تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید

تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید درده شراب و واخرام از بیم و از امید پیش آر جام آتش اندیشه سوز را…

ادامه مطلب

پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی

پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی چون تو منی من توام چند تویی و منی نور حقیم و زجاج با خود چندین لجاج از…

ادامه مطلب

پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن

پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن می‌سوخت و پر همی‌زد بر جا که همچنین کن شمع و فتیله بسته با گردن شکسته می‌گفت…

ادامه مطلب

بیدار کنید مستیان را

بیدار کنید مستیان را از بهر نبیذ همچو جان را ای ساقی باده بقایی از خم قدیم گیر آن را بر راه گلو گذر ندارد…

ادامه مطلب

بیا هر کس که می خواهد که تا با وی گرو بندم

بیا هر کس که می خواهد که تا با وی گرو بندم که سنگ خاره جان گیرد بپیوند خداوندم همی‌گفتم به گل روزی زهی خندان…

ادامه مطلب

بیا تا عاشقی از سر بگیریم

بیا تا عاشقی از سر بگیریم جهان خاک را در زر بگیریم بیا تا نوبهار عشق باشیم نسیم از مشک و از عنبر بگیریم زمین…

ادامه مطلب

بیا ای مونس جان‌های مستان

بیا ای مونس جان‌های مستان ببین اندیشه و سودای مستان بیا ای میر خوبان و برافروز ز شمع روی خود سیمای مستان نمی‌آیی سر از…

ادامه مطلب

بوی مشکی در جهان افکنده‌ای

بوی مشکی در جهان افکنده‌ای مشک را در لامکان افکنده‌ای صد هزاران غلغله زین بوی مشک در زمین و آسمان افکنده‌ای از شعاع نور و…

ادامه مطلب

به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو

به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو چو اشتهای سماعت بود بگه‌تر گو چو من ز خواب سر و پای خویش گم کردم تو…

ادامه مطلب

به کوی دل فرورفتم زمانی

به کوی دل فرورفتم زمانی همی‌جستم ز حال دل نشانی که تا چون است احوال دل من که از وی در فغان دیدم جهانی ز…

ادامه مطلب

ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری

ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری یک دم چه زیان دارد گر روی به ما آری ای روی تو چون آتش وی بوی…

ادامه مطلب

به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت

به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت که سر و پا و سلامت نبود روز قیامت حشم عشق درآمد ربض شهر برآمد هله ای…

ادامه مطلب

به جان تو که مرو از میان کار مخسب

به جان تو که مرو از میان کار مخسب ز عمر یک شب کم گیر و زنده دار مخسب هزار شب تو برای هوای خود…

ادامه مطلب

به باغ بلبل از این پس نوای ما گوید

به باغ بلبل از این پس نوای ما گوید حدیث عشق شکرریز جان فزا گوید اگر ز رنگ رخ یار ما خبر دارد ز لاله…

ادامه مطلب

بگو به گوش کسانی که نور چشم منند

بگو به گوش کسانی که نور چشم منند که باز نوبت آن شد که توبه‌ها شکنند هزار توبه و سوگند بشکنند آن دم که غمزه‌های…

ادامه مطلب

بگردان ساقیا آن جام دیگر

بگردان ساقیا آن جام دیگر بده جان مرا آرام دیگر به جان تو که امروزم ببینی که صبرم نیست تا ایام دیگر اگر یک ذره…

ادامه مطلب

بشکسته سر خلقی سر بسته که رنجورم

بشکسته سر خلقی سر بسته که رنجورم برده ز فلک خرقه آورده که من عورم وای از دل سنگینش وز عشوه رنگینش او نیست منم…

ادامه مطلب

برو برو که به بز لایق است بزغاله

برو برو که به بز لایق است بزغاله برو که هست ز گاوان حیات گوساله برو برو که خران گله گله جمع شدند خر جوان…

ادامه مطلب

برخیز که جان است و جهان است و جوانی

برخیز که جان است و جهان است و جوانی خورشید برآمد بنگر نورفشانی آن حسن که در خواب همی‌جست زلیخا ای یوسف ایام به صد…

ادامه مطلب

بر منبرست این دم مذکر مذکر

بر منبرست این دم مذکر مذکر چون چشمه روانه مطهر مطهر بر منبری بلندی دانای هوشمندی بر پای منبر او مکرر مکرر هر لفظ او…

ادامه مطلب

بر آستانه اسرار آسمان نرسد

بر آستانه اسرار آسمان نرسد به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد گمان عارف در معرفت چو سیر کند هزار اختر و مه اندر…

ادامه مطلب

بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد

بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد دو چشم او به جادویی دو چشم چرخ بردوزد شما دل‌ها نگه دارید مسلمانان که…

ادامه مطلب

ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی

ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی مرا بپرس کجا برد آن طرف که ندانی بدان رواق رسیدم که ماه و چرخ ندیدم بدان…

ادامه مطلب

بازرهان خلق را از سر و از سرکشی

بازرهان خلق را از سر و از سرکشی ای که درون دلی چند ز دل درکشی ای دل دل جان جان آمد هنگام آن زنده…

ادامه مطلب

باز درآمد طبیب از در رنجور خویش

باز درآمد طبیب از در رنجور خویش دست عنایت نهاد بر سر مهجور خویش بار دگر آن حبیب رفت بر آن غریب تا جگر او…

ادامه مطلب

بار دیگر ملتی برساختی برساختی

بار دیگر ملتی برساختی برساختی سوی جان عاشقان پرداختی پرداختی بار دیگر در جهان آتش زدی آتش زدی تا به هفتم آسمان برتاختی برتاختی پرده…

ادامه مطلب

بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت

بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت پرباد چرا نبود سرمست چنین دولت هر لحظه و هر ساعت بر کوری هشیاری صد رطل…

ادامه مطلب

با چنین شمشیر دولت تو زبون مانی چرا

با چنین شمشیر دولت تو زبون مانی چرا گوهری باشی و از سنگی فرومانی چرا می‌کشد هر کرکسی اجزات را هر جانبی چون نه مرداری…

ادامه مطلب

آینه جان شده چهره تابان تو

آینه جان شده چهره تابان تو هر دو یکی بوده‌ایم جان من و جان تو ماه تمام درست خانه دل آن توست عقل که او…

ادامه مطلب

این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست

این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست گر نزد یار باشد وگر نزد یار نیست صورت چه پای دارد کو را ثبات نیست معنی چه…

ادامه مطلب

ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داری

ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داری به جانی کز وصالت زاد مهجوری روا داری گرفتم دانه تلخم نشاید کشت و خوردن را…

ادامه مطلب

ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن

ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن گر تخت نهی ما را بر سینه…

ادامه مطلب

ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما

ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ‌ها ای بادهای خوش نفس عشاق را…

ادامه مطلب

ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم

ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم از هر گلی بریدم وز خار توبه کردم گه مست کار بودم گه در خمار بودم…

ادامه مطلب

ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست

ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست رخ بر رخش مدار که آن یار نازکست در دل مدار نیز که رخ بر رخش…

ادامه مطلب

ای که ازین تنگ قفس می‌پری

ای که ازین تنگ قفس می‌پری رخت به بالای فلک می‌بری زندگی تازه ببین بعد ازین چند ازین زندگی سرسری؟! در هوس مشتریت عمر رفت…

ادامه مطلب

ای عشق که جمله از تو شادند

ای عشق که جمله از تو شادند وز نور تو عاشقان بزادند تو پادشهی و جمله عشاق همرنگ تو پادشه نژادند هر کس که سری…

ادامه مطلب

ای صورت روحانی امروز چه آوردی

ای صورت روحانی امروز چه آوردی آورد نمی‌دانم دانم که مرا بردی ای گلشن نیکویی امروز چه خوش بویی بر شاخ کی خندیدی در باغ…

ادامه مطلب

ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین

ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین یا رب چه سبک روحی بر چشم و سرم بنشین ای تاج هنرمندی معراج خردمندی تعریف چه می باید…

ادامه مطلب

ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان

ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان هوشیاری در میان بیخودان و مستیان بی محابا درده ای ساقی مدام اندر مدام…

ادامه مطلب

ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها

ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل…

ادامه مطلب

ای دلی کز گلشکر پرورده‌ای

ای دلی کز گلشکر پرورده‌ای ای دلی کز شیر شیران خورده‌ای وی دلی کز عقل اول زاده‌ای حاتم از دست سلیمان برده‌ای طاقت عشقت ندارد…

ادامه مطلب

ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها

ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم زین سو…

ادامه مطلب

ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری

ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری ای آمده در چرخ تو خورشید و چرخ چنبری یا رب منم جویان تو یا خود…

ادامه مطلب

ای خواجه بازرگان از مصر شکر آمد

ای خواجه بازرگان از مصر شکر آمد وان یوسف چون شکر ناگه ز سفر آمد روح آمد و راح آمد معجون نجاح آمد ور چیز…

ادامه مطلب

ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین

ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین ناله من گوش دار و درد حال من ببین از میان صد بلا من سوی تو بگریختم…

ادامه مطلب

ابناء ربیعنا تعالوا

ابناء ربیعنا تعالوا فالورد یقول لا تبالوا و العشق یصیحکم جهارا الخلد لکم فلا تزالوا و الحسن علی البها تجلی و السکر حواه و الکمال…

ادامه مطلب

ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو

ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو آیی به حجره من و گویی که گل برو تو ماه ترکی و من اگر ترک…

ادامه مطلب

ای بکرده رخت عشاقان گرو

ای بکرده رخت عشاقان گرو خون مریز این عاشقان را و مرو بر سر ره تو ز خون آثار بین هر طرف تو نعره خونین…

ادامه مطلب

ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان

ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان ای باغبان هین گوش کن ناله…

ادامه مطلب