نزهت کویت برد رونق گلزار را

نزهت کویت برد رونق گلزار را شهره حسنت درد پرده اسرار را زخم فراق تو را هیچ به غیر از اجل چاره نباشد دگر بنده…

ادامه مطلب

میرزا همدم

میرزا همدم مانی چین نقش مطبوع تو در چین آورد چین زلفت چین غم بر جبهه چین آورد یوسف مصر ملاحت چین ابروی تو دید…

ادامه مطلب

گر نه‌ای بلبل تو را از صحبت گل‌ها چه حظ؟!

گر نه‌ای بلبل تو را از صحبت گل‌ها چه حظ؟! نیستی مجنون تو را از محنت لیلا چه حظ؟! غوطه در بحر خجالت زن گهر…

ادامه مطلب

غمزه مردم‌شکارت غارت جان می‌کند

غمزه مردم‌شکارت غارت جان می‌کند عشوه عابدفریبت قصد ایمان می‌کند برقع از رخ برفکن بی‌پرده گردد عالمی عکس رویت طعنه با خورشید تابان می‌کند داغ…

ادامه مطلب

صبح صادق از طلوع معنی‌ام آگاه بود

صبح صادق از طلوع معنی‌ام آگاه بود بر مبارکباد طبعم مهر جای ماه بود نظم شیرینم اگر کلک عطارد می‌نوشت دست ناهید از ترنم یک…

ادامه مطلب

سواد سرمه شام است در چشم نگار من

سواد سرمه شام است در چشم نگار من به جز ظلمت دگر چیزی نبیند روزگار من ازآن سرگشته‌ام در وادی عشق پری‌رویی که باشد مرکز…

ادامه مطلب

رفتن هوش از سرم تا ساربان محمل است

رفتن هوش از سرم تا ساربان محمل است ناقه شوق مرا در خاک مجنون منزل است آنقدر مستم که نشناسم جنون را از خرد نشئه…

ادامه مطلب

در جواب گلشنی بخارایی

در جواب گلشنی بخارایی آن روز وعده تو سرآمد نیامدی نخل امید با ثمر آمد نیامدی در انتظار وعده‌ات اندر ره بخارا مد نگه ز…

ادامه مطلب

چه امکان است گردد از دلم بیرون تمنایش

چه امکان است گردد از دلم بیرون تمنایش که باشد صورتم آیینه‌سان محو تماشایش برای انتظار اوست تمهید نفس هر دم که در آغوش دل…

ادامه مطلب

تا شعاع مهر از جیب تو روشن می‌شود

تا شعاع مهر از جیب تو روشن می‌شود دامن هر ذره از آیینه خرمن می‌شود پرده دیگر به مضراب غمش در کار نیست از بم…

ادامه مطلب

بید مجنون را به جز آشفتگی از بر چه حظ؟!

بید مجنون را به جز آشفتگی از بر چه حظ؟! از صدای نغمه بلبل به گوش کر چه حظ؟! فرش مجنون کسوت خاک در لیلی…

ادامه مطلب

بس که در قصر جهان آبادی از معمار نیست

بس که در قصر جهان آبادی از معمار نیست جز فنا در خانه هستی دگر دیوار نیست! عالمی سرگرم سودای خیال عالمند هیچ کس از…

ادامه مطلب

باده رندان را شراب کوثری‌ست

باده رندان را شراب کوثری‌ست گردن مینا در آغوش پری‌ست از رموز مشکلات زلف او گر گذشتی بی‌تأمل سرسری‌ست! انقلاب رنگ فطرت کار نیست مادگی‌های…

ادامه مطلب

ای ز موج طلعتت نظاره در گرداب‌ها

ای ز موج طلعتت نظاره در گرداب‌ها حیرت آیینه باشد شوخی سیماب‌ها! احتیاجی نیست در کویش به شمع دل مرا شمع را نوری نباشد در…

ادامه مطلب

اگر هوشم کند چون شانه در زلفش شبیخون را

اگر هوشم کند چون شانه در زلفش شبیخون را به یک مو بسته گردم سرنوشت بخت واژون را به جز وحشت نباشد هیچ سرمشق خط…

ادامه مطلب

از آن روزی که من در حلقه زلف تو افتادم

از آن روزی که من در حلقه زلف تو افتادم سراپا قید بودم گوییا کردی تو آزادم به عاشق تلخی هجران لیلی‌طلعتان شیرین ازآن در…

ادامه مطلب

هرگه ز ناز خندد آن جوهر تبسم

هرگه ز ناز خندد آن جوهر تبسم غیر از شکر نجوشد از کوثر تبسم چون خاک داد بر باد او آتش قرارم خونم چو آب…

ادامه مطلب

هر کرا شوخ پری‌رخسار است

هر کرا شوخ پری‌رخسار است ساغر عشرت او سرشار است زاهدی را که صفا در دل نیست سبحه او نه کم از زنار است زلف…

ادامه مطلب

ندانم از چه استاد ازل کردست تخمیرم

ندانم از چه استاد ازل کردست تخمیرم که شد شهپر پرواز عنقا کلک تصویرم! شبی چون زلف رفتم در خیال محبس رویش همین افسانه دورست…

ادامه مطلب

مرا از عالم و آدم غم عشق تو بس باشد

مرا از عالم و آدم غم عشق تو بس باشد به پیش آتش عشقت دلم مانند خس باشد ازآن روزی که افتادم به دام چون…

ادامه مطلب

کس نباشد به سیر این گلزار

کس نباشد به سیر این گلزار تا کند امتیاز گل از خار بر حصول مزارع امید دانه‌های سرشک غم می‌کار غره منشین که فتنه‌ها دارد…

ادامه مطلب

غنچه از لعل تو سبق گیرد

غنچه از لعل تو سبق گیرد در و یاقوت در طبق گیرد چشمت از خون باده بسته حنا باج از سرخی شفق گیرد نزد تحریر…

ادامه مطلب

شوخ من هرگه کشاید طره چون قیر را

شوخ من هرگه کشاید طره چون قیر را می‌کند شیرازه دامان گل زنجیر را! کرده استاد ازل شرح گلستان رخش از غبار خط ریحان شیوه…

ادامه مطلب

سرخط مشق جنون زلف پریشان کیست؟!

سرخط مشق جنون زلف پریشان کیست؟! سرمه بخت سیه نرگس فتان کیست؟! گر نه خدنگ تو را سینه من شد هدف بر دل مجروح من…

ادامه مطلب

ز خود بسیار دور افتادم از معنی قرینی‌ها

ز خود بسیار دور افتادم از معنی قرینی‌ها مرا سرمشق حیرانیست اکنون موی چینی‌ها توان در مزرع باغ جهان گل از ادب چیدن که صد…

ادامه مطلب

دارم هوای عشق تو عمریست بر سرا

دارم هوای عشق تو عمریست بر سرا بهر خدا ز راه وفا هیچ نگذرا! در ملک عشق مسند شاهی گزیده‌ام تا کرده‌ام ز نقش کف…

ادامه مطلب

چند روزی در جهان ای عمر مهمانی بس است

چند روزی در جهان ای عمر مهمانی بس است از حصول مدعا آه پشیمانی بس است آرزوی جاه داری گر ز نقش اعتبار یاد تعمیر…

ادامه مطلب

تا قضا زد خیمه هستی درین نیلی بساط

تا قضا زد خیمه هستی درین نیلی بساط شهد جام عیش را با زهر غم کرد اختلاط راحتی نبود به کس در محنت‌آباد جهان جای…

ادامه مطلب

بیا ای دل که نیرنگ و فسونت پر به کار آید

بیا ای دل که نیرنگ و فسونت پر به کار آید ز چشمش ساغر اندیشه را رنگ خمار آید ز دور پیچ و تاب آتش…

ادامه مطلب

بس که چون عنقا ز خاطرها فراموشیم ما

بس که چون عنقا ز خاطرها فراموشیم ما گر جهان از ما نپوشد چشم می‌پوشیم ما! جوش شکر در نی آخر می‌کند منع صدا از…

ادامه مطلب

با لب لعل تو طوطی نکند هم‌سخنی

با لب لعل تو طوطی نکند هم‌سخنی بگذرد پیش تو از دعوی شکرشکنی سنبل زلف تو را باد پریشان سازد بشکند عنبرسارایی و مشک ختنی!…

ادامه مطلب

ای روی تو آفتاب خاور

ای روی تو آفتاب خاور لعل لب تو زلال کوثر! صد معجزه مسیح داری افسوس که نیستی پیمبر! فرق تو میان خوبرویان چون فرق عرض…

ادامه مطلب

اگر دل محو آن رخسار زیباست

اگر دل محو آن رخسار زیباست ز جوهر موج این آیینه دریاست ندارد داغدار عشق قدری وطن با لاله اندر کوه و صحراست مشو در…

ادامه مطلب

احمدجان

احمدجان ارغوان در پیش رخسار تو بیرنگی کند غنچه از خندیدن لعل تو دلتنگی کند حسن یوسف را اگر پروین برای امتحان با ترازو برکشد…

ادامه مطلب