سوگند خورده‌ام به سر زلف آن پسر

سوگند خورده‌ام به سر زلف آن پسر کز مهر او نتابم و عهدش برم بسر سوگند من شکسته نشد گرچه روزگار برهم شکست خرد سر…

ادامه مطلب

صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه

صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش روز ایشان هست فرخ‌تر…

ادامه مطلب

عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال

عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال اتفاق و اتصال هر دو بر ما…

ادامه مطلب

کف دست موسای پیغمبرست

کف دست موسای پیغمبرست و یا آتش اژدها پیکرست وگر زآسمان معجز مصطفی فرود آمده بر کف حیدرست کلید فتوح است در هر مصاف هر…

ادامه مطلب

لاغری یار من است از همه خوبان جهان

لاغری یار من است از همه خوبان جهان که بتی موی میان است و مهی تنگ دهان خواهم آن را که بود چون دل من…

ادامه مطلب

مشک و شنگرف است‌ گویی بیخته بر کوهسار

مشک و شنگرف است‌ گویی بیخته بر کوهسار نیل و زنگارست‌ گویی ریخته بر جویبار طَبلهٔ عطارست‌ گویی در میان‌ گلستان تخت بزازست‌ گویی در…

ادامه مطلب

نوروز بساط نو گسترد به گلزاران

نوروز بساط نو گسترد به گلزاران وز باغ بساط دی بربود چو عیاران بشکفت بهار نو شرط است شکار نو ما و می و یار…

ادامه مطلب

هست زلف و دهن و قد تو ای سیم اندام

هست زلف و دهن و قد تو ای سیم اندام جیم و میم و الف و قامت من هست چو لام من یکی ام ز…

ادامه مطلب

از آن دندان چون پروین مرا شد دیده پر پروین

از آن دندان چون پروین مرا شد دیده پر پروین وزان رخسار چون نسرین مرا شد دیده چون نسرین روا باشدکه نسرین خیزد از نسرین…

ادامه مطلب

آفرین بر خسروی‌ کاو را چنین باشد وزیر

آفرین بر خسروی‌ کاو را چنین باشد وزیر وآفرین بر دولتی کاو را چنین باشد مجیر زین مبارکتر نبوده است و نباشد در جهان هیچ…

ادامه مطلب

آمد به ‌فرخی و سعادت به دار ملک

آمد به ‌فرخی و سعادت به دار ملک صدری که هست بر قلم او مدار ملک اسلام را نظام و پسندیده صاحبی کز فر او…

ادامه مطلب

آن‌روی نه روی‌است گل سرخ به‌بارست

آن‌روی نه روی‌است گل سرخ به‌بارست وان زلف نه زلف است شب غالیه بارست آن جعد نه جعدست همه حلقه و بندست وان چشم نه…

ادامه مطلب

ای پرنگار گشته ز تو ‌دور روزگار

ای پرنگار گشته ز تو ‌دور روزگار وز دور آسمان تن تو گشته پر نگار گر نیستی صدف ز چه معنی بود همی جای تو…

ادامه مطلب

ای دو رخ تو پروین وی دو لب تو مرجان

ای دو رخ تو پروین وی دو لب تو مرجان پروینت‌ بلای دل مرجانت‌ بلای جان پشتم شده چون گردون اندر پی آن پروین چشمم…

ادامه مطلب

ای شاه تاج‌داران وی تاج شهریاران

ای شاه تاج‌داران وی تاج شهریاران گردون کامکاری خورشید کامکاران گر عید روزه‌داران بر خلق هست فرخ دیدار توست فرخ بر عید روزه‌داران جز تو…

ادامه مطلب

ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما

ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما به دلبری دل ما را همی زنی یغما چو تو نگار دل افروز نیست ‌در خَلُّخ چو تو سوار…

ادامه مطلب

با نصرت و فتح و ظفر آمد به نشابور

با نصرت و فتح و ظفر آمد به نشابور سلطان همه روی زمین خسرو منصور هر جا که رسد شاه به شادی و سعادت از…

ادامه مطلب

بر قاعدهٔ ملت پیغمبر یزدان

بر قاعدهٔ ملت پیغمبر یزدان کی‌کرد جهان راست به شمشیر و به فرمان نور ابدی از هنر خویش‌که‌گسترد برگوهر جغری بک و بر خانهٔ خاقان…

ادامه مطلب

به درّ و مشک ز ابر بهار و باد شمال

به درّ و مشک ز ابر بهار و باد شمال مُوشََّح است زمین و معطر است جبال به جویبار پراکنده شد حُلّی و حُلَل به…

ادامه مطلب

پرنیان بافد همی باد صبا در بوستان

پرنیان بافد همی باد صبا در بوستان هر درختی طَیْلسان سازد همی از پرنیان گر همی خواهی که بینی پرنیان را تار و پود برگ…

ادامه مطلب

تا شهریار دادگر آهنگ شام کرد

تا شهریار دادگر آهنگ شام کرد صبح مخالفان همه در شام‌شام کرد پیرار بر عدو ظفر از سوی بلخ یافت وامسال بر ظفر سفر از…

ادامه مطلب

ترک نزاید چنو به کاشغر اندر

ترک نزاید چنو به کاشغر اندر سرو نروید چنو به عاتفر اندر خوب تر از عارضش ندید و نبیند هیج کسی پرنیان به شوشتر اندر…

ادامه مطلب

چرا همی بگزینی تو بر وصال فراق

چرا همی بگزینی تو بر وصال فراق چرا همی ز خراسان روی به‌ سوی عراق تن مرا تو همی امتحان کنی به بلا دل مرا…

ادامه مطلب

چون بهشت است این همایون بزم سلطان جهان

چون بهشت است این همایون بزم سلطان جهان حَبّذا بزمی همایون چون بهشتِ جاودان ساکنانش حورِ سیمین عارضِ زرین‌ کمر خازنانش ماه آتش ناوَکِ آهن…

ادامه مطلب

چیست آن دریا که هست از بخشش او در جهان

چیست آن دریا که هست از بخشش او در جهان نیل و سیحون و فرات و دجله و جیحون روان کشتی امید خلق آسوده اندر…

ادامه مطلب

خلعت سلطان عالم آفتاب دین و داد

خلعت سلطان عالم آفتاب دین و داد بر بهاء دین یزدان فرخ و فرخنده باد نجم دولت، میر نواب عجم، عثمان‌که هست سروری نیکوسرشت و…

ادامه مطلب

دولت و دین را خدای فر و بها داد

دولت و دین را خدای فر و بها داد مُلک مَلِک را نظام و نور و نوا داد قاعدهٔ نو نهاد کارِ جهان را حق…

ادامه مطلب

روی او ماه است اگر بر ماه مشک افشان بود

روی او ماه است اگر بر ماه مشک افشان بود قد او سروست اگر بر سرو لالستان بود گر روا باشدکه لالستان بود بر راه…

ادامه مطلب

ستاره سجده برد طلعت منیر تو را

ستاره سجده برد طلعت منیر تو را زمانه بوسه دهد بایهٔ سریر تو را موافق است قضا بخت کامکار تو را مسخرست عدو تیغ شیرگیر…

ادامه مطلب

شد خراسان به‌سان خلد برین

شد خراسان به‌سان خلد برین در راحت گشاد روحِ امین تا رسید از عراق خرم و شاد سیف دولت امیر شمس‌الدین آن امیری که رای…

ادامه مطلب

صد زره دارد ز سنبل بر گل آن شیرین پسر

صد زره دارد ز سنبل بر گل آن شیرین پسر حلقه‌های آن زره‌ها سر زده در یکدگر ای عجب آن حلقه‌ها کز بهر آشوب و…

ادامه مطلب

عید عرب و سنت و آیین پیمبر

عید عرب و سنت و آیین پیمبر فرخنده کناد ایزد بر شاه مظفر سلطان بلند اختر ابوالفتح ملکشاه شاهی‌ که عزیز است به او دین…

ادامه مطلب

کنون‌ که خور به ترازو رسید و آمد تیر

کنون‌ که خور به ترازو رسید و آمد تیر شدند راست شب و روز چون ترازو و تیر به‌ کوه سونش سیم و به باغ…

ادامه مطلب

مانَد به صنوبر قدِ آن تُرکِ سَمَن‌ بر

مانَد به صنوبر قدِ آن تُرکِ سَمَن‌ بر گر سوسن آزاد بود بار صنوبر آن سوسن آزاد پر از حلقهٔ زنجیر و آن حلقهٔ زنجیر…

ادامه مطلب

مَلِک سنجر جهانداری به میراث از پدر دارد

مَلِک سنجر جهانداری به میراث از پدر دارد پدر شادست در فردوس تا چون او پسر دارد ز فرّ و رسم و آیینش بیاراید همی‌گیتی…

ادامه مطلب

هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان

هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان نشایدکاو نپیوندد دل اندر خدمت سلطان سلامت باد آنکس ‌کاو بهم پیوندد و بندد تن اندر…

ادامه مطلب

همان بِه است که امروز خوش خوریم جهان

همان بِه است که امروز خوش خوریم جهان که دی‌ گذشت و ز فردا پدید نیست نشان از این سه روز که ‌گفتم میانه امروزست…

ادامه مطلب

یکی جادوست صورت‌گر دلیل گنبد گردون

یکی جادوست صورت‌گر دلیل گنبد گردون که اندر جادویی دارد نهفته‌ گوهر مخزون ازو در ملک آفاق است گوهرهای پر قیمت وز او در دین…

ادامه مطلب

آفتاب اندر شرف شد بر جهان فرمانروا

آفتاب اندر شرف شد بر جهان فرمانروا کرد دیگرگون زمین و کرد دیگرسان هوا داد فرمان تا کند در باغ نقاشی سحاب کرد یاری تا…

ادامه مطلب

آمد رسول عید و مه روزه نام او

آمد رسول عید و مه روزه نام او فرخنده باد بر شه‌گیتی سلام او سلطان جلال دولت باقی معز دین شاهی‌ که هست دولت و…

ادامه مطلب

اهل ملت چون به شب دیدند بر گردون هلال

اهل ملت چون به شب دیدند بر گردون هلال خرمی دیدند و فرخ داشتند او را به فال کِشتِ حاجت زود بدرودند بر دست امید…

ادامه مطلب

ای تازه‌ تر از برک گل تازه به بر بر

ای تازه‌ تر از برک گل تازه به بر بر پرورده تو را خازن فردوس به بَر بر عناب شکر بار تو هرگه‌ که بخندد…

ادامه مطلب

ای رفته مدتی به سعادت سوی سفر

ای رفته مدتی به سعادت سوی سفر باز آمده به نصرت و فیروزی و ظفر در صد سفر ملوک گذشته ندیده‌اند آن فتح و آن…

ادامه مطلب

ای شکفته سنبل و شمشاد تو بر ارغوان

ای شکفته سنبل و شمشاد تو بر ارغوان ای نهفته آهن و پولاد تو در پرنیان گه زسنبل زلف تو خرمن نهد بر لاله‌زار گه…

ادامه مطلب

ایا سرو قد ترک سیمین قفا

ایا سرو قد ترک سیمین قفا ندیدم به هجران تو جز جفا ببستی دلم را به بند دو زلف نخواهی نمودن مرا زان رها چگونه…

ادامه مطلب

با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا

با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا بنگر علم شاه جهان بر سر بالا لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن نصرت شده…

ادامه مطلب

بر ماه لاله ‌داری و بر لاله مشک ناب

بر ماه لاله ‌داری و بر لاله مشک ناب در مشک حلقه‌داری و در حلقه بند و تاب میگون لب است و مغزم از آن…

ادامه مطلب

به دارالملک باز آمد تن آسان

به دارالملک باز آمد تن آسان خداوندِ بزرگانِ خراسان بهای ملت حق فخر امّت قوام ملک صدر دین یزدان سپهر جاه و خورشید محامِد مُحمد…

ادامه مطلب

تا باد خزان حُلّه برون کرد ز گلزار

تا باد خزان حُلّه برون کرد ز گلزار ابر آمد و پیچید قَصَب بر سر کُهسار تا ریخته شد پنجهٔ زرین ز چناران در هر…

ادامه مطلب

تا فرّ نوبهار بیاراست بوستان

تا فرّ نوبهار بیاراست بوستان باد صبا ز خاک برآورد پرنیان سَرْ گنج برگشاد و سَرِ نافه برگشاد یاقوت و مشک داد به ‌گلزار و…

ادامه مطلب