مثل ماه ، می درخشی

مثل ماه ، می درخشی بر پنجره، چشمانم روشنی بخشیدی از لا به لای، شاخه های پوشیده از برگ نیم نگاهت جاده خیالم را ستاره…

ادامه مطلب

کشتی

کشتی شکسته‌ام اما دل شکسته نه غرق شدم در دریای چشمان‌ات کنار ساحل ، لبان‌ات نشسته‌ام به تماشای مروارید طنین صدایت ، کوه ها را…

ادامه مطلب

ظرفِ خيالِ با تو بودن را

ظرفِ خيالِ با تو بودن را كه لبريز عسل است نشكن بگذار تا دهنم را شيرين كنم بر جاده ى خيالت قدم مى زنم تا…

ادامه مطلب

زنان در اسارت نمی مانند

زنان در اسارت نمی مانند مثل سیگاری تا زیر لب رسید خاک زیر پا شوند راه دانشگاه ادامه دارد! عاقله قریشی

ادامه مطلب

در کنارت

در کنارت لبان ترک خورده ام زمین خشکیده را بحر میبیند ماهی های شاد بر آسمان رود خانه شناورند قلاب ها را میشکنند بر فراز…

ادامه مطلب

خسته ام

خسته ام خسته از زندگی و از تکرار از امروز از دیروز خسته از آمدن فردا ها باز تکرار همین روز ها خسته از پرورش…

ادامه مطلب

ترا در شعر هایم

ترا در شعر هایم به آغوش مى كشم مصرع مصرع مى بوسم دستم به تو نمى رسد عاقله قریشی

ادامه مطلب

بعد رفتن‌ات

بعد رفتن‌ات گل‌های شمعدانی پژمردند عشقه پیچان‌ها تاب پیچیدن ندارند بی تو رُز ها پر پر شدند از کنارم گذشتی آواز در گلویم حبس شد…

ادامه مطلب

آنقدر دوستت دارم

آنقدر دوستت دارم که پای دلم از گلیم قلبم درازتر شد بدون اینکه بدانم سهم من نیستی عاقله قریشی

ادامه مطلب

نیستی که ببینی

نیستی که ببینی این اقیانوس را این کوه را این قلب را بر روی سینه ام چقدر سنگینی می کند نیستی که ببینی چقدر رود…

ادامه مطلب

معلم ! از نگاهت مهر می‌‌بارد

معلم ! از نگاهت مهر می‌‌بارد دستان نوازشگرت باران رحمت است از وجودت زندگی روشن می‌شود زمین به احترام نامت تبسم می‌کند نور جمال تو…

ادامه مطلب

کاش می شد

کاش می شد آدم اندوه خود را مثل کاغذ پران به باد میسپرد یا مثل خط مداد که با پاکن پاک میشد یا مثل برگ‌های…

ادامه مطلب

سرم را روی شانه هایت

سرم را روی شانه هایت تکیه میدهم طلوع خورشید را در چشمانت میبینم نسیم بهاری را از نفس هایت حس میکنم آغوشت آرام ترین ساحل…

ادامه مطلب

روز های خوب

روز های خوب دوباره سراغ‌ات می آیند قفل دروازه‌ها را بشکن پرده‌ها را کنار بزن پنجره‌ها را به تماشا بگذار! صدای رادیو را بلند تر…

ادامه مطلب

در کنار حوض خانه

در کنار حوض خانه با فاصله يك ميز و برآن گلدانى لبريز از شمعدانى يك صندلى خالى چاى پياله شيرينى يك طرف من يك طرف…

ادامه مطلب

حتی وقتی در شعرم میایی

حتی وقتی در شعرم میایی حالم خوب میشود دستانم قویتر از هر روز ذهنم فعال تر از همیشه با سروده سپیدم تا سپیده دم اگر…

ادامه مطلب

تا به کی بگویم ؟

تا به کی بگویم ؟ “تسلیت” “روحت شاد” “جنت فردوس نصیبت” انتحار قتل انفجار دل مادری بلرزد زن به انتظار شوهر “شوهر غلتیده در خون…

ادامه مطلب