دلم نزدت گرو مانده عزيزم

دلم نزدت گرو مانده عزيزم به غربال محبت ميده بيزم به جز از عشق تو با هركي آيد ستيزم من ستيزم من ستيزم شهلا دانشور

ادامه مطلب

در نبودت بوده ای بسیار در اطراف من

در نبودت بوده ای بسیار در اطراف من چون نفس تکرار در تکرار در اطراف من چشم‌هایت چلچراغ قصرها و جاده‌ها دارم از چشمان تو…

ادامه مطلب

خورشید شگفت و شکل گلدوز آمد

خورشید شگفت و شکل گلدوز آمد با شاخ و شگوفه شعله افروز آمد در سفره‌ی رنگین بهاری مهمان باران در زد تک تک و نوروز…

ادامه مطلب

چون سبزه و باران به هم همسفر است

چون سبزه و باران به هم همسفر است با فاصله ي چند ولی بر به بر است گر عشق حیات است و این جمله کی…

ادامه مطلب

جوزاي تموزِ دوري ات در گِل من

جوزاي تموزِ دوري ات در گِل من باران باران ببار ! ابر دل من اين بغض ته ِگلو مرا خواهد كشت گر تو نرسي بداد…

ادامه مطلب

تو رفته ي و جنون و ترانه ات باقيست

تو رفته ي و جنون و ترانه ات باقيست تمام سلسله ي عاشقانه ات باقيست هنوز بعد تو سرمانده ام به قُوي خيال تب زنانگي…

ادامه مطلب

پر پروانه گردیدم به رویت

پر پروانه گردیدم به رویت ببوییدم تن و مستم زبویت گل صد برگی و من پیچک تو بگیرم حلقه حلقه چار سویت شهلا دانشور

ادامه مطلب

به حال تنگ دل من بخوان غزل لطفاً

به حال تنگ دل من بخوان غزل لطفاً يكي بگو تو يكي من ردو بدل لطفاً ترك ترك لب من، غنچه ي تر بوسه ي…

ادامه مطلب

بر شام تیره روشنی انجمن بیار

بر شام تیره روشنی انجمن بیار پیغام حال شاعر شیرین سخن بیار یک بوسه ای برای دلِ بی قرار من از قد و قامت و…

ادامه مطلب

اینجا که خونِ نسل بشر رایگان شده

اینجا که خونِ نسل بشر رایگان شده مثلی‌که آب، ریزشِ هر ناودان شده از قصه‌ی تسلسل مرگِ کبوتران تاریخ سوگ نامه‌ی صد داستان شده گنجشک‌های…

ادامه مطلب

اگر که ظلمت شبهای من سحر می شد

اگر که ظلمت شبهای من سحر می شد در آسمان دل من اگر قمر می شد اگر زِ سمت خیالش ستاره سر میزد ز دیدنش…

ادامه مطلب

آتش به دهان مثل مداری بازان

آتش به دهان مثل مداری بازان شعر تو به لب دارم و عشق تو بجان در چهره ی من نام ترا می‌بینند رسوایی من داده…

ادامه مطلب

يك زن وسط بغض…..ترا يادت رفت

يك زن وسط بغض…..ترا يادت رفت آن مهر و وفا ….جدا جدا يادت رفت اين عشق كه در عرش سما جايش بود يك صورت از…

ادامه مطلب

نمي‌شود که به چشمان تو نگاه نکرد

نمي‌شود که به چشمان تو نگاه نکرد و این گناه مکرر به اشتباه نکرد به چال گونه‌ی چون چاه یوسفت سوگند به اوج، راه نَبُردآنكه…

ادامه مطلب

مو های تو قصیده و لبهات مثنوی

مو های تو قصیده و لبهات مثنوی عرفان چشم توست غزل های مولوی لیلا نبوده ای که بدانی چه می کشم مجنون نبوده ای که…

ادامه مطلب

مسيح وار كنم عشق را حرام خودم

مسيح وار كنم عشق را حرام خودم تمام ملك دل امضا كنم بنام خودم ازينكه گوش بفرمان این و آن باشم زمام خويش بگيرم، خودم…

ادامه مطلب

لبم چون غنچه گل نیمه باز است

لبم چون غنچه گل نیمه باز است و پیچ و تاب گیسویم دراز است سفيدي دست هايم پخته ي بلخ به لبهاي لطيفم شعر و…

ادامه مطلب

كي توان با گريه خط سر نوشتت را نوشت

كي توان با گريه خط سر نوشتت را نوشت مي كشاند قسمت ات پاي تو را هر جا نوشت پشت آب رفته ي جو بيل…

ادامه مطلب

عشق اتفاق بود که افتاد لحظه‌ای

عشق اتفاق بود که افتاد لحظه‌ای احساس خوب، دست به من داد لحظه‌ای گویا که سینماست، نه؛ باور نميكنم «شوتنگ» فلم عشقیِ رخداد لحظه‌ای اسم…

ادامه مطلب

شبی که دل به تو دادم شروع باران بود.

شبی که دل به تو دادم شروع باران بود. سراب مهر تو در چشم من نمايان بود در آسمان قشنگ و پر از نجوم دلت…

ادامه مطلب

روي مرداب دلي از بن شدم نيلوفرش

روي مرداب دلي از بن شدم نيلوفرش تا بسازد برگِ لبخند گلي خوش منظرش ايستادن ها به پايش چون چناري سوخته ست كز دلِ او…

ادامه مطلب

دلم را كندي و در سينه ي خود جابجا كردي

دلم را كندي و در سينه ي خود جابجا كردي مرا در عشق (درد لاعلاجي )مبتلا كردي براي دل ربودن خوب دامت دام كاري بود…

ادامه مطلب

در من زني كه درد تو را مي كشيد نيست

در من زني كه درد تو را مي كشيد نيست در توكسي كه حرف مرا مي شنيد نيست گيتار تو به دردِ دلم خو نمي…

ادامه مطلب

خوشم مانند سروِ سایه افگن؛ در سرم باشی

خوشم مانند سروِ سایه افگن؛ در سرم باشی به شاخ و برگ تو تکیه زنم، دور و برم باشی سرم را بر سر آرامش زانوی…

ادامه مطلب

حرفی بزنم یا که دهن بسته کنم

حرفی بزنم یا که دهن بسته کنم از باغچه‌ی شعرگلی دسته کنم کاری تو شده بشکن و بشکن بخدا تا کی به دلم بخیه‌ی پیوسته…

ادامه مطلب

چشمان سبز كافري‌ام مثل محشر است

چشمان سبز كافري‌ام مثل محشر است لبهای مست کوثری ام مثل محشر است شطرنج وار چال سر چال مي رود رنگ لباس بربري‌ام مثل محشر…

ادامه مطلب

تعجب ميكنم از ذهن و قلبم كم كم افتادي

تعجب ميكنم از ذهن و قلبم كم كم افتادي نمي دانم چه شد كه ناگهان از چشمم افتادي سفر در عشق کردي در فراز و…

ادامه مطلب

بیزاری از تعصب و بند و هراس‌ها

بیزاری از تعصب و بند و هراس‌ها از امر و زور و زن زنیِ قشر خاص‌ها قربانیِ سياست قوم و قبيله‌یی دلگیرخویش و سلسله‌ی سرخلاص‌ها…

ادامه مطلب

به چشمم سرمه می‌کردم دلم را پیشت ارزانی

به چشمم سرمه می‌کردم دلم را پیشت ارزانی چه ساده برّه گك می‌رفت پا در پای قربانی زبانم لال میبود و دو چشمم کور تا…

ادامه مطلب

باغيست كه در سيرش خرسند منم

باغيست كه در سيرش خرسند منم شعريست كه در هر بندش بند منم در تاوه ي چشم او حالم ديدي؟ آن دل كه شده شبيه…

ادامه مطلب

اینجا ستاره نیست هلالی نمانده است

اینجا ستاره نیست هلالی نمانده است از آفتاب و مهر مثالی نمانده است بر فرق عاشقان همه با سنگ می زنند عشقی نمانده هست وصالی…

ادامه مطلب

اگر جانان شبی از در درآید

اگر جانان شبی از در درآید دل از دل خانه ام يكدم برآيد مرا تاب و توان ديدنش نيست به تن لرزه درونم محشر آید…

ادامه مطلب

‍ يار كرده بر دل ما جا، كجا بگذارمش؟

‍ يار كرده بر دل ما جا، كجا بگذارمش؟ راه سنگين است پر سودا، كجا بگذارمش؟ هر دو چشمش با نگاهي ميزند صد ها سخن…

ادامه مطلب

يك شانه به نرمي پر قو دارم

يك شانه به نرمي پر قو دارم يك خال خدايي به برِ رو دارم تو تشنه تراز صخره ي افريقا و جاري تر از آبشار…

ادامه مطلب

هجوم خاطراتت می برد خواب از سرم امشب

هجوم خاطراتت می برد خواب از سرم امشب كبوتر وار هر لحظه بيادت مي پرم امشب بيا تا خوشه خوشه گل بريزم روي دامانت بیا…

ادامه مطلب

منظوم ترین ساحل بحر رمل استم

منظوم ترین ساحل بحر رمل استم اي دوست كجايي كه خمار غزل استم در من اثرِ خط‌خطیِ خنده‌ی رویت مانده‌ست که من ناطق شیرین عسل…

ادامه مطلب

مراچگونه نظر کرده ای که دل دادم

مراچگونه نظر کرده ای که دل دادم چه کرده ای به دل من که سست بنیادم به پرسه های شبانه فقط تو هستی و بس…

ادامه مطلب

لبش یاقوت و ابرویش کمان است

لبش یاقوت و ابرویش کمان است نگاهش چون شراب ارغوان است و جعد موی او مثل شبي که بدور ماهِ رویش در نهان است شهلا…

ادامه مطلب

قياس مهر نجيبانه ام به دنيا نيست

قياس مهر نجيبانه ام به دنيا نيست وگرمي تب احساس من به صحرا نيست خوشم چو سايه ترا در كنار خود دارم دلي كه عشق…

ادامه مطلب

عروس شهر ما جامه سپیده

عروس شهر ما جامه سپیده لباس سبز را از تن کشیده چه تزیینی شده باغ و درختان که برف آهسته آهسته رسیده شهلا دانشور

ادامه مطلب

شاید که خدا ببخشد و پاک شوم

شاید که خدا ببخشد و پاک شوم نا ديده ترا بین كفن خاك شوم اين صورت زيباي خدا ساخته را لمسی نكني به مور خوراك…

ادامه مطلب

روستايي بودم اي كاش از فضاي تنگ شهر

روستايي بودم اي كاش از فضاي تنگ شهر دور ميماندم زچنگ دغدغه، نيرنگ شهر رنگ و برگ گل چه زيبا آسمان خالص اش يك برابر…

ادامه مطلب

دلم خوش است که از راه دور می آید

دلم خوش است که از راه دور می آید به چشم خیره ی من كوهِ نور می آید به رقص آمده در آش خانه ديگ…

ادامه مطلب

در دل هوس و شور و نوایی دارد

در دل هوس و شور و نوایی دارد آن جفت که میل آشنایی دارد گویند که عشق پاک را منزل نیست عاشق شدن آخرش جدایی…

ادامه مطلب

خوبان زمانه صدیقی

خوبان زمانه صدیقی ‍ گوش کن! می میرمت، مانند ماهی دور از آب له شدم چون گندمي در زیر سنگِ آسياب مي چكاند چك چكاچك…

ادامه مطلب

چون عصر یخبندان، از گلها نمی‌فهمد

چون عصر یخبندان، از گلها نمی‌فهمد میمیرمش قدر مرا اما نمی فهمد دور از بر آغوش من می‌خوابد و شايد ابری ترین احساس سرما را…

ادامه مطلب

جامه‌ی گلدوزی خود را که اوتو می‌زند

جامه‌ی گلدوزی خود را که اوتو می‌زند مي‌برد دل، كاكلي! تا شانه در مو مي‌زند چشم هایش شعر پشت شعر می‌سازد برام دست هایش روی…

ادامه مطلب

تو آن شور و نشاط نو بهاری.

تو آن شور و نشاط نو بهاری. کویر قلب من را گلعذاری نسیم صبحگاهی شعر رویت تو اعجاز و شکوهِ کردگاری حمل مي ريخت در…

ادامه مطلب

بیا که رسم وفادارها، بریدن نیست

بیا که رسم وفادارها، بریدن نیست بدون عشق جهان جای آرمیدن نيست ببين به مستي گلها، ملودي باران صدا كه از تو نبود قابل شنیدن…

ادامه مطلب

به چشمانت بتاز

به چشمانت بتاز بر سوی من خورشید روشن کن و ذره ذره در گرمای جانت هی بسوزانم شمالی تا جنوب جسم من قطب اند باور…

ادامه مطلب