بیدل از ترک هوس موج‌گهر افسرده نیست

بیدل از ترک هوس موج‌گهر افسرده نیست پشتی بنیاد اقبالیست در دست ردم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از حیرت زبان درد دل فهمیدنی‌ست

بیدل از حیرت زبان درد دل فهمیدنی‌ست آیسنه می‌پوشد امشب نالهٔ عریان ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از درد وطن خون ‌گشت ذوق عبرتم

بیدل از درد وطن خون ‌گشت ذوق عبرتم بس که یاد آشیان کردم قفس هم تنگ شد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از سامان مستیهای اوهامم مپرس

بیدل از سامان مستیهای اوهامم مپرس دل به حسرت می‌گدازم می به مینا می‌کنم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از طورکلامت همه حیرت‌زده‌ایم

بیدل از طورکلامت همه حیرت‌زده‌ایم در بهاری‌که تویی رنگ نگردد هرگز حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از قسمت تشریف ازل هیچ مپرس

بیدل از قسمت تشریف ازل هیچ مپرس اینقدر دامن آلوده که هستم دادند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از ما عالمی با درس معنی اشناست

بیدل از ما عالمی با درس معنی اشناست ما به فهم خود چرا چون حرف و خط نادان شدیم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از هستی من پا به رکاب است نمو

بیدل از هستی من پا به رکاب است نمو شام را هم سحر انگاشته‌ام همچو هلال حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ازبوی خود است آخرشکست برگ‌گل

بیدل ازبوی خود است آخرشکست برگ‌گل بال مارا شوخی پرواز ما خواهد شکست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ازیاران‌کسی بر حال ما رحمی نکرد

بیدل ازیاران‌کسی بر حال ما رحمی نکرد چشم این نامحرمان‌کور است یا پوشیده‌اند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اشعار من از فهم کسان پوشیده ماند

بیدل اشعار من از فهم کسان پوشیده ماند چون عبارت نازک افتد رنگ مضمون می‌شود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اگر آفاق بود زیر نگینم

بیدل اگر آفاق بود زیر نگینم جز نام خدا نام خدا هیچ ندارم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اگر توهّم بند نظر نباشد

بیدل اگر توهّم بند نظر نباشد کافی‌ست سیر معنی لفظ آشنایی ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل امشب سیر آتشخانهٔ دل داشتم

بیدل امشب سیر آتشخانهٔ دل داشتم شعله‌ای را یافتم خاموش دانستم تویی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل آن قرآن که ما درس حضورش خوانده‌ایم

بیدل آن قرآن که ما درس حضورش خوانده‌ایم متن آیاتش تحیر دارد و تفسیر شرم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل این بیخردی چند به معراج خیال

بیدل این بیخردی چند به معراج خیال می‌روند اینهمه‌ کز خویش برون می آیند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اینجا ذره تا خورشید لبریز غناست

بیدل اینجا ذره تا خورشید لبریز غناست ساغر ما را فضولی غافل از اندازه کرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بید‌ل بساط دل را بستم به ‌ناله آمین

بید‌ل بساط دل را بستم به ‌ناله آمین کردم به ‌گلشن داغ از شعله باغبانی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به تقاضای تعین چه توان‌کرد

بیدل به تقاضای تعین چه توان‌کرد پوشیدگیی بود که در ما نه نهفتند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به حسن مطلع نازش چسان رسیم

بیدل به حسن مطلع نازش چسان رسیم ما راکه ذره ساخته حیران آفتاب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به زور راست نیاید موافقت

بیدل به زور راست نیاید موافقت عضو بریده راست بریدن دوبار وصل حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به فغان زین قفست نیست رهایی

بیدل به فغان زین قفست نیست رهایی ای خاک به خون خفته غبار دگر انگیز حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به نیم ناله دل از دست داده‌ایم

بیدل به نیم ناله دل از دست داده‌ایم کوه تحملی‌که تو دیدی سپند بود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به‌چه جمعیت چون‌شمع ببالدکس

بیدل به‌چه جمعیت چون‌شمع ببالدکس سرتکمه برون افکند از بندگریبانها حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل تأملی که چه دارد بهار وهم

بیدل تأملی که چه دارد بهار وهم رنگ پریده است به تصویر ما نقاب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل تو جوانی به تک و تاز قدم زن

بیدل تو جوانی به تک و تاز قدم زن من سایهٔ دیوار خودم از خم پیری حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل چه بلا عاشق معدومی خویشم

بیدل چه بلا عاشق معدومی خویشم شمعم‌که‌گلی به ز بریدن به سرم نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل چه‌وحشت‌داشتی‌کز خود اثر نگذاشتی

بیدل چه‌وحشت‌داشتی‌کز خود اثر نگذاشتی شور سر زنجیر هم رفت از پی دیوانه‌ات حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل چو نقش پا زبنای ادب مپرس

بیدل چو نقش پا زبنای ادب مپرس پر سرنگون فتاده بلندی ز بام ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل خراش چهرهٔ اقبال شهرت است

بیدل خراش چهرهٔ اقبال شهرت است عبرت زکارخانهٔ نقش نگین طلب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بجز غبار ندارد تپیدن نفست

بجز غبار ندارد تپیدن نفست ز تار سوخته بیدل صدا چه می‌جویی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل دماغ سوختهٔ طرز فکر را

بیدل دماغ سوختهٔ طرز فکر را مانند نال خامه دمد تار تار مغز حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز بحر منت ساحل‌ که می‌کشد

بیدل ز بحر منت ساحل‌ که می‌کشد بر حیرت است زورق ما بیخودان روان حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز جوش سبزه در این ره فتاده است

بیدل ز جوش سبزه در این ره فتاده است بی‌چشم یک جهان مژه تهمت‌پرست خواب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز ضبط گریه‌ام مژگان به خون دارد وطن

بیدل ز ضبط گریه‌ام مژگان به خون دارد وطن تا چند باشد دیده‌ام از اشک پیکان در بغل حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل زبس‌که مغتنم باغ فرصتیم

بیدل زبس‌که مغتنم باغ فرصتیم گل سینه می‌درد به وداع نسیم ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بید‌ل سراغ رنگم از گرد آه دریاب

بید‌ل سراغ رنگم از گرد آه دریاب در گرد باد محو است پرواز برگ ‌کاهم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل صریرکلکت‌گر نیست سحرپرداز

بیدل صریرکلکت‌گر نیست سحرپرداز صور قیامت آهنگ افسانهٔ که باشد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل غم آوارگی دیر و حرم چند

بیدل غم آوارگی دیر و حرم چند آن راه‌ که دور از بر خویش است بلد گیر حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ‌کم سرمایهٔ عزلت نپسندی

بیدل ‌کم سرمایهٔ عزلت نپسندی از پای به دامان تو نامت به نگین است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل مباد منکر جام تهی شوی

بیدل مباد منکر جام تهی شوی دارد حضور قلقل مینا ترنگ هم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل مشکن ربط تأمل که خموشان

بیدل مشکن ربط تأمل که خموشان چون کوزهٔ‌ سربسته پر از بادهٔ نابند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل میان خوبان مجبور ناتوانی است

بیدل میان خوبان مجبور ناتوانی است تا کی به تار مویی کوه ‌گران ‌کشیدن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل نفس به یاد خدنگت گرفته است

بیدل نفس به یاد خدنگت گرفته است تا زندگی‌ست خون خور و تیر از جگر برآر حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل نه به دنیاست قرارت نه به عقبا

بیدل نه به دنیاست قرارت نه به عقبا خورده است خدنگ تو ازین هفت‌ کمان ‌کند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل همه معنی‌ نظران پنبه به‌ گوشند

بیدل همه معنی‌ نظران پنبه به‌ گوشند من نیز شنیدم سخنی از نشنیدن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل‌این‌گلشن ز بس‌منظورحسن افتاده‌است

بیدل‌این‌گلشن ز بس‌منظورحسن افتاده‌است ناز مژگان می‌دمد گر دسته‌بندی خارها حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیقرار شوق بیدل قابل تسخیر نیست

بیقرار شوق بیدل قابل تسخیر نیست گر همه دربند دل باشد نفس آزاده است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

پاس اسرار محبت داشتن آسان نبود

پاس اسرار محبت داشتن آسان نبود گنج ویران‌کرد بیدل خانهٔ آباد ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

پیری و لاف جوانی بیدل آخر شرم دار

پیری و لاف جوانی بیدل آخر شرم دار شیشه چون‌ شد سرنگون‌ جز بر عرق‌ قلقل‌ مبند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب