در مدح ابوالحسن عمرانی

در مدح ابوالحسن عمرانی صنما! گرد سرم چند همی‌گردانی زشتی از روی نکو زشت بود گر دانی یا بکن آنچه شب و روز همی وعده…

ادامه مطلب

بساز چنگ و بیاور دوبیتی و رجزی

بساز چنگ و بیاور دوبیتی و رجزی که بانگ چنگ فرو داشت عندلیب رزی رسید پیشرو کاروان ماه خزان طناب راحله بربست روزگار خزی جهان…

ادامه مطلب

درمدح علی‌بن عمران

درمدح علی‌بن عمران جهانا چه بدمهر و بدخو جهانی چو آشفته بازار بازارگانی به درد کسان صابری اندرو تو به بدنامی خویش همداستانی به هر…

ادامه مطلب

در وصف بهار و مدح خواجه طاهر

در وصف بهار و مدح خواجه طاهر باد نوروزی همی در بوستان سامر شود تا به سحرش دیدهٔ هر گلبنی ناظر شود گل که شب…

ادامه مطلب

در مدح خواجه ابوالعباس

در مدح خواجه ابوالعباس بیار ساقی زرین نبید و سیمین کاس به باده حرمت و قدر بهار را بشناس نبید خور که به نوروز هر…

ادامه مطلب

ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم

ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم بر دل منه ز بهر جهان هیچ بار غم افکنده همچو سفره مباش از برای نان همچون…

ادامه مطلب

دوستان! وقت عصیرست و کباب

دوستان! وقت عصیرست و کباب راه را گرد نشانده‌ست سحاب سوی رز باید رفتن به صبوح خویشتن کردن مستان و خراب نیمجوشیده عصیر از سر…

ادامه مطلب

در مدح فضل‌بن محمد حسینی

در مدح فضل‌بن محمد حسینی یکی سخنت بگویم گر از رهی شنوی یکی رهت بنمایم اگر بدان بروی سبوی بگزین، تا گردی از مکاره دور…

ادامه مطلب

در صنعت «جمع و تقسیم» و مدح فرماید

در صنعت «جمع و تقسیم» و مدح فرماید بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری که باغ و راغ و کوه و دشت…

ادامه مطلب

این قصر خجسته که بنا کرده‌ای امسال

این قصر خجسته که بنا کرده‌ای امسال با غرفهٔ فردوس به فردوس قرینست همچون حرمش طالع سعدست و مبارک همچون ارمش نقش مهنا و گزینست…

ادامه مطلب

در وصف نوروز و مدح خواجه ابوالحسن بن حسن

در وصف نوروز و مدح خواجه ابوالحسن بن حسن روزی بس خرمست، می‌گیر از بامداد داد زمانه بده کایزد داد تو داد خواسته داری و…

ادامه مطلب

در مدح شیخ العمید(ابوسهل زوزنی)

در مدح شیخ العمید(ابوسهل زوزنی) چنین خواندم امروز در دفتری که زنده‌ست جمشید را دختری بود سالیان هفتصد هشتصد که تا اوست محبوس در منظری…

ادامه مطلب

در صفت بهار و مدح ابوالحسن

در صفت بهار و مدح ابوالحسن نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا آسمان خیمه زد از بیرم…

ادامه مطلب

با رخت ای دلبر عیار یار

با رخت ای دلبر عیار یار نیست مرا نیز به گل کار کار تا رخ گلنار تو رخشنده گشت بر دل من ریخته گلنار نار…

ادامه مطلب

در وصف نوروز و مدح خواجه احمدبن عبدالصمد وزیر

در وصف نوروز و مدح خواجه احمدبن عبدالصمد وزیر نوروز روز خرمی بیعدد بود روز طواف ساقی خورشید خد بود مجلس به باغ باید بردن،…

ادامه مطلب

در مدح علی‌بن محمد

در مدح علی‌بن محمد شبی گیسو فروهشته به دامن پلاسین معجر و قیرینه گرزن بکردار زنی زنگی که هرشب بزاید کودکی بلغاری آن زن کنون…

ادامه مطلب

در شرح شکایت

در شرح شکایت گاه توبه کردن آمد از مدایح و ز هجی کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی گر خسیسانرا هجی گویی،…

ادامه مطلب

ای بت زنجیر جعد، ای آفتاب نیکوان

ای بت زنجیر جعد، ای آفتاب نیکوان طلعت خورشید داری، قامت فردوسیان نافرید ایزد زخوبان جهان چون تو کسی دلربا و دلفریب و دلنواز و…

ادامه مطلب