خدایا وقتی که دلتنگ باشی

خدایا وقتی که دلتنگ باشی وٓ با یار خودت در جنگ باشی شکسته میشود آیینه ی دل چنانکه زیر ضرب سنگ باشی شگوفه باختری

ادامه مطلب

تنها نه شعر كرده به ذهنم قدم دريغ

تنها نه شعر كرده به ذهنم قدم دريغ بشكست تا به دست گرفتم قلم دريغ نه این که واژه ها زغزل ریختند و بس خشکیده…

ادامه مطلب

بگذارنقش دستانت

بگذارنقش دستانت در تنم حک شوند بوسه هایت عشق را در من بریزند تا عطر آغوشت را حس کنم و زندگیِ دوباره خیال هایت همیشه…

ادامه مطلب

با لحظه ها بخند و بیا می شود اگر

با لحظه ها بخند و بیا می شود اگر در آسمان صلح و صفا ،می شود اگر در سرزمینِ ما گلِ از شاخه ی امید…

ادامه مطلب

آمدی در نگاه خستهٔ من

آمدی در نگاه خستهٔ من رهرو کوچه های خواب شوی درشبی پیش چشم آینه ها خندهٔ صبح آ‌فتاب شوی آمدی تا شبیه هر مهتابِ خنده…

ادامه مطلب

هر صبح عاشقت می شوم

هر صبح عاشقت می شوم هر شب برایت می میرم هر صبح عاشقت می شوم هر شب برایت می میرم هر صبح عاشقت می شوم…

ادامه مطلب

من درختم

من درختم که پاییز برگ برگ از تنم جدا می کند قامتم هنوز استوار است و هر بهار را انتظار می کشم من آسمانم که…

ادامه مطلب

کنار این همه اندوه عید زیبا نیست

کنار این همه اندوه عید زیبا نیست به روی زخم لباس سپید زیبا نیست کنار سفره ی از عشق، خالیِ شبها اگر که آمده ماهِ…

ادامه مطلب

شب را کنار رود خیالات من بخواب

شب را کنار رود خیالات من بخواب آسوده در ترنم عاشق شدن بخواب در هر نگاهِ حسرتِ آیینه های چشم چون اشک های سرد به…

ادامه مطلب

دیریست باسکوتِ خودم خو گرفته ام

دیریست باسکوتِ خودم خو گرفته ام ای عقل از تو، من ز ازل رو گرفته ام فریاد موج ساحلِ دل را گرفته است من چشمه…

ادامه مطلب

خواب می دیدم

خواب می دیدم خواب می دیدم به کابل خفته ام قصه ی دل پیش میهن گفته ام خواب می دیدم که دست شب شکست قفل…

ادامه مطلب

تنها حافظ

تنها حافظ رفيق تنهايى هايم در گوشم زمزمه كرد “من از بيگانه گان هر گز ننالم كه با من هر چه كرد آن آشنا كرد…

ادامه مطلب

بشکن شبی دستِ سیاهی ها را

بشکن شبی دستِ سیاهی ها را تابستر آغوشِ او می آیم پیچیده در تنپوشِ یک عریانی دزدیده و مدهوش او‌ می آیم شگوفه باختری

ادامه مطلب

با شعر هایم

با شعر هایم به سوی تو قدم می گذارم شاید واژه ها غلط ردیف شده اند هر چی می نویسم به تو نمی رسم شگوفه…

ادامه مطلب

اگر می فهمیدم

اگر می فهمیدم شعر هام به گوش ات می رسد در همین شعر اقرارم را میریختم که‌ همه ی سروده هایم برای توست ! شگوفه…

ادامه مطلب