گزیده اشعار احمد محمود امپراطور
اگر نظر به منی بینوا کنی چه شود؟
اگر نظر به منی بینوا کنی چه شود؟ ز خاطرات کمی یاد ها کنی چه شود؟ دلت نمی شود از من بلب بر ِ نامم…
مهر و کرامت تو از صد هزار بالاست
مهر و کرامت تو از صد هزار بالاست دریای رحمت تو از صد هزار بالاست ما را چه آزمایی رحم و تفقد کن ملکِ صلابت…
قدمت روی چشم جانب ما آمده ای
قدمت روی چشم جانب ما آمده ای بهر درمان همه درد، دوا آمده ای خانه ای دل که به ویرانه مبدل شده بود شدی معمار…
شود بباغی تو من ناله ای شبانه کنم؟
شود بباغی تو من ناله ای شبانه کنم؟ به روی تو نگه ای گرم و عاشقانه کنم؟ چو عندلیب مهاجر بخود پناهم ده به سرو…
روزِ شادِ ما چو روزِ محشر است
روزِ شادِ ما چو روزِ محشر است زندگانی غصه و دردِ سر است میکشیم ادبار و رنج جاهلان بخردان در نزد جاهل چاکر است بر…
دل در هوای سرو روان کوچ میکند
دل در هوای سرو روان کوچ میکند از آسمان ستاره ای جان کوچ میکند آیینه ها گرفت عرق شرم و انفعال جوهر ز کوی شیشه…
خوردم به سینه از تو بچندین هزار زخم
خوردم به سینه از تو بچندین هزار زخم دیگر نمانده جا که زنی بار، بار زخم ما و تحمل و سر تعظیم و پاس عشق…
بی تو کی شام ِبرات و صبح عید است مرا
بی تو کی شام ِبرات و صبح عید است مرا بی تو هر لحظه فقط مرگ شدید است مرا بی تو از طعنه ای فرصت…
بلبل عشق
بلبل عشق به عشق هر چه باشد تکامل کند به همت خس و خار را گل کند رگِ شبنم افتد به سیر نمو گلستان که…
این جهان باشد چو صحرای سپنج
این جهان باشد چو صحرای سپنج تازه میگردد به هرجا درد و رنج بی خبر از بود و نابودیم ما خفته ایم چون مار در…
اگر تو باز نگردی
اگر تو باز نگردی ز غصه خواهم مُرد به پشت پنجره ها به نیمه ی شب ها بیاد خاطره ها بیاد خاطر شیرین آخرین نگه…
یاد تو آورم به هوایت جنون کنم
یاد تو آورم به هوایت جنون کنم خود را به عشق بار دگر آزمون کنم در گلشن ِ جوانی و اُمید های خویش یک گلستان…
من آن لعل بدخشان می پسندم
من آن لعل بدخشان می پسندم پری روی سخندان می پسندم گره خورده دلم در تار زلفش سیه مستِ گریزان می پسندم بدانم او مرا…
قدم گذار ز اقلیم آب و رنگ برآ
قدم گذار ز اقلیم آب و رنگ برآ بسانِ تیر از این خوابگاه جنگ برآ شرابِ عقل به پیمانه ای ادب برسان ز جام ِ…
شوخ بازی گوش را اخطار کردن مشکل است
شوخ بازی گوش را اخطار کردن مشکل است خفته ای بیدار را بیدار کردن مشکل است زاهد بادفره و هم شیخ خیرات خور را صوفی…
رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من
رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من در پیش دل نماند دگر اعتبار من طوفانِ آمد و گل عشقم به باد داد…
درین دار جهان نام ِ نیکو بهِ
درین دار جهان نام ِ نیکو بهِ ز آبِ زنده گانی آبرو بهِ ز سیمرغِ که از عالم فرار است کنار ِبیشه سبز عشقِ قوُ…
حلقه ای گرداب را غیر از دل دیوانه نیست
حلقه ای گرداب را غیر از دل دیوانه نیست عاشق بیباک را جُز دشت صحرا خانه نیست کیست تا فهمد علاج درد بی درمان من…
بی تو من شام تار را مانم
بی تو من شام تار را مانم غصه ای روزگار را مانم داغِ سرتا به پاست در تن من دمنِ لاله زار را مانم میچکد…
بلبل من از کجا شیرین زبانی میکنی
بلبل من از کجا شیرین زبانی میکنی بر سر ما ناز و کبر نو جوانی میکنی خورده ام پیکان عشق و بسملم در راه تو…
اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد
اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد صوت هزار نغمه سرا شد نشد نشد باغ خیال و خاطره باشد بهشت من خلد برین مسکن و…
افسوس کار مُلک به یدی بخردان نشد
افسوس کار مُلک به یدی بخردان نشد از هیچ در امیدی بما ارمغان نشد هر چه بلاست بر سر مظلوم و ناتوان بیداد در حریم…