محمد خردمند
دستی که وفا می طلبد بوسه زنیدش
دستی که وفا می طلبد بوسه زنیدش چشمی که حیا می طلبد بوسه زنید ش عشقی که ادب زینت و آئینه او شد در قلب…
داشت عاشق می شد، اما خاطرش دلگیر بود
داشت عاشق می شد، اما خاطرش دلگیر بود داشت کابوسی که بر عاشق شدن تعبیر بود ساده باور کرد لبخند کس و حرف کسی دیرتر…
تو اگر نباشی جایت غم و آه خواهد آمد
تو اگر نباشی جایت غم و آه خواهد آمد که ثواب اگر نباشد به گناه خواهد آمد چکنم گلایه از بخت بدم که زود رفتی…
تا تو نباشی قافیه افسرده می شود
تا تو نباشی قافیه افسرده می شود گلواژه ها خزان زده، پژمرده میشود دنیای من بدون تو تنگ است و آسمان چون سقف کلبه های…
بهار بی تو در دلتنگی ی پائیز می ماند
بهار بی تو در دلتنگی ی پائیز می ماند من اینجا درد اینجا خاطراتت نیز می ماند غزل در ورطه ی گرداب افکار تهی از…
با سادگی لبخند تو آرامش من
با سادگی لبخند تو آرامش من دزدیده قرار فکر و آسایش من هرچه که دلت خواست بجا آوردی ای کاش بجا بیاوری خواهش من محمد…
اي كاروان قافله سالار در مسیر
اي كاروان قافله سالار در مسیر جا مانده اید خسته و بیمار در مسیر هر لحظه ما به زنگ خطر گوش میکنیم ای وای پس…
اندیشه ناب
اندیشه ناب در سینه ها ز عشق و محبت اثر مجو از باغ زرد و سرد زمستان ثمر مجو در انزوای فکر بشر زار خفته…
آسمان با دیدنت انگار شاعر می شود
آسمان با دیدنت انگار شاعر می شود اشک میریزد به پایت زار ، شاعر می شود واژه واژه شوق خود را مثل گلهای سفید میفرستد…
از بس که با شیطان رفیق و با تو درگیرم
از بس که با شیطان رفیق و با تو درگیرم از حجم سنگین گنه در بچگی پیرم هر روز درد تازه ی بر روح زخم…
یارب ترا به خلوت روؤیا طلب کنم
یارب ترا به خلوت روؤیا طلب کنم با اشتیاق در دل شبها طلب کنم در گردباد حادثه ها لحظهای عطش زمزم به صنع لطف کف…
نقش بلا
نقش بلا مثلی که در حاجت خدا را آدرس دادند در هر تباهی ملک ما را آدرس دادند پرسیدم از تاریخ های رزم و میدانش…
من و تنهایی و شوق نگاهت
من و تنهایی و شوق نگاهت دلم را برده رویی مثل ماهت سحر تا شام با عشق تو مستم به شب ها انتظار صبح گاهت…
مرا مردی که راه عشق را پیمود میفهمد
مرا مردی که راه عشق را پیمود میفهمد بلی! حال پریشان را پریشان زود میفهمد رسیدن تا بلندی نیست با تن پروری ممکن عذاب سوختن…
لبخند بزن اگرچه غم دارد دل
لبخند بزن اگرچه غم دارد دل این سال فقط بهار کم دارد دل لبخند بزن اگرچه از حرف رقیب آذوقه ی شام خویش سم دارد…
کاشکی دیگر نباشد حرفی از ای کاش ها
کاشکی دیگر نباشد حرفی از ای کاش ها کاش دور ازسینه کینه صحبت از پرخاش ها کاش تابم همچو خورشید جهان افروز تا کور گردد…
عید قربان آمده قربان تو
عید قربان آمده قربان تو ای خداجان صدقهی احسان تو کاشکی همراه رسول خدا در بهشتت میشدم مهمان تو عید پر از نور و صفا…
صنم یا صمد
صنم یا صمد گر نباشی خدا نخواسته هم ، کس در این سینه ام نمی گنجد تا که عشق تو در دلم دارم ، اثر…
سینه ها با درد های تازه عادت کرده است
سینه ها با درد های تازه عادت کرده است مرگهم با ما که بی اندازه عادت کرده است غصه در شریان های ماست جاری جای…
دیدنت داشت به من یک هیجان دگری
دیدنت داشت به من یک هیجان دگری عقل شد خیره و دل رفت جهان دگری تا ندیدم سخن عشق نمی دانستم عاشقی، ساخته دیوانه جوان…
دل بی عشق
دل بی عشق نمی دانی که بی تو از تمام شهر دلسردم جدا از کوله بار عقل و احساسات میگردم به آنهای که تنها عشق…
در سوگ کابل
در سوگ کابل پروردگارا! کشورم در خون شناور شد گل غنچه ها با باد تند جنگ پر پر شد مادر نوایی صلح در گوش پسر…
چشم چرانی جرم است
چشم چرانی جرم است چکنم دست از این عشق کشیدن مشکل در تصور چه قدر ساده ؟! رسیدن مشکل عقل گفتا نکنی چشم چرانی جرم…
تا عشق تو در واهمه پیداست عزیزم
تا عشق تو در واهمه پیداست عزیزم گلواژه به مدح تو شگوفا ست عزیزم لبخند تو در پرورش قافیه ی شعر بر طبع من اعجاز…
بهار باز آمد
بهار باز آمد دوباره آمد و در دل قرار باز آمد عزیز دل، گل مرغوب، یار باز آمد پس از جدایی جانکاه و دردهای فراق…
بار دیگر به تماشا گه ماه آمده ام
بار دیگر به تماشا گه ماه آمده ام نور میخواهم و در شام سیاه آمده ام دلم آرام ندارد به شب تنهایی گرچه بستی به…
ای عقل کل! به حال دلم یک نگاه کن
ای عقل کل! به حال دلم یک نگاه کن محض رضای عشق، گهی اشتباه کن ای شیخ! پاک بازیی دنیا تقلب است گاهی برای وصلت…
آن که تظاهر نمود ، گفت تویی یار من
آن که تظاهر نمود ، گفت تویی یار من سعی کند بعد از آن در پی آزار من گرچه از اول نبود، جاذبه ی عشق…
از مکر و چل و دو رنگی ها دلخونم
از مکر و چل و دو رنگی ها دلخونم بی لیلی دوسه سال شده مجنونم از مهری که گرچند ی موقت باشد با سادگی ام…
اختیار دل
اختیار دل سخن از دایره ی عشق فراتر رفته اختیار دلم از دست خودم در رفته ساده جا کردی به دل آه از این سادگی…
یارب توئی که لایق حمد و ستایشی
یارب توئی که لایق حمد و ستایشی خواهم کنم دمی به حضورت نیایشی دل تیره شد چو شام سیاه بدون ماه یارب بده به یاد…
نسیم جنت از کوه و کنار کعبه میآید
نسیم جنت از کوه و کنار کعبه میآید نوای روحبخش از کوهسار کعبه میآید قدم با شوق بردار ای مرید وصلت ای عاشق که معشوق…
من مسلمانم بلی از نسل بیداریستم
من مسلمانم بلی از نسل بیداریستم مثل دریا در دل فرهنگ ها جاریستم اعتباری نیست بر سمت و نژادم بعد از این افتخارم نیست (…
محمد کرد در دنیا ظهور آهسته آهسته
محمد کرد در دنیا ظهور آهسته آهسته به هر ظلمت سرا تابید نور آهسته آهسته جهان ســنـگ دل را اشتیاق مهربانی داد محبت شد به…
گهی در خلوت تنهایی خود
گهی در خلوت تنهایی خود یادی از خاطره های دل تنگم دارم به تو می اندیشم با تو صحبت دارم به خودت می خوانم دفترم…
کسی که مست خودش هست داستان دارد
کسی که مست خودش هست داستان دارد میان سینه ی خورشید، آستان دارد تمام گیتی به اندیشه ی تو قد ندهد که فکر باز، به…
غزال طبع بشر بی شکار می میرد
غزال طبع بشر بی شکار می میرد حلاج ما به بلندای دار می میرد زخون ملت ما جاده ها شده رنگین به مثل لاله به…
صلح با چتر نجات از راه می آید بخیر
صلح با چتر نجات از راه می آید بخیر حاصل اشک و دعا و آه می آید بخیر های یعقوب دست از امیدواری برندار یوسف…
سینه ام پر از گریه، دیده ها تبسم داشت
سینه ام پر از گریه، دیده ها تبسم داشت درد ها کشید اما… شرم حرف مردم داشت خنده های اجباری قاب صورتم گشته هر رفیق…
دیریست نیستی و به قلبم قرار نیست
دیریست نیستی و به قلبم قرار نیست می دانی درد سخت تر از انتظار نیست مائیم و فصل نازک اندیشه های سرد سَیر نگاه گرم…
دکترای عشق
دکترای عشق خوش باد حال آنکه شود مبتلای عشق لطف خداست مرهم درد و دوای عشق بر ما که درد دیده و ماتم کشیده ایم…
خوشم از عشق که زیبایی پیهم دارد
خوشم از عشق که زیبایی پیهم دارد چکنم آه! که لبخند ترا کم دارد آسمان تیره شود در نظر روشن عشق تا ببیند نگهی شوخ…
تنهایی
تنهایی میروی و میشود آغاز تنهایی ” میشود آغاز ” فصل راز تنهایی مثل بسمل میتپد’ مینالد و گرید آه می رقصد دلم بر ساز…
تا این قلم و کتاب در دست من است
تا این قلم و کتاب در دست من است با مکتب و علم و فضل پیوست من است من در خودم از جهل فراری جستم…
به مناسبت روز کتاب
به مناسبت روز کتاب بر طبع بشر مونس دلبند کتاب است با پند کند حال تو خرسند کتاب است اندیشه و افکار همه نخبه ی…
با تو ای نور دوعالم همه دنیاست قشنگ
با تو ای نور دوعالم همه دنیاست قشنگ گام با گام تو این زندگی زیباست، قشنگ مثل خورشید که هر صبح به من می خندد…
ای عشق ای بهار خوش زندگانیام
ای عشق ای بهار خوش زندگانیام زیبا ترین ترانهی بزم جوانیام ای عشق ای قشنگترین ارمغان عمر در سینه های مردم دنیا نشانیام ” هرگز…
آنچه از دیروز بر امروز و فردا مانده است
آنچه از دیروز بر امروز و فردا مانده است داستان عشق قیس و نام لیلا مانده است آن که درد عشق با سختی تحمل کرد…
از نگاه کودک آلوده می فهمید که
از نگاه کودک آلوده می فهمید که می شود در تلخنای زندگی خندید که من به گمنامی خوشم از این یقین بی ثبات خوبتر باشد…
آتش عشق سینه سوز از تو
آتش عشق سینه سوز از تو سیل چشمان اشکبار از من ” با همین خنده های زیبایت میکنی جان و دل شکار از من سینه…