جاهل دوُن اگر ملا باشد

جاهل دوُن اگر ملا باشد محشرِ فتنه برملا باشد دین بدست سخیف اگر افتد ظلم و بیداد و ناروا باشد بوفا عهد کی توان کردن…

ادامه مطلب

به لعل سرخ و خندانت بمیرم

به لعل سرخ و خندانت بمیرم به مرواریدی دندانت بمیرم حریر پیرهن داری تو از گل به آن چاک گریبانت بمیرم زدی آتش مرا با…

ادامه مطلب

بدخشان سرزمین آریایی

بدخشان سرزمین آریایی عروس عشق خفته در گلستان به کشم و جرم و درواز و به خواهان نوا آمد سحر از سوی بستان ز آن…

ادامه مطلب

آیا به عشق گشته ای دیوانه ای چو من

آیا به عشق گشته ای دیوانه ای چو من از خویش رفته و شده بیگانه ای چو من از انتظار و صبر و تحمل شدم…

ادامه مطلب

از ما به آن پری برسانید پیام ما

از ما به آن پری برسانید پیام ما گویید پخته کی شود این بختِ خام ما زخم که خورده ایم ز عشق تو در جگر…

ادامه مطلب

هرچند که جان در سر کوی تو مقیم است

هرچند که جان در سر کوی تو مقیم است به دیدن روی تو دل و دیده یتیم است امروز بدانی سبب زندگیم چیست؟ از خاطر…

ادامه مطلب

گل لبخند توست خورشیدم

گل لبخند توست خورشیدم چشم زیبات صبح امیدم هر کجا جلوه میدهی تو به ناز عشوه های تو عمرِ جاویدم تا به یاد تو اشک…

ادامه مطلب

عشق زلیخایی

عشق زلیخایی شعله زد به قلب من دیدم آن شنیدنها از نسیم جسم تو عطر کرد وزیدنها از اپارتمان خود دیده ام که می بینی…

ادامه مطلب

شب زلف یار بود و دو دستم چو شانه ها

شب زلف یار بود و دو دستم چو شانه ها راز و، نیاز و، حرفِ دلی عاشقانه ها عطر خوش و هوای بهارش به من…

ادامه مطلب

دو عالم ز نامت کمایی کنم

دو عالم ز نامت کمایی کنم به هفت آسمان آشنایی کنم بدرگاه ناز تو روی آورم ز شب تا سحر جبهه سایی کنم ملک را…

ادامه مطلب

در سرای سینه ام آخر دل دیوانه سوخت

در سرای سینه ام آخر دل دیوانه سوخت از لب باده پرستم ساغر و پیمانه سوخت ابر آتش خیز فکرم رهرو خورشید شد خاک شد…

ادامه مطلب

تلخ آمدم از زندگی ایکاش بمیرم

تلخ آمدم از زندگی ایکاش بمیرم از بار غم عشق تو افتاده به زیرم انساج وجودم بمن است چون غل و زنجیر یعنی که به…

ادامه مطلب

به کویت تا سحر شب زنده دارم

به کویت تا سحر شب زنده دارم بیا زین بیش مگذار انتظارم شوم گاهی من از این زندگی سیر بسوزد کاش بختِ نابکارم جوانی رفت…

ادامه مطلب

باور بکن که از دل و جان دوستدارمت

باور بکن که از دل و جان دوستدارمت انصاف نیست این که مرا سر گران کنی جسم مرا به درد و الم ترجمان کنی محتاج…

ادامه مطلب

ای عشق بیا کذب و دَغا را بِشکن

ای عشق بیا کذب و دَغا را بِشکن از آیینه ها رنگی جلا را بِشکن از خوان کرم بده و ارزان میدار این محنت کاسه…

ادامه مطلب

از هجر یار سینه ای من داد میزند

از هجر یار سینه ای من داد میزند آتش به آستانه ای آباد میزند ای گل فروش دست تکدی مبر به گل بلبل به عشق…

ادامه مطلب

هر لحظه ای که یاد ز نام پدر کنم

هر لحظه ای که یاد ز نام پدر کنم نوش از شراب غصه و خون جگر کنم آواره گردی کوچه و بازار دل شدم تن…

ادامه مطلب

کوه های سبز ملک بدخشانم آرزوست

کوه های سبز ملک بدخشانم آرزوست دیدار روی سرو خرامانم آرزوست یک کهکشان ستاره ای از عشق و همدلی تا صبحگاهی وصل درخشانم آرزوست در…

ادامه مطلب

عشق دارد جلوه های آتشین

عشق دارد جلوه های آتشین آفرین بر قلب عاشق آفرین دل عجب مرغ ایست کز پرواز او آسمانها میشود زیر نگین انتظار یار بس مشکل…

ادامه مطلب

شکر خدا که باز رسیدی کنار من

شکر خدا که باز رسیدی کنار من ای گلشن امید من و نو بهار من سروی تو تا قدم بنهد در حریم دل دنیا بهشت…

ادامه مطلب

دمید فصل بهاران و شد شگوفایی

دمید فصل بهاران و شد شگوفایی به شاخسار رسیده است عطر و زیبایی به باغ و راغ گرفت جای بلبل خوشخوان قدح زند به شقایق…

ادامه مطلب

در زند گی و دوستی ها اعتبار نیست

در زند گی و دوستی ها اعتبار نیست در این جهان سفله یکی غمگسار نیست امروز هر که لافِ پروفیسوری زند فخر خرد به دیپلوم…

ادامه مطلب

جانا چه شد که این همه بی اعتنا شدی

جانا چه شد که این همه بی اعتنا شدی رفتی و دوست با جمع نا آشنا شدی خوردی نمک ولی تو نداستی پاس آن آفت…

ادامه مطلب

به عشق هر چه باشد تکامل کند

به عشق هر چه باشد تکامل کند به همت خس و خار را گل کند رگِ شبنم افتد به سیر نمو گلستان که فریاد بلبل…

ادامه مطلب

بال کبوتر

بال کبوتر رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من در پیش دل نماند دگر اعتبار من طوفانِ آمد و گل عشقم به…

ادامه مطلب

ای مه لقا کجایی و مهمانِ کیستی

ای مه لقا کجایی و مهمانِ کیستی در باغ عشق سرو ِ خرامانِ کیستی دیشب تمام شب به هوای تو سوختم از جسم من رمیده…

ادامه مطلب

از ما سلام بر همگی عاشقان عشق

از ما سلام بر همگی عاشقان عشق بر بارگاهی منزلتِ رهروان عشق دلها طپید و عالم جاوید شد بنا معنی گرفت هستی به نام و…

ادامه مطلب

نیامدی چقدر من بیا، بیا کردم

نیامدی چقدر من بیا، بیا کردم برای دیدنت هر سوی دست و پا کردم چو شمع سوختم و قطره،قطره آب شدم به صد شکست دل…

ادامه مطلب

گشته ام بیزار از بیداد و از این کل مکل

گشته ام بیزار از بیداد و از این کل مکل از جفنگ این ستمکاران دزد و بد عمل مردمان ساده ای ما را به وحشت…

ادامه مطلب

عید نگاهت همهمه ای جشنواره ها

عید نگاهت همهمه ای جشنواره ها جمع شده به محور چشمت ستاره ها فیض کمال حسن تو بزمی دگر کند انگشت عشق نقش کند چار…

ادامه مطلب

سوختن شد حاصلم بی اختیار

سوختن شد حاصلم بی اختیار آتشِ این محفلم بی اختیار کاروان را دل بُوَد بانگِ جرس در میانِ محملم بی اختیار ای شهنشاهی هنر ای…

ادامه مطلب

رفتم ز خاطر تو و یادم نمی کنی

رفتم ز خاطر تو و یادم نمی کنی با نامه و پیام تو شادم نمی کنی ای آشنای خودکشی بیگانه پرورم با التیام عشق ضمادم…

ادامه مطلب

در رثای رحلت شاعر توانا و بلند قریحه، سیاستمدار مدبر، شخصیت نظامی و وطن پرست پدر بزرگوار و محبوب قلبم حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

در رثای رحلت شاعر توانا و بلند قریحه، سیاستمدار مدبر، شخصیت نظامی و وطن پرست پدر بزرگوار و محبوب قلبم حضرت استاد شیر احمد یاور…

ادامه مطلب

ترا تنهای تنها دوست دارم

ترا تنهای تنها دوست دارم ترا امروز و فردا دوست دارم ترا از هر چه بهتر می پسندم ترا چون پیر و مولا دوست دارم…

ادامه مطلب

به درت آمده و تَک تَکِ بسیار زنم

به درت آمده و تَک تَکِ بسیار زنم خویش را از همگی کرده خریدار زنم بسر کوچه ای تو رفته نشینم شب و روز سرمه…

ادامه مطلب

بازوی قدرت است که توان موج میزند

بازوی قدرت است که توان موج میزند فر و شکوه ز کوه گران موج میزند حماسه آفرینی عشق است چراغ را تا در نبرد تیر…

ادامه مطلب

ای زلیخا کور شو یوسف به زندان میرود

ای زلیخا کور شو یوسف به زندان میرود لعلِ سرخ و سبزه از کوهِ بدخشان میرود آفت از خاک و بلا از آسمان سر میکشد…

ادامه مطلب

از گلشن تو با نگهي چار ميروم

از گلشن تو با نگهي چار ميروم با يک جهان غصه و ادبار ميروم ديگر مرا تحمل رنجي فراق نيست از خويش فارغم کن و…

ادامه مطلب

نیک و بدی جهان عمل و طرح نو کند

نیک و بدی جهان عمل و طرح نو کند هر کس هر آنچه کِشت نماید درو کند دست است هر کجا سر دست دگر قوی…

ادامه مطلب

گر دل بخون طپید و ز چشم آب دیده رفت

گر دل بخون طپید و ز چشم آب دیده رفت آن نور دیده، دیده ای من را ندیده رفت آبِ حیات من نه پسندید و…

ادامه مطلب

طرح و اندیشه ی نو را ز سر ایجاد کنید

طرح و اندیشه ی نو را ز سر ایجاد کنید یوسف خویش از این چاهی غم آزاد کنید نگذارید شود حادثه ها دامنگیر بلمقابل بر…

ادامه مطلب

سوختم، سوختم ای شوخ بلا یادم کن

سوختم، سوختم ای شوخ بلا یادم کن به سری بامِ سما آمده فریادم کن کشورِ هستی و دارایی من دادی به باد سحِر کن سحِر…

ادامه مطلب

دلم شد تا به عشقت آشنا آهسته آهسته

دلم شد تا به عشقت آشنا آهسته آهسته ز پا افتاده ام من بی عصا آهسته آهسته شراب شعر من تا در دماغت شد قدح…

ادامه مطلب

در رثای خواهر یگانه ام فاطمه لیلی نظام

در رثای خواهر یگانه ام فاطمه لیلی نظام رفت از پیش نظر فاطمه و لیلای من در غم افتاداست از سر تا قدم اعضای من…

ادامه مطلب

تاکه اندیشه و فکرم به جنون بر گردد

تاکه اندیشه و فکرم به جنون بر گردد آسمان در شب تاریک منور گردد بال پرواز خیالم شکند مرز فلک ریگ صحرا ز پی توسن…

ادامه مطلب

به جهان نام سروری داریم

به جهان نام سروری داریم عطر گل های عنبری داریم شهد میگیرد هر که از لب مان گل ستان از دُر دری داریم معدن عزتیم…

ادامه مطلب

باز آمد بهار و نامد او

باز آمد بهار و نامد او چشم در انتظار روی نکو باز جامی شراب امیدم خالی از می شد و، شکست سبو باز سر سبز…

ادامه مطلب

انسان شوی بس است کمالِ دگر مکن

انسان شوی بس است کمالِ دگر مکن با نآدمان زندگی ات تلخ تر مکن همرای همدم ِ کهن ات ساز روزگار فکر و خیال ِ…

ادامه مطلب

آرزو دارم از این پس که تو یارم باشی

آرزو دارم از این پس که تو یارم باشی گلشن و، انجمن و، باغ و بهارم باشی نکند حرف بدِ مدعیان در تو اثر روشنیء…

ادامه مطلب

هنوز عزم متین است بر نمیگردی

هنوز عزم متین است بر نمیگردی سخن، سخن ز یقین است بر نمیگردی دگر کجا رود این مرغ آشیان برباد به فکر خلد برین است…

ادامه مطلب