تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم

تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم خوش شده‌ام خوش شده‌ام پاره آتش شده‌ام خانه بسوزم…

ادامه مطلب

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را نفسی یار شرابم نفسی…

ادامه مطلب

تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده

تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده بدیده گریه ما را بدین بخندیده بخند جان و جهان چون مقام خنده تو راست بکن که…

ادامه مطلب

تو بشکن چنگ ما را ای معلا

تو بشکن چنگ ما را ای معلا هزاران چنگ دیگر هست این جا چو ما در چنگ عشق اندرفتادیم چه کم آید بر ما چنگ…

ادامه مطلب

تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست

تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست ای بسا خشک لبا کز گره…

ادامه مطلب

تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم

تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم از بد و نیک جهان همچو جهان بی‌خبریم نظری کرد سوی خوبی تو دیده ما از…

ادامه مطلب

تا به جان مست عشق آن یارم

تا به جان مست عشق آن یارم سرده باده‌های انوارم هر دمی گر نه جان نو دهدم ای دل از جان خویش بیزارم گرد آن…

ادامه مطلب

پیش جوش عفو بی‌حد تو شاه

پیش جوش عفو بی‌حد تو شاه توبه کردن از گناه آمد گناه بس که گمره را کنی بس جست و جو گمرهی گشته‌ست فاضلتر ز…

ادامه مطلب

پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار

پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار با رخ چون آفتاب سایه نماید نگار آید خورشیدوار ذره شود بی‌قرار کان رخ همچون بهار…

ادامه مطلب

بیامدیم دگربار سوی مولایی

بیامدیم دگربار سوی مولایی که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی هزار عقل ببندی به هم بدو نرسد کجا رسد به مه چرخ دست…

ادامه مطلب

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم وگر شهری بدم ویرانه گشتم ز عشق تو ز خان و مان بریدم به درد عشق تو همخانه گشتم…

ادامه مطلب

بیا بیا که تویی جان جان جان سماع

بیا بیا که تویی جان جان جان سماع هزار شمع منور به خاندان سماع چو صد هزار ستاره ز تست روشن دل بیا که ماه…

ادامه مطلب

بیا ای آنک سلطان جمالی

بیا ای آنک سلطان جمالی کمالات کمالان را کمالی خیالی را امین خلق کردی چنانک وهمشان شد که خیالی خیالت شحنه شهر فراق است تو…

ادامه مطلب

بوقلمون چند از انکار تو

بوقلمون چند از انکار تو در کف ما چند خلد خار تو یار تو از سر فلک واقف است پس چه بود پیش وی اسرار…

ادامه مطلب

به من نگر که بجز من به هر کی درنگری

به من نگر که بجز من به هر کی درنگری یقین شود که ز عشق خدای بی‌خبری بدان رخی بنگر که کو نمک ز حق…

ادامه مطلب

به شکرخنده اگر می‌ببرد دل ز کسی

به شکرخنده اگر می‌ببرد دل ز کسی می‌دهد در عوضش جان خوشی بوالهوسی گه سحر حمله برد بر دو جهان خورشیدش گه به شب گشت…

ادامه مطلب

ای توبه‌ام شکسته از تو کجا گریزم

ای توبه‌ام شکسته از تو کجا گریزم ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم ای نور هر دو دیده بی‌تو چگونه بینم وی گردنم…

ادامه مطلب

به حق چشم خمار لطیف تابانت

به حق چشم خمار لطیف تابانت به حلقه حلقه آن طره پریشانت بدان حلاوت بی‌مر و تنگ‌های شکر که تعبیه‌ست در آن لعل شکرافشانت به…

ادامه مطلب

به جان تو که سوگند عظیمست

به جان تو که سوگند عظیمست که جانم بی‌تو دربند عظیمست اگر چه خضر سیرآب حیاتست به لعلت آرزومند عظیمست سخن‌ها دارم از تو با…

ادامه مطلب

بنمود وفا از این جا

بنمود وفا از این جا هرگز نرویم ما از این جا این جا مدد حیات جانست ذوقست دو چشم را از این جا این جاست…

ادامه مطلب

بگو ای یار همراز این چه شیوه‌ست

بگو ای یار همراز این چه شیوه‌ست دگرگون گشته‌ای باز این چه شیوه‌ست عجب ترک خوش رنگ این چه رنگست عجب ای چشم غماز این…

ادامه مطلب

بکت عینی غداه البین دمعا

بکت عینی غداه البین دمعا و اخری بالبکا بخلت علینا فعاقبت التی بخلت علینا بان غمضتها یوم التقینا چه مرد آن عتابم خیز یارا بده…

ادامه مطلب

بس که می‌انگیخت آن مه شور و شر

بس که می‌انگیخت آن مه شور و شر بس که می‌کرد او جهان زیر و زبر مر زبان را طاقت شرحش نماند خیره گشته همچنین…

ادامه مطلب

برفتیم ای عقیق لامکانی

برفتیم ای عقیق لامکانی ز شهر تو تو باید که بمانی سفر کردیم چون استارگان ما ز تو هم سوی تو که آسمانی یکی صورت…

ادامه مطلب

بربند دهان از نان کآمد شکر روزه

بربند دهان از نان کآمد شکر روزه دیدی هنر خوردن بنگر هنر روزه آن شاه دو صد کشور تاجیت نهد بر سر بربند میان زوتر…

ادامه مطلب

بر شکرت جمع مگس‌ها چراست

بر شکرت جمع مگس‌ها چراست نکته لاحول مگسران کجاست هر نظری بر رخ او راست نیست جز نظری کو ز ازل بود راست اسب خسان…

ادامه مطلب

بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم

بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم بده ای حاتم عالم قدح زفت به دستم ز من ای ساقی مردان نفسی روی…

ادامه مطلب

بت من ز در درآمد به مبارکی و شادی

بت من ز در درآمد به مبارکی و شادی به مراد دل رسیدم به جهان بی‌مرادی تو بپرس چون درآمد که برون نرفت هرگز که…

ادامه مطلب

بانگ می‌زن ای منادی بر سر هر رسته‌ای

بانگ می‌زن ای منادی بر سر هر رسته‌ای هیچ دیدیت ای مسلمانان غلامی جسته‌ای یک غلامی ماه رویی مشک بویی فتنه‌ای وقت نازش تیزگامی وقت…

ادامه مطلب

بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم

بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم…

ادامه مطلب

باز در اسرار روم جانب آن یار روم

باز در اسرار روم جانب آن یار روم نعره بلبل شنوم در گل و گلزار روم تا کی از این شرم و حیا شرم بسوزان…

ادامه مطلب

بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم

بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم زان سوی گردون عشق چرخ زنان آمدیم بر سر میدان عشق چونک یکی گو شدیم گه به کران…

ادامه مطلب

با من صنما دل یک دله کن

با من صنما دل یک دله کن گر سر ننهم آنگه گله کن مجنون شده‌ام از بهر خدا زان زلف خوشت یک سلسله کن سی…

ادامه مطلب

با تو حیات و زندگی بی‌تو فنا و مردنا

با تو حیات و زندگی بی‌تو فنا و مردنا زانک تو آفتابی و بی‌تو بود فسردنا خلق بر این بساط‌ها بر کف تو چو مهره‌ای…

ادامه مطلب

این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده

این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده پیغامبر عشق است ز محراب رسیده آورده یکی مشعله آتش زده در خواب از حضرت شاهنشه بی‌خواب رسیده…

ادامه مطلب

این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده

این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده صد هزاران کشتی از وی مست و سرگردان شده مخلص کشتی ز باد و غرقه کشتی…

ادامه مطلب

ایا سر کرده از جانم تو را خانه کجا باشد

ایا سر کرده از جانم تو را خانه کجا باشد الا ای ماه تابانم تو را خانه کجا باشد الا ای قادر قاهر ز تن…

ادامه مطلب

ای وصل تو اصل شادمانی

ای وصل تو اصل شادمانی کان صورت‌هاست وین معانی یک لحظه مبر ز بنده که نیست بی آب سفینه را روانی من مصحف باطلم ولیکن…

ادامه مطلب

ای نهاده بر سر زانو تو سر

ای نهاده بر سر زانو تو سر وز درون جان جمله باخبر پیش چشمت سرکش روپوش نیست آفرین‌ها بر صفای آن بصر بحر خونست ای…

ادامه مطلب

ای مرده‌ای که در تو ز جان هیچ بوی نیست

ای مرده‌ای که در تو ز جان هیچ بوی نیست رو رو که عشق زنده دلان مرده شوی نیست ماننده خزانی هر روز سردتر در…

ادامه مطلب

ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده

ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده دل رفته ما پی دل چون بی‌دلان دویده دزدیده دل ز حسنت از عشق جامه واری تا…

ادامه مطلب

ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم

ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم زان روی که حیرانم من خانه نمی‌دانم ای گشته ز تو واله هم شهر و هم اهل…

ادامه مطلب

ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم

ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم وی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنم ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم وین…

ادامه مطلب

ای شه جاودانی وی مه آسمانی

ای شه جاودانی وی مه آسمانی چشمه زندگانی گلشن لامکانی تا زلال تو دیدم قصه جان شنیدم همچو جان ناپدیدم در تک بی‌نشانی عاشق مشک…

ادامه مطلب

ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس

ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس زانک نیرزد کنون خون رهی یک لکیس گنج نهان دو کون پیش رخش یک جوست بهر لکیسی…

ادامه مطلب

ای ز مقدارت هزاران فخر بی‌مقدار را

ای ز مقدارت هزاران فخر بی‌مقدار را داد گلزار جمالت جان شیرین خار را ای ملوکان جهان روح بر درگاه تو در سجودافتادگان و منتظر…

ادامه مطلب

ای دوش ز دست ما رهیده

ای دوش ز دست ما رهیده امشب نرهی به جان و دیده در پنجه ماست دامن تو ای دست در آستین کشیده حیلت بگذار و…

ادامه مطلب

ای دل نگویی چون شدی ور عشق روزافزون شدی

ای دل نگویی چون شدی ور عشق روزافزون شدی گاهی ز غم مجنون شدی گاهی ز محنت خون شدی در عشق تو چون دم زدم…

ادامه مطلب

ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد

ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد بی سر شو و بی‌سامان یعنی بنمی ارزد چون لعل لبش دیدی یک بوسه بدزدیدی برخیز…

ادامه مطلب

ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی

ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی بیهوده چه می‌گردی بر آب چو دولابی صحراست پر از شکر دریاست پر از گوهر…

ادامه مطلب