نجمه زارع
تا می کشم خطوطِ تو را پاک می شوی
تا می کشم خطوطِ تو را پاک می شوی داری کمی فراتر از ادراک می شوی هر لحظه از نگاه دلم می چکی ولی با…
نوشته ام به دل شعرهای غیر مجاز
نوشته ام به دل شعرهای غیر مجاز که دوست دارمت ای آشنای غیر مجاز هوا بد است، بکش شیشه ی حسادت را که دور باشد…
کسی دوباره از آنسوی شعر میآید
کسی دوباره از آنسوی شعر میآید بلند میشوم از جا، به احترام خودم از این بهبعد بدون تو نیستم تنها… من آشنا شدهام با کسی…
صدای پچ پچ غم… خواب من به هم خورده است
صدای پچ پچ غم… خواب من به هم خورده است دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است صدای پچ پچ غم… هیس!…
بی تو اندیشیده ام کمتر به خیلی چیزها
بی تو اندیشیده ام کمتر به خیلی چیزها می شوم بی اعتنا دیگر به خیلی چیزها تا چه پیش آید برای من! نمی دانم هنوز……
و ای بهانه ی شیرینتر از شکر قندم
و ای بهانه ی شیرینتر از شکر قندم به عشق پاک کسی جز تو دل نمی بندم به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست همین…
گریه کردم گریه هم اینبار آرامم نکرد
گریه کردم گریه هم اینبار آرامم نکرد هرچه کردم… هرچه… آه! انگار آرامم نکرد روستا از چشم من افتاد، دیگر مثل قبل گرمی آغوش شالیزار…