برای تو فدا کردیم جان‌ها

برای تو فدا کردیم جان‌ها کشیده بهر تو زخم زبان‌ها شنیده طعنه‌های همچو آتش رسیده تیر کاری زان کمان‌ها اگر دل را برون آریم پیشت…

ادامه مطلب

بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی

بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی فغان برخاست از جان‌های مجنونان روحانی میان نعره‌ها بشناخت آواز مرا آن شه که صافی گشته بود آوازم از…

ادامه مطلب

بدار دست ز ریشم که باده‌ای خوردم

بدار دست ز ریشم که باده‌ای خوردم ز بیخودی سر و ریش و سبال گم کردم ز پیشگاه و ز درگاه نیستم آگاه به پیشگاه…

ادامه مطلب

ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا

ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا ببین این بحر و کشتی‌ها که بر هم می‌زنند این جا ببین عذرا و وامق را…

ادامه مطلب

بانگ برآمد ز خرابات من

بانگ برآمد ز خرابات من یار درآمد به مراعات من تا که بدیدم مه بی‌حد او رفت ز حد ذوق مناجات من موسی جانم به…

ادامه مطلب

بازآمد آستین فشانان

بازآمد آستین فشانان آن دشمن جان و عقل و ایمان غارتگر صد هزار خانه ویران کن صد هزار دکان شورنده صد هزار فتنه حیرتگه صد…

ادامه مطلب

باز بهار می کشد زندگی از بهار من

باز بهار می کشد زندگی از بهار من مجلس و بزم می نهد تا شکند خمار من من دل پردلان بدم قوت صابران بدم برد…

ادامه مطلب

باده ده، ای ساقی هر متقی

باده ده، ای ساقی هر متقی بادهٔ شاهنشهی راوقی جام سخن بخش که از تف او گردد دیوار سیه منطقی بردر و بشکن غم و…

ادامه مطلب

با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا

با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا خاصه که در گشاید و گوید خواجه اندرآ با لب خشک گوید او قصه…

ادامه مطلب

با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن

با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن چون او ببیند روی تو هر برگ او گردد سه من ای گلشن تو زندگی…

ادامه مطلب

این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده

این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده سرمست و نعلین در بغل در خانه ما آمده خانه در او حیران شده اندیشه…

ادامه مطلب

این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو

این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو یا کینه را نهفتن یا عفو و حسن خو یا آنک ماجرا نکنی به هر فرصتی یا…

ادامه مطلب

ایا خورشید بر گردون سواره

ایا خورشید بر گردون سواره به حیله کرده خود را چون ستاره گهی باشی چو دل اندر میانه گهی آیی نشینی بر کناره گهی از…

ادامه مطلب

ای هوس‌های دلم باری بیا رویی نما

ای هوس‌های دلم باری بیا رویی نما ای مراد و حاصلم باری بیا رویی نما مشکل و شوریده‌ام چون زلف تو چون زلف تو ای…

ادامه مطلب

ای مونس ما خواجه ابوبکر ربابی

ای مونس ما خواجه ابوبکر ربابی گر دلشده‌ای چند پی نان و کبابی آتش خور در عشق به مانند شترمرغ اندر عقب طعمه چه شاگرد…

ادامه مطلب

ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی

ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی ما را و جهان را تو در این خانه نیابی چون کوه احد آب شد از شرم…

ادامه مطلب

ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست

ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست جانم آن لحظه که غمگین تو باشم شادست نقدهایی که نه نقد غم توست آن…

ادامه مطلب

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه…

ادامه مطلب

ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا

ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا از آسمان آمد ندا کای ماه رویان الصلا ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامن کشان…

ادامه مطلب

ای شاه مسلمانان وی جان مسلمانی

ای شاه مسلمانان وی جان مسلمانی پنهان شده و افکنده در شهر پریشانی ای آتش در آتش هم می‌کش و هم می‌کش سلطان سلاطینی بر…

ادامه مطلب

ای ساقی و دستگیر مستان

ای ساقی و دستگیر مستان دل را ز وفای مست مستان ای ساقی تشنگان مخمور بس تشنه شدند می پرستان از دست به دست می…

ادامه مطلب

ای ز بگه خاسته سر مست مست

ای ز بگه خاسته سر مست مست مست شرابی و شراب الست عشق رسانید تو را همچو جام از بر ما تا بر خود دست…

ادامه مطلب

ای دوست عتاب را رها کن

ای دوست عتاب را رها کن تدبیر دوای درد ما کن ای دوست جدا مشو تو از ما ما را ز بلا و غم جدا…

ادامه مطلب

ای دل سرگشته شده در طلب یاوه روی

ای دل سرگشته شده در طلب یاوه روی چند بگفتم که مده دل به کسی بی‌گروی بر سر شطرنج بتی جامه کنی کیسه بری با…

ادامه مطلب

ای دشمن روزه و نمازم

ای دشمن روزه و نمازم وی عمر و سعادت درازم هر پرده که ساختم دریدی بگذشت از آنک پرده سازم ای من چو زمین و…

ادامه مطلب

ای خواجه نمی‌بینی این روز قیامت را

ای خواجه نمی‌بینی این روز قیامت را ای خواجه نمی‌بینی این خوش قد و قامت را دیوار و در خانه شوریده و دیوانه من بر…

ادامه مطلب

ای خجل از تو شکر و آزادی

ای خجل از تو شکر و آزادی لایق آن وصال کو شادی عشق را بین که صد دهان بگشاد چون تو چشمان عشق بگشادی ای…

ادامه مطلب

اتیناکم اتیناکم فحیونا نحییکم

اتیناکم اتیناکم فحیونا نحییکم و لو لاکم و لقیاکم لما کنا بودایکم دخلنا دارکم سکری فشکرا ربنا شکرا ذکرتم عهدنا ذکرا و نادانا منادیکم خرجنا…

ادامه مطلب

ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان

ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان ای سیاهی بر سیاهی جان تو از گرد نان ای تو در آیینه دیده روی…

ادامه مطلب

ای به میدان‌های وحدت گوی شاهی باخته

ای به میدان‌های وحدت گوی شاهی باخته جمله را عریان بدیده کس تو را نشناخته عقل کل کژچشم گشته از کمال غیرتت وز کژی پنداشته…

ادامه مطلب

ای بر سر بازاری دستار چنان کرده

ای بر سر بازاری دستار چنان کرده رو با دگران کرده ما را نگران کرده ما را بگزیده لب کیم بر تو امشب و آن…

ادامه مطلب

ای آنک پیش حسنت حوری قدم دو آید

ای آنک پیش حسنت حوری قدم دو آید در خانه خیالت شاید که غم درآید ای آنک هر وجودی ز آغاز از تو خیزد شاید…

ادامه مطلب

ای از تو من برسته ای هم توام بخورده

ای از تو من برسته ای هم توام بخورده هم در تو می‌گدازم چون از توام فسرده گه در کفم فشاری گه زیر پا به…

ادامه مطلب

آه چه دیوانه شدم در طلب سلسله‌ای

آه چه دیوانه شدم در طلب سلسله‌ای در خم گردون فکنم هر نفسی غلغله‌ای زیر قدم می‌سپرم هر سحری بادیه‌ای خون جگر می‌سپرم در طلب…

ادامه مطلب

اندرآ عیش بی‌تو شادان نیست

اندرآ عیش بی‌تو شادان نیست کیست کو بنده تو از جان نیست ای تو در جان چو جان ما در تن سخت پنهان ولیک پنهان…

ادامه مطلب

آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند

آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند و آنچ عشق تو کند شورش محشر نکند هر کی بیند رخ تو جانب گلشن نرود هر…

ادامه مطلب

آن ماه کو ز خوبی بر جمله می‌دواند

آن ماه کو ز خوبی بر جمله می‌دواند ای عاشقان شما را پیغام می‌رساند سوی شما نبشت او بر روی بنده سطری خط خوان کیست…

ادامه مطلب

آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه

آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه ای بارخدا بر ما نرمش کن و رحمش ده روزی که نریزد خون رنجیش بدید آمد جز…

ادامه مطلب

آن را که به لطف سر بخاری

آن را که به لطف سر بخاری از عقل و معامله برآری از یک نظرت قیامتی خاست یا رب تو در آن نظر چه داری…

ادامه مطلب

امیر دل همی‌گوید تو را گر تو دلی داری

امیر دل همی‌گوید تو را گر تو دلی داری که عاشق باش تا گیری ز نان و جامه بیزاری تو را گر قحط نان باشد…

ادامه مطلب

امروز مرا چه شد چه دانم

امروز مرا چه شد چه دانم امروز من از سبک دلانم در دیده عقل بس مکینم در دیده عشق بی‌مکانم افسوس که ساکن زمینم انصاف…

ادامه مطلب

امروز جمال تو بر دیده مبارک باد

امروز جمال تو بر دیده مبارک باد بر ما هوس تازه پیچیده مبارک باد گل‌ها چون میان بندد بر جمله جهان خندد ای پرگل و…

ادامه مطلب

آمد مه و لشکر ستاره

آمد مه و لشکر ستاره خورشید گریخت یک سواره آن مه که ز روز و شب برون است کو چشم که تا کند نظاره چشمی…

ادامه مطلب

آمد آن خواجه سیماترش

آمد آن خواجه سیماترش وان شکرش گشته چو سرکا ترش با همگان روترش است ای عجب یا که به بیرون خوش و با ما ترش…

ادامه مطلب

الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی

الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی به حق اشک گرم من به حق…

ادامه مطلب

اگر عشقت به جای جان ندارم

اگر عشقت به جای جان ندارم به زلف کافرت ایمان ندارم چو گفتی ننگ می داری ز عشقم غم عشق تو را پنهان ندارم تو…

ادامه مطلب

اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند

اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند به جای مفرش و بالی همه مشت و لگد بیند ازیرا خواب کژ بیند که آیینه خیالست…

ادامه مطلب

اگر باده خوری باری ز دست دلبر ما خور

اگر باده خوری باری ز دست دلبر ما خور ز دست یار آتشروی عالم سوز زیبا خور نمی‌شاید که چون برقی به هر دم خرمنی…

ادامه مطلب

آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن

آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن دوستان را شاد گردان دشمنان را کور کن از پس کوهی برآ و سنگ‌ها را لعل ساز بار…

ادامه مطلب

از قصه حال ما نپرسی

از قصه حال ما نپرسی وز کشتن عاشقان نترسی ای گوهر عشق از چه بحری وی آتش عشق از چه درسی آن جا که تویی…

ادامه مطلب