محمد اقبال اشرپاو
آزادى
آزادى نماز مى كنم امشب به نام آزادى و سجده ها ببرم بر مقام آزادى. سرور و امن به دلهاى خلق مسكون است كه كوچه…
يک دمى دردم برانى، کاشکی
يک دمى دردم برانى، کاشکی قصه عشقم بخانى ،کاشکی. در جهان سفله گرگ و شغال لحظهى بى من. نمانى، کاشکی محمّد اقبال اشرپاو Як даме…
ميل ديدنت
ميل ديدنت ميروى و شوق من بسیار… ميل ديدنت لطف فرما بهر من اى يار… ميل ديدنت مثل خرشيدى و پشت عبر پنهان ميشوى باز…
خاموشى
غزل خاموشى چون خيالى مى رسى از راه خاموشى اى تو طفل صادهسادهى خودخاه، خاموشى. آه كنج خلوت تنهايى ات بس نيست؟ صبح آمد، مى…
نه آيد آن، كه در يك شام برخيزى روى از من،
نه آيد آن، كه در يك شام برخيزى روى از من، تو با من مان، برايت هدیه تخت خسروى از من. برو انديشهى ناكرده، راهت…
مادر به گريه گفت، كه ياور نمى رسد
مادر به گريه گفت، كه ياور نمى رسد افسوس دست من، كه به مادر نمى رسد. يک دو نمكنديده مرا تعنه مى زند گويا، كه…
دلم را از ميان غصه ها آزاد كردى، خوش به حال دل
دلم را از ميان غصه ها آزاد كردى، خوش به حال دل به بوسه خاطر آزرده امرا شاد كردى، خوش به حال دل. خيال بودنت…
ببر اين قلب، خانمرهزن از من
ببر اين قلب، خانمرهزن از من بده شام سيه، بر روشن از من. نمان در سرگمى ها غرق باشم مرا بار دیگر پيدا كن از…
بيرون ز جايگاه معین نمى رود
بيرون ز جايگاه معین نمى رود خورشيد، بى اشاره رفتن نمى رود. از وقت دير ماندن ما نيز حكمت است پاعيزد هيچ گاه به عمدن…
همچن كتاب كهنه ى در طاق مانده يم
همچن كتاب كهنه ى در طاق مانده يم بهر ورقزنى تو مشتاق ماندا يم. ترسم از آن كه صوتخوشاز صحنه مى رود بابا و من….