روشن آیینه باز میشد آلیس قصه هایم در رنگ رنگ رویا از جنس راز میشد آواز بکر و نابی از ژرفنای…

ادامه مطلب

همریشه

همریشه سخن من با تو می گویم که میدانی زبانم را و حتی واژه های تیت و پاشان روانم را سخن من با تو می…

ادامه مطلب

مادر

مادر آسودگی تو را دریافت بی خوابی هایت را بر ما ببخش آن لب را به خاک سپردیم ماکودکان که بار بار ما را بوسیده…

ادامه مطلب

شط شراره

شط شراره سیاه چشم های من پر از ستاره می شود و هر ستاره آیتی ز استخاره می شود ستاره های چشم من صمیم یاد…

ادامه مطلب

دل بیقرار

دل بیقرار دلبسته صخـــــره بـــــر سبق آبشـــــــار تو دل میدهد به کـــــوه، ثبــــــات فـــــــرار تو دست من و نیــــــاز من و تنگــــــــدستی ام دلتنگ قصه…

ادامه مطلب

تکدرخت شرقی

تکدرخت شرقی ای تکدرخت شرقی مغرب نشین، بگــــو از آیه های با ور و نور و یقین، بگــــــو ای شهسوار وادی شعـــــر دری بمــــان بــــــا…

ادامه مطلب

بستر حریری اشعار

بستر حریری اشعار عمری گذشت خالی دیدار نازنین! در انتظار آمدن یار نازنین یاری کزو زمین نگاهم چمن شود یاری کزو بهار برد بار نازنین…

ادامه مطلب

آویزه های نور

آویزه های نور با باد های خیره مگویید راز باغ در آستان حیله نباشد نماز باغ پروانه های نغمه سواران حاجت اند در اهتزاز رویش…

ادامه مطلب

یاس و امید

یاس و امید چگونه می مانی در سراشیب ترسناک تنهایی؟ با این همه سنگیِ وشکیبایی؟ ابر را آذرخشی آزرد و نرمش باران را غرش تندری…

ادامه مطلب

گفتم که عاشقانه سرایم ، نمیشود

گفتم که عاشقانه سرایم ، نمیشود از این فضای تلخ برآیم نمیشود از آفتاب یخ زده گرما نمی رسد آری به غیر سایه، نمایم نمیشود…

ادامه مطلب

شوکت شگفتن

شوکت شگفتن تو ای زلال آب ها سرود بکر رفتنی نیایش جوانه ها نیاز سبز رستنی تبار تیرۀ غمم بسیط رشد ماتمم نفیر درد عالمم…

ادامه مطلب

دربه دری

دربه دری باز کن در که به جان آمدم از در به دری زند گی می گذرد یا شده ام من گذری شب کشد پنجه…

ادامه مطلب