مخواه غیر توهم ز اغنیا بیدل

مخواه غیر توهم ز اغنیا بیدل که ابر مزرع این قوم بنگ می‌بارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مصرع آهی ‌که گردد از شکست دل بلند

مصرع آهی ‌که گردد از شکست دل بلند گر فتد موزون به‌ گوش بیدل شیدا زنید حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مگر ز زلف تو دارد طریق بست وگشاد

مگر ز زلف تو دارد طریق بست وگشاد گه بیدل اینهمه‌ مضمون دلگشا بسته‌ست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

من بیدل اینقدر از جنون به خیال هرزه تنیده‌ام

من بیدل اینقدر از جنون به خیال هرزه تنیده‌ام رقم جریدهٔ مدعا غلط است اگر نکنم غلط حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

منه بر نقش پایش جبهه بیدل

منه بر نقش پایش جبهه بیدل بر این آیینه عکس سجده زنگ است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ناخن تدبیر پیدا کرد وهم

ناخن تدبیر پیدا کرد وهم بیدل اکنون عقدهٔ مشکل شدم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نامدا‌ریها گرفتاریست در دام بلا

نامدا‌ریها گرفتاریست در دام بلا بیدل انگشت شهان را طوق گردن خاتمست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ندارد لب گشودن صرفهٔ جمعیتم بیدل

ندارد لب گشودن صرفهٔ جمعیتم بیدل که من چون غنچه در منقار دارم بال و پر پنهان حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ندوی چو بیدل بیخبر دم پیری از پی‌ کر و فر

ندوی چو بیدل بیخبر دم پیری از پی‌ کر و فر که تهیست قافلهٔ سحر ز متاع رنگ و درای‌ گل حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نغمه همه درنشئه پیمایی قیامت می‌کند

نغمه همه درنشئه پیمایی قیامت می‌کند موج می تار است بیدل‌کاسهٔ طنبور را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نقش هستی بیدل از کلفت‌طرازان صفاست

نقش هستی بیدل از کلفت‌طرازان صفاست تا تویی در هرکجایی سایهٔ مهتاب ریز حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نُه فلک بیدل غبار آستان نیستی‌ست

نُه فلک بیدل غبار آستان نیستی‌ست گر تو مرد اعتباری پا به اورنگم ‌گذار حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نیابی جز امل شیرازهٔ سختی‌کشان بیدل

نیابی جز امل شیرازهٔ سختی‌کشان بیدل مدار ستخوان در بندبند خلق پی باشد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نیست بیدل‌ کاهش ایام بر دلخستگان

نیست بیدل‌ کاهش ایام بر دلخستگان در شکست خود همان خط امان دارد عقیق حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نیستم بیدل حریف انتظار خوشدلی

نیستم بیدل حریف انتظار خوشدلی فرصت از هرکس‌که‌باشد یان از من رفته است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

هرچند قبولت نیست بیدل زطلب مگسل

هرچند قبولت نیست بیدل زطلب مگسل بالقوهٔ حاجتها در دست دعا باشد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

هرکه دارد قوت روحانی ازکاهش تهی‌ست

هرکه دارد قوت روحانی ازکاهش تهی‌ست بیدل از ضعف بدن‌کم می‌شود لاغر زبان حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

همان منصور عشقم گر هوس فرسوده‌ام بیدل

همان منصور عشقم گر هوس فرسوده‌ام بیدل به عنقا می‌رسد پروازم و بال مگس دارم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

همیشه‌تشنه‌لب‌خون ما بود بیدل

همیشه‌تشنه‌لب‌خون ما بود بیدل چوشیشه هرکه به دست آورد دل ما را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

هیچ مپرس بیدل از خجلت نارسایی‌ام

هیچ مپرس بیدل از خجلت نارسایی‌ام لافم اگر جنون کند تا برسم نمی‌رسد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

وقت جنون خوش‌که غم خانمان

وقت جنون خوش‌که غم خانمان یک دو دم از بیدل دیوانه برد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

یک نگه نادیده رخسار عرق‌آلوده‌اش

یک نگه نادیده رخسار عرق‌آلوده‌اش چون تری عمری‌ست بیدل‌کرده‌ام مسکن درآب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مجو از هرزه ‌طبعان جوهر پاس نفس بیدل

مجو از هرزه ‌طبعان جوهر پاس نفس بیدل که حفظ بوی خود مشکل بودگلهای خندان را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

محال بود بر اسباب پا زدن بیدل

محال بود بر اسباب پا زدن بیدل به پشت دست نزد ناخن از حیا انگشت حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مرا بر بستن لب فتح باب راز شد بیدل

مرا بر بستن لب فتح باب راز شد بیدل که در هر خلوت از فیض خموشی بی‌سخن رفتم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مصرع فکربلند بیدلم‌اما چه سود

مصرع فکربلند بیدلم‌اما چه سود بی‌دماغیهای فرصت نارسایم بسته است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مگر ز زلف تو دارد طریق بست و گشاد

مگر ز زلف تو دارد طریق بست و گشاد که بیدل اینهمه مضمون دلگشا بسته حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

من بیدل درین چمن ز چه تشریف بشکفم

من بیدل درین چمن ز چه تشریف بشکفم به فشار است رنگ هم زقباهای تنگ‌گل حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مهمان این بساطیم اما چه سود بیدل

مهمان این بساطیم اما چه سود بیدل دیدار نعمتی بود آیینه در طبق کرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ناقدردان ذرّه ز خورشید عافلست

ناقدردان ذرّه ز خورشید عافلست بیدل‌گداست‌، شرمی از آن پادشه کنید حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نبودم انقدر واماندهء این انجمن بیدل

نبودم انقدر واماندهء این انجمن بیدل پرافشان است شوق اما تامل لنگری دارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ندارد موی مجنون شانه‌ای غیر از پریشانی

ندارد موی مجنون شانه‌ای غیر از پریشانی چه امکانست بیدل جمع‌ گردم دفتر عشقم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نرسد تردد این و آن به وقار مشرب بیدلی

نرسد تردد این و آن به وقار مشرب بیدلی که دماغ عالم موج و کف ز می ‌گهر نکشد قدح حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نفس از دقت فکرم هجوم شعله شد بیدل

نفس از دقت فکرم هجوم شعله شد بیدل نشستم آنقدر در خون که صبحی را شفق کردم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نقطه واری ز حیا مهر به لب زن بیدل

نقطه واری ز حیا مهر به لب زن بیدل تا کلامت همه جا منتخب‌ آید بیرون حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نه نقش پاست‌ که در وادی طلب پیداست

نه نقش پاست‌ که در وادی طلب پیداست ز کاروان جرسی چند بیدل افتادست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نی به ‌هستی محو شد شور دویی نی در عدم

نی به ‌هستی محو شد شور دویی نی در عدم هرکجا رفتیم بیدل خانه در بازار بود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نیست بیدل گوشه گیریهای ما بی‌مصلحت

نیست بیدل گوشه گیریهای ما بی‌مصلحت خلوتی می‌باید ارباب سخن را چون زبان حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

نیستم جرعه‌کش درد کدورت بیدل

نیستم جرعه‌کش درد کدورت بیدل چون‌گهر صافی دل بادهٔ مینای من‌است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

هر کجا بیدل ز لعل آبدارش دم زدیم

هر کجا بیدل ز لعل آبدارش دم زدیم حرف‌گوهر خجلت دندن بی‌مسواک بود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

هرکجا لفظی‌ست بیدل معنیی‌ گل‌ کرده است

هرکجا لفظی‌ست بیدل معنیی‌ گل‌ کرده است دیگر از کیفیت ارواح و اجسادم مپرس حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

همت آزاد را بیدل ره و منزل یکی‌ست

همت آزاد را بیدل ره و منزل یکی‌ست نغمه را در جاده‌های تار می‌باشد مقام حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

همین درد است برگ عشرت خونین‌دلان بیدل

همین درد است برگ عشرت خونین‌دلان بیدل هجوم‌گریه مست خنده دارد طبع مینا را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

هیچ‌کس آتش نزد بر صفحهٔ بیحاصلم

هیچ‌کس آتش نزد بر صفحهٔ بیحاصلم ورنه من‌هم‌داشتم بیدل چراغان‌زیر پوست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

وقف طراوت من بیدل تبسمی

وقف طراوت من بیدل تبسمی پر تشنه‌ کام لعل شکر بارت آمدم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

یک لحظه حباب آیینهٔ ناز محیط است

یک لحظه حباب آیینهٔ ناز محیط است بر بیدل ما رحم نمایید برایش حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مجوبیدل علاج سرنوشت ازگریهٔ حسرت

مجوبیدل علاج سرنوشت ازگریهٔ حسرت به موج باده دشوار است شستن خط ساغرها حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

محبت از شکست دل چه نقصان می‌کند بیدل

محبت از شکست دل چه نقصان می‌کند بیدل نگردد موی چینی سرمهٔ آهنگ فغفورم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مدم به طبع درشت ظالم فسون تاثیر مهربیدل

مدم به طبع درشت ظالم فسون تاثیر مهربیدل هزار آتش نفس‌ گدازد که آب خشکی ز سنگ ‌گیرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

معجز خوبی نگربیدل‌که هنگام سخن

معجز خوبی نگربیدل‌که هنگام سخن لعل خاموشش کشید از غنچهٔ‌گوهرگلاب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب