در توصیف باغ امیر یوسف سپهسالار گوید

در توصیف باغ امیر یوسف سپهسالار گوید باغیست دلفروز و سراییست دلگشای فرخنده بادبر ملک این باغ و این سرای زین گونه باغ هیچ ندیدم…

ادامه مطلب

در مدح امیر محمد و تهنیت ولادت پسر وی گوید

در مدح امیر محمد و تهنیت ولادت پسر وی گوید گر مرا از تو به سه بوسه نباشد نظری اندرین شهر زمن نیز نیابی خبری…

ادامه مطلب

در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصرالدین سپاهسالار

در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصرالدین سپاهسالار دوش متواریک بوقت سحر اندر آمد به خیمه آن دلبر راست گفتی شده ست خیمه من…

ادامه مطلب

در مدح ابو احمد محمدبن محمودبن ناصر الدین

در مدح ابو احمد محمدبن محمودبن ناصر الدین به من باز گردای چوجان و جوانی که تلخست بی تو مرا زندگانی من اندر فراق تو…

ادامه مطلب

در مدح امیرابویعقوب یوسف برادر سلطان محمود گوید

در مدح امیرابویعقوب یوسف برادر سلطان محمود گوید همه گره گره است آن دو زلف چین بر چین گره به غالیه و چین به مشک…

ادامه مطلب

در مدح خواجه ابوبکر حصیری

در مدح خواجه ابوبکر حصیری ای پسر گردل من کرد همی خواهی شاد از پس باده مرا بوسه همی باید داد نقل با باده بود…

ادامه مطلب

در مدح خواجه عبد الرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید

در مدح خواجه عبد الرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید ای دل من ترا بشارت داد که ترا من بدوست خواهم داد تو بدو…

ادامه مطلب

در مدح سلطان محمود غزنوی

در مدح سلطان محمود غزنوی جاودان شاد باد شاه جهان دولت او قوی وبخت جوان تندرستیش باد و روزبهی کامکاری و قدرت و امکان همچو…

ادامه مطلب

در مدح ملک زاده مسعود بن محمود بن سبکتگین

در مدح ملک زاده مسعود بن محمود بن سبکتگین ای خانه مبارک و باغ بآفرین فرخنده باد و فرخ بر خسرو زمین شاهنشه زمانه ملک…

ادامه مطلب

در وزارت یافتن خواجه احمد بن حسن میمندی بعد از عزل شش ساله

در وزارت یافتن خواجه احمد بن حسن میمندی بعد از عزل شش ساله میغ بگشاد و دگرباره بیفروخت جهان روزی آمد که توان داد از…

ادامه مطلب

نیز در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین گوید

نیز در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین گوید تا پرنیان سبز بورن کرد بوستان با مصمت سپید همی گردد آسمان تابرگ همچو غیبه زنگار…

ادامه مطلب

در بهبود یافتن امیر یوسف از مرض و مدح اوگوید

در بهبود یافتن امیر یوسف از مرض و مدح اوگوید هزار منت بر ما فریضه کرد خدای که شاد کرد دل مابه میر بارخدای امیر…

ادامه مطلب

در دعای به سلطان محمود غزنوی گوید

در دعای به سلطان محمود غزنوی گوید چندانکه جهانست ملک شاه جهان باد با دولت پاینده و با بخت جوان باد تا بود ملک شهر…

ادامه مطلب

در مدح امیر محمد فرزند سلطان محمود غزنوی گوید

در مدح امیر محمد فرزند سلطان محمود غزنوی گوید ای سرا پای سرشته ز می و شیر وشکر شکر از هند نیارند ز تو شیرین…

ادامه مطلب

در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین گوید

در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین گوید همی بنفشه دمد گرد روی آن سرهنگ همی به آینه چینی اندر آید زنگ از…

ادامه مطلب

در لغز آتش سده و مدح سلطان محمود گوید

در لغز آتش سده و مدح سلطان محمود گوید یکی گوهری چون گل بوستانی نه زر وبه دیدار چون زرکانی به کوه اندرون مانده دیرگاهی…

ادامه مطلب

در مدح امیرابواحمد محمد بن سلطان محمود

در مدح امیرابواحمد محمد بن سلطان محمود مجلس بساز ای بهار پدرام واندر فکن می به یکمنی جام همرنگ رخسار خویش گردان جام بلورینه از…

ادامه مطلب

در مدح خواجه ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود

در مدح خواجه ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود ای بالب پر خنده و با شیرین گفتار تا کی تو بخوش خواب و…

ادامه مطلب

در مدح خواجه عمید المک ابوبکرقهستانی عارض لشکر

در مدح خواجه عمید المک ابوبکرقهستانی عارض لشکر بوستانیست روی کودک من واندر آن بوستان شکفته سمن چون سمن سال و مه در آن بستان…

ادامه مطلب

در مدح سلطان محمود و ذکر شکار او گوید

در مدح سلطان محمود و ذکر شکار او گوید ای مبارک پی جهاندار و همایون شهریار ای ز بهر نام نیکو دین و دولت را…

ادامه مطلب

در مدح عمیدالملک خواجه ابوبکر علی بن حسن قهستانی عارض سپاه

در مدح عمیدالملک خواجه ابوبکر علی بن حسن قهستانی عارض سپاه دی به سلام آمد نزدیک من ماه من آن لعبت سیمین ذقن بازنخی چون…

ادامه مطلب

در مدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین

در مدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان سلطان یمین دولت میر ملوک بند…

ادامه مطلب

نیز در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین

نیز در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین از پی تهنیت روز نو آمد برشاه سده فرخ روز دهم بهمن ماه به خبر دادن نو…

ادامه مطلب

تجدید مطلع

تجدید مطلع ای دریغا دل من کان صنم سیمین بر دل من برد و مرا از دل او نیست خبر او دلی داشت گرامی و…

ادامه مطلب

در حسب حال و ملال خاطر امیر یوسف و سه سال مهجور ماندن از خدمت او و شفاعت امیر محمد گوید

در حسب حال و ملال خاطر امیر یوسف و سه سال مهجور ماندن از خدمت او و شفاعت امیر محمد گوید خوشا بهاران کز خرمی…

ادامه مطلب

در مدح امیر محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید

در مدح امیر محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید مرا چه وقت خزان و چه روزگار بهار چه دور باید بودن همی ز…

ادامه مطلب

در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین

در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین عید خوبان سرای آمد و خورشید سپاه جامه عید بپوشید و بیاراست پگاه زلف را شانه…

ادامه مطلب

در عذر لاغری معشوق و توصیف لاغری و مدح امیر محمد بن محمود گوید

در عذر لاغری معشوق و توصیف لاغری و مدح امیر محمد بن محمود گوید دل من لاغر کی دارد شاهد کردار لاغرم من چکنم گر…

ادامه مطلب

در مدح خواجه ابو سهل دبیر، عبدالله بن احمد بن لکشن وزیر ابویعقوب عضدالدوله یوسف بن سبکتگین

در مدح خواجه ابو سهل دبیر، عبدالله بن احمد بن لکشن وزیر ابویعقوب عضدالدوله یوسف بن سبکتگین باغ پر گل شد و صحرا همه پر…

ادامه مطلب

در مدح خواجه ابوسهل احمد بن حسن حمدوی گوید

در مدح خواجه ابوسهل احمد بن حسن حمدوی گوید سروی شنیده ای که بود ماه بار او ؟ مه دیده ای که مشک بپوشد کنار…

ادامه مطلب

در مدح خواجه عمید حامد بن محمدالمهتدی گوید

در مدح خواجه عمید حامد بن محمدالمهتدی گوید تادل من ز دست من بستدی سر بسر ای نگار دیگر شدی چاره و راه خویش گم…

ادامه مطلب

در مدح سلطان محمود و ذکر مراجعت او از رزم و فتح قلعه هزار اسب

در مدح سلطان محمود و ذکر مراجعت او از رزم و فتح قلعه هزار اسب بر کش ای ترک و بیکسو فکن این جامه جنگ…

ادامه مطلب

در مدح محمد بن محمود بن ناصر الدین گوید

در مدح محمد بن محمود بن ناصر الدین گوید چه فسون ساختند و باز چه رنگ آسمان کبود و آب چو زنگ که دگرگون شدند…

ادامه مطلب

در وزارت یافتن وخلعت پوشیدن خواجه ابو علی حسنک وزیر گوید

در وزارت یافتن وخلعت پوشیدن خواجه ابو علی حسنک وزیر گوید نیک اختیار کرد خداوند ما وزیر زین اختیار کرد جهان سر بسر منیر کار…

ادامه مطلب

نیز در مدح امیر یوسف سپهسالار گوید

نیز در مدح امیر یوسف سپهسالار گوید سروی گر سرو ماه دارد بر سر ماهی گر ماه مشک بارد وعنبر ماهت با مشک سیم دارد…

ادامه مطلب

در تحریض به حرکت هندو تسخیر کشمیر گوید

در تحریض به حرکت هندو تسخیر کشمیر گوید هنگام گلست ای به دو رخ چون گل خود روی همرنگ رخ خویش به باغ اندر گل…

ادامه مطلب

در حسب و حال و رنجش خاطر سلطان و طلب عفو گوید

در حسب و حال و رنجش خاطر سلطان و طلب عفو گوید ای ندیمان شهریار جهان ای بزرگان درگه سلطان ای پسندیدگان خسرو شرق همنشینان…

ادامه مطلب

در مدح امیر محمد ولیعهد سلطان محمود

در مدح امیر محمد ولیعهد سلطان محمود دلم مهربان گشت بر مهربانی کشی دلکشی خوش لبی خوش زبانی نگاری چو در چشم خرم بهاری نگاری…

ادامه مطلب

در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید

در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید ای از در دیدار پدید آی و پدید آر آن روی، کز و…

ادامه مطلب

در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری سیستانی ندیم سلطان محمود گوید

در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری سیستانی ندیم سلطان محمود گوید بردم این ماه به تسبیح و تراویح بسر من و سیکی وسماع خوش…

ادامه مطلب