ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست

ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست عاشق نواختن به خدا هیچ عار نیست بی حد و بی‌کناری نایی تو در کنار ای…

ادامه مطلب

ما گوش شماییم شما تن زده تا کی

ما گوش شماییم شما تن زده تا کی ما مست و خراباتی و بیخود شده تا کی ما سوخته حالان و شما سیر و ملولان…

ادامه مطلب

ماییم فداییان جانباز

ماییم فداییان جانباز گستاخ و دلیر و جسم پرداز حیفست که جان پاک ما را باشد تن خاکسار انباز ز آغاز همه به آخر آیند…

ادامه مطلب

مخسب شب که شبی صد هزار جان ارزد

مخسب شب که شبی صد هزار جان ارزد که شب ببخشد آن بدر بدره بی‌حد به آسمان جهان هر شبی فرود آید برای هر متظلم…

ادامه مطلب

مرا بگرفت روحانی نگاری

مرا بگرفت روحانی نگاری کناری و کناری و کناری بزد با من میان راه تنگی دوچاری و دوچاری و دوچاری ز جان برخاست ز آتش‌های…

ادامه مطلب

مرا گویی که رایی من چه دانم

مرا گویی که رایی من چه دانم چنین مجنون چرایی من چه دانم مرا گویی بدین زاری که هستی به عشقم چون برآیی من چه…

ادامه مطلب

مرغ دلم باز پریدن گرفت

مرغ دلم باز پریدن گرفت طوطی جان قند چریدن گرفت اشتر دیوانه سرمست من سلسله عقل دریدن گرفت جرعه آن باده بی‌زینهار بر سر و…

ادامه مطلب

مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره

مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره تو دلبر و استادی ما عاشق و این کاره ما بر سر هر پشته گم کرده سر…

ادامه مطلب

مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم

مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم ریش طرب شانه کنم سبلت غم را بکنم تا همه جان ناز شود چونک طرب ساز شود تا سر…

ادامه مطلب

مقام ناز نداری برو تو ناز مکن

مقام ناز نداری برو تو ناز مکن چو میوه پخته نگشت از درخت بازمکن به پیش قبله حق همچو بت میا منشین نماز خود را…

ادامه مطلب

من از اقلیم بالایم سر عالم نمی‌دارم

من از اقلیم بالایم سر عالم نمی‌دارم نه از آبم نه از خاکم سر عالم نمی‌دارم اگر بالاست پراختر وگر دریاست پرگوهر وگر صحراست پرعبهر…

ادامه مطلب

من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی

من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی تو جز خیال نبینی که مست خواب و نعاسی مرا بپرس که چونی در این کمی…

ادامه مطلب

من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان

من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان من بکشم دامن تو دامن من هم تو کشان جان من و جان تو را…

ادامه مطلب

من کجا بودم عجب بی‌تو این چندین زمان

من کجا بودم عجب بی‌تو این چندین زمان در پی تو همچو تیر در کف تو چون کمان تو مرا دستور ده تا بگویم حال…

ادامه مطلب

مه تو یار ندارد جز او تو یار مگیر

مه تو یار ندارد جز او تو یار مگیر رخش کنار ندارد از او کنار مگیر جهان شکارگهی دان ز هر طرف صیدی درآ چو…

ادامه مطلب

می بده ای ساقی آخرزمان

می بده ای ساقی آخرزمان ای ربوده عقل‌های مردمان خاکیان زین باده بر گردون زدند ای می تو نردبان آسمان بشکن از باده در زندان…

ادامه مطلب

می‌خرامد آفتاب خوبرویان ره کنید

می‌خرامد آفتاب خوبرویان ره کنید روی‌ها را از جمال خوب او چون مه کنید مردگان کهنه را رویش دو صد جان می‌دهد عاشقان رفته را…

ادامه مطلب

ناآمده سیل تر شدستیم

ناآمده سیل تر شدستیم نارفته به دام پای بستیم شطرنج ندیده‌ایم و ماتیم یک جرعه نخورده‌ایم و مستیم همچون شکن دو زلف خوبان نادیده مصاف…

ادامه مطلب

ندا رسید به عاشق ز عالم رازش

ندا رسید به عاشق ز عالم رازش که عشق هست براق خدای می‌تازش تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد چو آب لطف بجوشید ز…

ادامه مطلب

نقش بند جان که جان‌ها جانب او مایلست

نقش بند جان که جان‌ها جانب او مایلست عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست آنک باشد بر زبان‌ها لا احب الافلین باقیات…

ادامه مطلب

نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم

نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم در این سراب فنا چشمه حیات منم وگر به خشم روی صد هزار سال ز من به عاقبت…

ادامه مطلب

نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست

نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست درج عطا شد پدید غره دریا رسید صبح سعادت…

ادامه مطلب

نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد

نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد دل سبد آمد مکن هر سقطی در سبد آنک تواضع کند نگذرد از حد خویش یابد…

ادامه مطلب

هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست

هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست بدانک خصم دلست و مراقب تن‌هاست به چنگ و تنتن این تن نهاده‌ای گوشی تن تو توده خاکست…

ادامه مطلب

هر روز بامداد به آیین دلبری

هر روز بامداد به آیین دلبری ای جان جان جان به من آیی و دل بری ای کوی من گرفته ز بوی تو گلشنی وی…

ادامه مطلب

هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار

هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار هر کس به لایق گهر خود گرفت یار او را که داغ توست نیارد کسی خرید آن…

ادامه مطلب

هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم

هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم چونک بهارم تو شهی باغ توام شاخ ترم چونک تویی میر مرا در بر خود گیر مرا…

ادامه مطلب

هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی

هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی قمری باخبری درد دوایی عجبی هست در صفه ما صف شکنی کز نظرش تابد از روزن دل نور…

ادامه مطلب

هله ای کیا نفسی بیا

هله ای کیا نفسی بیا در عیش را سره برگشا این فلان چه شد آن فلان چه شد نبود مرا سر ماجرا نهلد کسی سر…

ادامه مطلب

هله هش دار که در شهر دو سه طرارند

هله هش دار که در شهر دو سه طرارند که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند که…

ادامه مطلب

همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی

همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی همه دردی کش و شادان که تو در خانه مایی همه ذرات پریشان همه کالیوه و شادان…

ادامه مطلب

هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب

هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب ز اشک چشم و از جگرهای کباب پوستی‌ام دور مانده من ز گوشت چون ننالم در فراق و در عذاب…

ادامه مطلب

وسوسه تن گذشت غلغله جان رسید

وسوسه تن گذشت غلغله جان رسید مور فروشد به گور چتر سلیمان رسید این فلک آتشی چند کند سرکشی نوح به کشتی نشست جوشش طوفان…

ادامه مطلب

یا رب چه کس است آن مه یا رب چه کس است آن مه

یا رب چه کس است آن مه یا رب چه کس است آن مه کز چهره بزد آتش در خیمه و در خرگه اندر ذقن…

ادامه مطلب

یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی

یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی یا ملکا جواره مکتنفی و مؤمنی انت عماد بنیتی انت عتاد منیتی انت کمال ثروتی انت نصاب مخزنی قره…

ادامه مطلب

یا ولی نعمتی و سلطانی

یا ولی نعمتی و سلطانی سابق‌الحسن ما له ثانی انت بحر تحیط بالدنیا مدمن جوهر و مرجان کان بنیان عبد کم خربا رمنی هو و…

ادامه مطلب

یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این

یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این کره عشقم رمید و نی لگامستم نی زین پیش روی ماه ما مستانه یک رقصی کنید مطربا…

ادامه مطلب

یکی طوطی مژده آور یکی مرغی خوش آوازی

یکی طوطی مژده آور یکی مرغی خوش آوازی چه باشد گر به سوی ما کند هر روز پروازی دراندازد به جان عاقلان بی‌خبر سوزی بسازد…

ادامه مطلب

کسی کو را بود در طبع سستی

کسی کو را بود در طبع سستی نخواهد هیچ کس را تندرستی مده دامن به دستان حسودان که ایشان می‌کشندت سوی پستی زیانتر خویش را…

ادامه مطلب

کجایی ساقیا درده مدامم

کجایی ساقیا درده مدامم که من از جان غلامت را غلامم می اندرده تهی دستم چه داری که از خون جگر پر گشت جامم ز…

ادامه مطلب

کار همه محبان همچون زرست امشب

کار همه محبان همچون زرست امشب جان همه حسودان کور و کرست امشب دریای حسن ایزد چون موج می‌خرامد خاک ره از قدومش چون عنبرست…

ادامه مطلب

قره العین منی ای جان بلی

قره العین منی ای جان بلی ماه بدری گرد ما گردان بلی صد هزاران آفرین بر روی تو می‌فرستد حوری و رضوان بلی ای چراغ…

ادامه مطلب

فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری

فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری رومی رخان ماه وش زاییده از خاک حبش…

ادامه مطلب

در غیب پر این سو مپر ای طایر چالاک من

در غیب پر این سو مپر ای طایر چالاک من هم سوی پنهان خانه رو ای فکرت و ادراک من عالم چه دارد جز دهل…

ادامه مطلب

عیسی روح گرسنه‌ست چو زاغ

عیسی روح گرسنه‌ست چو زاغ خر او می‌کند ز کنجد کاغ چونک خر خورد جمله کنجد را از چه روغن کشیم بهر چراغ چونک خورشید…

ادامه مطلب

عقل بند ره روانست ای پسر

عقل بند ره روانست ای پسر بند بشکن ره عیانست ای پسر عقل بند و دل فریب و جان حجاب راه از این هر سه…

ادامه مطلب

عشق را با گفت و با ایما چه کار

عشق را با گفت و با ایما چه کار روح را با صورت اسما چه کار عاشقان گوی‌اند در چوگان یار گوی را با دست…

ادامه مطلب

عزیزی و کریم و لطف داری

عزیزی و کریم و لطف داری ولیکن دور شو، چون هوشیاری نشاید عاشقان را یار هشیار ز هشیاران نیاید هیچ یاری مرا یکدم چو ساقی…

ادامه مطلب

عاشقانی که باخبر میرند

عاشقانی که باخبر میرند پیش معشوق چون شکر میرند از الست آب زندگی خوردند لاجرم شیوه دگر میرند چونک در عاشقی حشر کردند نی چو…

ادامه مطلب

عاشق روی جان فزای توییم

عاشق روی جان فزای توییم رحمتی کن که در هوای توییم تو به رخسار آفتابی و مه ما همه ذره در هوای توییم تا تو…

ادامه مطلب