طلحه مهاجر
دوبیتی های سر زمین ها
دوبیتی های سر زمین ها الا دلبر مه قربان نگاهت مه قربان دو چشمان سیاهت بیا با ما بشین یک جرعه می خور مه قربان…
کسی را میشناسم طفل خود ارزان میفروشد
کسی را میشناسم طفل خود ارزان میفروشد تن خود را برای توته ای از نان میفروشد کسی را میشناسم در جهان آرام و بی باک…
مادرم من را ببخش من درد سر بودم برات
مادرم من را ببخش من درد سر بودم برات از بجای خیر باشم من که شر بودم برات مادرم من را ببخش یک عمر دردت…
من ندارم تحفه چون با عشق تقدیمت کنم
من ندارم تحفه چون با عشق تقدیمت کنم گر تو خواهی قلب خود با دست تسلیمت کنم من ندارم چیز با ارزش ولی ای نازنین…
امر ثانی را بمان از علم و انسان دم بزن
امر ثانی را بمان از علم و انسان دم بزن من که کافر نیستم از دین و ایمان دم بزن من نمیدانم چرا درب مکاتب…
بی سبب از بر ما رفت و جهان بی رنگ شد
بی سبب از بر ما رفت و جهان بی رنگ شد کاخ این عشق فرو ریخت ، دلِ ما سنگ شد بعد او فاصله مفهوم…
جهان بر حال ما یک بار نه ، صد بار میخندد
جهان بر حال ما یک بار نه ، صد بار میخندد به وضع بی قرار ما جهان بسیار میخندد چنان وضع و هوای ما پریشان…
دو چشمانِ تو میگیرد مرا بسیار باور کن
دو چشمانِ تو میگیرد مرا بسیار باور کن دو چشمانِ تو سگ دارد ، سگان هار باور کن دو چشمان تو می آید به خوابم…
کسی حال مرا اینجا، در این دنیا نمیداند
کسی حال مرا اینجا، در این دنیا نمیداند کسی دلتنگی من را در این صحرا نمیداند از آن بالای بالا هر چه میگویی بگو اما…
مسعود ما نماد غرور و شهادت است
مسعود ما نماد غرور و شهادت است مسعود ما نماد جلال و صلابت است هر کس که بر مقام بلندش حسود بود حالا خراب و…
من هزاران بوسه تقدیم پدر خواهم نمود
من هزاران بوسه تقدیم پدر خواهم نمود یا که خود را بر رهش چون فرش در خواهم نمود من به درگاه خداوند بزرگ و مهربان…
امی شعر چطور است
امی شعر چطور است آنچه گفتم من که هستم ، آنچه گفتی نیستی من که عاشق پیشه ام ، آخر بگو تو چیستی از بر…
پول های بادآورده
پول های بادآورده از جهان چیزی به جز وصل تو ما را کار نیست این دل دیوانه از وصل تو دست بردار نیست اندکی با…
حال و روزِ من در این ایام چندان خوب نیست
حال و روزِ من در این ایام چندان خوب نیست حال گرگ و گربه ها هم مثل انسان خوب نیست من چه گویم باب حال…
دلم خون است و دنیا را پُر از فریاد میبینم
دلم خون است و دنیا را پُر از فریاد میبینم درین صحرای تار و تیره من فرهاد میبینم دلم از هر چه آدم روی این…
کجایی شاه با عزت و مرد استوار ما
کجایی شاه با عزت و مرد استوار ما کجایی فاتح جنگ و نشان اقتدار ما کجایی تا ببینی دره پنجشیر پُر بار است تو بودی…
من از حرفی که دارد با خودش نیرنگ بیزارم
من از حرفی که دارد با خودش نیرنگ بیزارم شدم من تیره و گویم که من از رنگ بیزارم زمانی قصه های مردم این شهر…
نمیدانم کی را بوسیده ام اما پریشانم
نمیدانم کی را بوسیده ام اما پریشانم چنان آشفته ام گویا که شیطان رفته در جانم به دور من چنان پرواز میدارد ولی افسوس که…
اگر کم گویمت یا اینکه هم بسیار میرنجی
اگر کم گویمت یا اینکه هم بسیار میرنجی اگر گویم مزن حرفی تو صد چند بار میرنجی اگر گویم بمان در خانه وقتت تلخ میگردد…
پشت من حرف زیاد است ولی تهمت نه
پشت من حرف زیاد است ولی تهمت نه میکشم هر چه تو پنداری ولی حسرت نه تو بودی رونق گلشن، چه کنم من صد حیف…
چقدر آب و هوای وطنم دلگیر است
چقدر آب و هوای وطنم دلگیر است بخدا پای و دلم بسته به این زنجیر است من ندانم بخدا مصلحت کار کجاست بستن درب مکاتب…
روز فرهنگ هزارگی گرامی باد
روز فرهنگ هزارگی گرامی باد تمام معرفت یعنی هزاره به مکتب میرود با رخت پاره به مکتب میرود با عزم راسخ چراغانی شده مثل ستاره…
کسی شبیه تو بر من جفا نخواهد کرد
کسی شبیه تو بر من جفا نخواهد کرد دلم شکسته و من را رها نخواهد کرد کسی شبیه تو در مکتب محبت و عشق خلاف…
من از چشمک زدن های تو در بازار میترسم
من از چشمک زدن های تو در بازار میترسم به خود گفتم نترسم من ولی هر بار میترسم زمانی در شجاعت نام من هم شُهره…
نوروز ما به سان همین روز های تلخ
نوروز ما به سان همین روز های تلخ آشفته و خراب و پریشان و خسته است نوروز ما چقدر زمین خورده کم بهاست یارب میان…
اندرابی و بدخشانی و پنجشیری مگو
اندرابی و بدخشانی و پنجشیری مگو اقتدار ما یکی باشد، جدا کردن خطاست وقتی میگویی فقط پروان و یا بلخ کهن ای برادر ریشه های…
پیشنهاد میکنم اسکرین شات گرفته و بعد از
پیشنهاد میکنم اسکرین شات گرفته و بعد از افطار بخوانید ترا در جمع این مردم به مثل مرد میبوسم برادر هایت هر چه بر سرم…
خراسانی ترین فرد خراسان شما هستم
خراسانی ترین فرد خراسان شما هستم بدخشانی ترین فرد بدخشان شما هستم سخن از شعر میگویم، سخن از نغمه رنگین من از بازماندگان نسلِ رخشان…
دلیل نارسیدن را چرا از من تو میپرسی
دلیل نارسیدن را چرا از من تو میپرسی خدا تقدیر ما را بد نوشت انگار باور کن طلحه مهاجر
کلاه کج به تو میزیبید ای شاه خراسانی
کلاه کج به تو میزیبید ای شاه خراسانی هنوزم مرد با غیرت به بلخ و هم بدخشانی فقط نام تو درج است در کتاب عشق…
من از چیزی که ترسیدم گريبانم گرفت آخر
من از چیزی که ترسیدم گريبانم گرفت آخر کسی را سر پناه دادم که او جانم گرفت آخر مرا یک لقمه نان از بهر لطف…
نفرین به آدمی که جهانش نگاه توست
نفرین به آدمی که جهانش نگاه توست نفرین به آدمی که ثوابش گناه توست نفرین به آدمی که به تو میخورد قسم نفرین بر آن…
اگر دخت خراسانی بدست آرد دل ما را
اگر دخت خراسانی بدست آرد دل ما را فدایش میکنم صد نرگس پُر بار و رعنا را ببخشم خاک مسکو جمله با پوتین و دستگاهش…
تا بگفتم من غزل گویم به وصف مادرم
تا بگفتم من غزل گویم به وصف مادرم اشک در چشمم به جوش آمد و باریدن گرفت در جهان والاتر از آغوش مادر جای نیست…
خنده بر لب دارم و اما دلم خوشبین نیست
خنده بر لب دارم و اما دلم خوشبین نیست فاش تر گویم که قلبم سخت و پولادین نیست قلب من نازک تر از برگ گل…
زمین و آسمان بر حال ما بدجور می گرید
زمین و آسمان بر حال ما بدجور می گرید بدین شب های تار ما همانا نور می گرید چه گویم سرزمین من پُر از درد…
کجا آخر شود دردی که من در سینه ام دارم
کجا آخر شود دردی که من در سینه ام دارم شکایت ها فراوان از غم دیرینه ام دارم چرا آیینه آنچه میرسد بر ما نمیتابد…
من از شرق و شمال از بطن درواز و بدخشانم
من از شرق و شمال از بطن درواز و بدخشانم من از کابل من از بلخم و یا از نسل پروانم زبان کوتاه تر از…
میترسم بالاخره با این بخشیدن بخشیدن ها کدام
میترسم بالاخره با این بخشیدن بخشیدن ها کدام روزی پای مان به محکمه بین المللی لاهه کشانده میشه . اگر آن دخت تخاری بدست آرد…
با حفظ حرمت به همه
با حفظ حرمت به همه آمرم مسعود و ملک من خراسان است عزیز رهبرم استاد و جای من بدخشان است عزیز خانه ام درواز و…
بی تو ای ماه شبان گزمه درین جا چه کنم ؟
بی تو ای ماه شبان گزمه درین جا چه کنم ؟ تو بگو دل بکنم یا که سراپا چه کنم ؟ بی تو آواره درین…
دختر شاه بدخشان از ره درواز ما
بدخشان دختر شاه بدخشان از ره درواز ما اندک اندک سوی پامیر و زرافشان میرود من که گویم جرم و زیباک جای آرامیدن است از…
زن اگر بالا نشیند کسر شأن مرد نیست
زن زن اگر بالا نشیند کسر شأن مرد نیست زن اگر محروم گردد این که دستاورد نیست هر چه میگویی بگو اما بدان این نکته…
کمی اجازه بده تا کمی سخن بزند
کمی اجازه بده تا کمی سخن بزند سخن تازه بر هر جا و انجمن بزند کمی اجازه بده تا که او ز پاکی خویش مشت…
من از شمعی که میسوزد به دور یار میترسم
من از شمعی که میسوزد به دور یار میترسم قناعت میکنم بر کم من از بسیار میترسم به تار موی یک دیوانه این عالم نمی…
هر که آمد روی زخم ما نمک پاشید و رفت
هر که آمد روی زخم ما نمک پاشید و رفت درد ما را حس نموده زیر لب خندید و رفت هر که آمد از بجای…
آی مردم در دلم غم دارم و درمان نیست
آی مردم در دلم غم دارم و درمان نیست یوسف گم گشته ام حالا چرا کنعان نیست عاشق دیوانه ام آواره در دشت و دمن…
تاج داران بدخشانم، خراسانی منم
تاج داران بدخشانم، خراسانی منم از بخارا و سمرقندم ، زرافشانی منم نغمه ها دارم به دشت و دامن پامیر ها من که فرزند بهشتم…
خانه اش ویران ، آنکه کشورم با زر فروخت
خانه اش ویران ، آنکه کشورم با زر فروخت مردمِ بیچاره ما را به خاکستر فروخت مردمان گفتند که او مردِ عمل در صحنه هاست…
شب یلدای من رنگ انار سرخ پُر خون است
شب یلدای من رنگ انار سرخ پُر خون است ندارم شکوه از دنیا که این قانونِ گردون است ندارم طاقت بغض و شکایت های خواهر…