الا تا نرگس خوبان همی بر مشتری تابد

الا تا نرگس خوبان همی بر مشتری تابد بودشان در شکنج زلف رخ چون ماه جوشن ور

ادامه مطلب

بگرد ماه بر از غالیه حصار که کرد

بگرد ماه بر از غالیه حصار که کرد بروی روز بر از تیره شب نگار که کرد نبود یار بطبع و بجنس ظلمت و نور…

ادامه مطلب

تو جهانی دیگری جوهردرنگ آتش‌فعال

تو جهانی دیگری جوهردرنگ آتش‌فعال آب‌نفع و بادصولت، هم تو هفتی هم چهار ماه‌طلعت مهردولت زهره‌زینت تیزفهم مشتری‌اخلاق و بهرام‌آفت و کیوان‌دمار

ادامه مطلب

چورای کوره و داود و نامور چیپال

چورای کوره و داود و نامور چیپال چو دلهرا بخرو و دو صد هزار دگر

ادامه مطلب

دلبر صنمی دارم شکر لب و مرمر بر

دلبر صنمی دارم شکر لب و مرمر بر مرمر ز برش خیزد شکر ز لبش بارد عنبر به خم زلفش عبهر به دل چشمش خنجر…

ادامه مطلب

زان ملک را نظام و ازین عهد را بقا

زان ملک را نظام و ازین عهد را بقا زان دوستان بفخر و ازین دشمنان شمان

ادامه مطلب

عجب دو چیز بیک چیز داد یک چیزش

عجب دو چیز بیک چیز داد یک چیزش بملک داد سر تیغ او قرار و قوام

ادامه مطلب

گولی تو از قیاس که گر بر کشد کسی

گولی تو از قیاس که گر بر کشد کسی یک کوزه آب ازو بزمان تیره گون شود

ادامه مطلب

همیشه بود نعمتت را خورنده

همیشه بود نعمتت را خورنده چه آزاد و بنده چه خرد و چه رنده

ادامه مطلب

آبست و زعفران حسد تو که حاسدت

آبست و زعفران حسد تو که حاسدت بر چشم چشمه دارد و بر چهره زعفران

ادامه مطلب

ای دریغا کزین منور جای

ای دریغا کزین منور جای زیر خاک مغاک باید شد پاک ناکرده تن ز گرد گناه پیش یزدان پاک باید شد با چنین خاطری چو…

ادامه مطلب

بکرد با دل تو ای ملک وفا بیعت

بکرد با دل تو ای ملک وفا بیعت بکرد با سیر پاک تو هنر پیمان ز طبع و دست تو گیرد همی سخا حجت ز…

ادامه مطلب

تو گفتی ز اسرار ایشان همی

تو گفتی ز اسرار ایشان همی فرستد بدو آفتاب اسکدار

ادامه مطلب

چون آب ز بالا بگراید سوی پستی

چون آب ز بالا بگراید سوی پستی وز پست چو آتش بگراید سوی بالا

ادامه مطلب

دل و دامن تنور کرد و غدیر

دل و دامن تنور کرد و غدیر سرو و لاله کناغ کرد و زریر

ادامه مطلب

زر افشانید بر پیلان جرس‌های مدارا را

زر افشانید بر پیلان جرس‌های مدارا را برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را

ادامه مطلب

عصا بر گرفتن نه معجز بود

عصا بر گرفتن نه معجز بود همی اژدها کرد باید عصا

ادامه مطلب

گفتم که چیست بر رخت آن زلف پر زتاب

گفتم که چیست بر رخت آن زلف پر زتاب گفتا ببوی و رنگ عبریست و مشگ ناب

ادامه مطلب

همی گرفت به ببر و همی گرفت به یوز

همی گرفت به ببر و همی گرفت به یوز چو گرد باد همی گشت از یمین و یسار

ادامه مطلب

ابلق ایام را تا بر نشیند میرود

ابلق ایام را تا بر نشیند میرود سبز خنگ چرخ پیش قدر او پالادۀ

ادامه مطلب

ای ترک میر ، فتنۀ بغما و خلخی

ای ترک میر ، فتنۀ بغما و خلخی هم سر و مشک زلفی و هم ماه گلرخی همچون بهار خرّم دردیده خرمی همچون همای فرّخ…

ادامه مطلب

بلبل همی سرآید چون بارید

بلبل همی سرآید چون بارید قالوس و قفل رومی و جالینوس

ادامه مطلب

تو چگونه رهی که دست اجل

تو چگونه رهی که دست اجل بر سر تو همی زند سر پاس

ادامه مطلب

چون حلقه ربایند بنیزه تو بنیزه

چون حلقه ربایند بنیزه تو بنیزه خال از رخ زنگی بزدایی شب یلدا

ادامه مطلب

دندان و عارض بتم از من ببرد هوش

دندان و عارض بتم از من ببرد هوش کاین در نوش طعمست ، آن ماه مشکپوش جوشان شده دو زلف بت من بروی بر جانم…

ادامه مطلب

زین هر دو زمین هر چه گیا روید تا حشر

زین هر دو زمین هر چه گیا روید تا حشر بیخش همه روئین بود و شاخ طبر خون

ادامه مطلب

غلیواج از چه مبشوم است ؟ از آنکه گوشت بر باید

غلیواج از چه مبشوم است ؟ از آنکه گوشت بر باید همه ایرا مبارک شد که قوتش استخوان باشد

ادامه مطلب

گویم ز دل خویش دهانت کنم ای دوست

گویم ز دل خویش دهانت کنم ای دوست گوید نتوان کرد ز یک نقطه دهانی گویم ز تن خویش میانت کنم ای ماه گوید نتوان…

ادامه مطلب

هیون چو جنگ بر آورد و یون فکند بر او

هیون چو جنگ بر آورد و یون فکند بر او بگوش جنگ نماید همی خیال دوال

ادامه مطلب

از آرزوی روی گل و روی دوستان

از آرزوی روی گل و روی دوستان زرّین شدست روی من و روی بوستان

ادامه مطلب

ای مایۀ طربم و آرام روز و شبم

ای مایۀ طربم و آرام روز و شبم من خنج تو طلبم تو رنج من طلبی

ادامه مطلب

بلفظ هندو کالنجر آن بود معنیش

بلفظ هندو کالنجر آن بود معنیش که آهن است و بدو هر دم از فساد خبر

ادامه مطلب

تو نبینی که اسب توسن را

تو نبینی که اسب توسن را بگه نعل بر نهند لبیش

ادامه مطلب

چون به ایشان باز خورد آسیب شاه کامیاب

چون به ایشان باز خورد آسیب شاه کامیاب جنگ ایشان عجز گشت و سحر ایشان بادزم

ادامه مطلب

رکاب عالی بگذشت و لشکر از پس او

رکاب عالی بگذشت و لشکر از پس او چنان کجا برود فوج فوج موج بحار فزو نشان همه کم کرد و رویشان همه پشت نشاطشان…

ادامه مطلب

سپه کشید چه از تازی و چه از بلغار

سپه کشید چه از تازی و چه از بلغار چه از برانه چه از آبکند و از فاراب

ادامه مطلب

غزل رودکی وار نیکو بود

غزل رودکی وار نیکو بود غزلهای من رودکی وار نیست اگر چه بکوشم بباریک وهم بدین پرده اندر مرا بار نیست

ادامه مطلب

مگر ز چشمۀ خورشید روز دولت تو

مگر ز چشمۀ خورشید روز دولت تو ندید خواهد تا روزگار حشر زوال

ادامه مطلب

وان پول سدیور ز همه باز عجب تر

وان پول سدیور ز همه باز عجب تر کز هیکل او کوه شود ساحت بیدا

ادامه مطلب

از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد

از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد وز فرّ و هنر بینم بر دیزۀ تو یون

ادامه مطلب

ای ماه سیه پوش تو روشن شده ماهی

ای ماه سیه پوش تو روشن شده ماهی هم شمع سرای من و هم پشت سپاهی از قامت و قدّ تو برد سرو بلندی وز…

ادامه مطلب

بمجلس اندر کان بت مرا شراب دهد

بمجلس اندر کان بت مرا شراب دهد بمن نشاط و ببد خواه من عذاب دهد یکی چنانکه خدایش همه عذاب دهد یکی چنان که خدایش…

ادامه مطلب

تویی آن داور محکم که از دادش بنی آدم

تویی آن داور محکم که از دادش بنی آدم بیارامیده در عالم چو مؤمن در حق شیذر

ادامه مطلب

چون دو رخ او گر قمرستی بفلک بر

چون دو رخ او گر قمرستی بفلک بر خرشید یکی ذرّه ز نور قمرستی چون دو لب او گر شکرستی بجهان در صد بدرۀ زر…

ادامه مطلب

دو چیز را حرکاتش همی دو چیز دهد

دو چیز را حرکاتش همی دو چیز دهد علوم را درجات و نجوم را احکام

ادامه مطلب

سپهسالار ایران کز کمانش

سپهسالار ایران کز کمانش خورد تشویر ها برج دو پیکر

ادامه مطلب

فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی

فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی بدین زره ببری و بدان ز ره ببری

ادامه مطلب

من ز تیم تو بتیمار گرفتار شدم

من ز تیم تو بتیمار گرفتار شدم تو بتیمار مهل ، باز به تیم آر مرا

ادامه مطلب

وگر چو گرگ نپوید سمندش از گرگانج

وگر چو گرگ نپوید سمندش از گرگانج کی آرد آن همه دینار و آن همه زیور

ادامه مطلب

ار یقین خواهی که بینی از گمان آویخته

ار یقین خواهی که بینی از گمان آویخته آنکه آن فربه سرینش بنگر و لاغر میان

ادامه مطلب