رسید نشئهٔ پیری چه خفته‌ای بیدل

رسید نشئهٔ پیری چه خفته‌ای بیدل به‌ گریه زن قدحی از شراب خندهٔ صبح حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

رنگ پروانهٔ این بزم ندارد بیدل

رنگ پروانهٔ این بزم ندارد بیدل تا به‌ کی نکهت گل واکشی از بوی چراغ حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ز آفات زمان بیدل خدایش در امان دارد

ز آفات زمان بیدل خدایش در امان دارد بیاگرد سرش گردیم تا گردد حصار او حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ز بی‌نشانی آن جلوه شرم کن بیدل

ز بی‌نشانی آن جلوه شرم کن بیدل هنوز رنگ تو صرف بهار آینه است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ز حرف پوچ بی‌مغزان سراپا شورشم بیدل

ز حرف پوچ بی‌مغزان سراپا شورشم بیدل ز وحشت چاره نبود همچو آتش در نیستانم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ز دام حادثه بیدل رهایی امکان نیست

ز دام حادثه بیدل رهایی امکان نیست که قطرهٔ تو به‌کام نهنگ می‌بارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ز شرم ِ بیدلی خویش آب می‌گردم

ز شرم ِ بیدلی خویش آب می‌گردم مباد آینه پیش تو نام دل‌گیرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ز قطره‌، قطره عیان دید و از محیط‌، محیط

ز قطره‌، قطره عیان دید و از محیط‌، محیط نکرد فطرت بیدل به هیچ باب غلط حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

زان بهارم مژدهٔ بوی خرامی می‌رسد

زان بهارم مژدهٔ بوی خرامی می‌رسد رنگ های رفته بیدل ‌گرد پیدا کرده‌اند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

زگفتن چرب‌و نرمی خواه و از دیدن‌حیا بیدل

زگفتن چرب‌و نرمی خواه و از دیدن‌حیا بیدل بهار پسته و بادام هریک روغنی دارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

زودتر بیدل به منزلگاه راحت می‌رسد

زودتر بیدل به منزلگاه راحت می‌رسد زاد راه خویش هرکس وحشت از دنیاگرفت حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

سپهر مجمری تا گرمی سامان ‌کند بیدل

سپهر مجمری تا گرمی سامان ‌کند بیدل دلم را کرده داغ حسرت و اخگر برآورده حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

سر به سر باغ جهان بیدل مقام حیرتست

سر به سر باغ جهان بیدل مقام حیرتست دارد از هر برگ اینجا پشت بر دیوارگل حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

سرت بیدل از وهم و ظن عالمی‌ست

سرت بیدل از وهم و ظن عالمی‌ست ازین بام چندین هوا می‌دمد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

سلامت در این‌ کوچه وقتی‌ست بیدل

سلامت در این‌ کوچه وقتی‌ست بیدل که از آمدن بیشتر رفته باشی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

سیه مکن ورق امتحان آینه بیدل

سیه مکن ورق امتحان آینه بیدل که مشق خامهٔ سعی نفس نشست نگیرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

شخص تصویریم بیدل زکمال ما مپرس

شخص تصویریم بیدل زکمال ما مپرس حرف ما ناگفتنی وکار ما ناکردنی‌ست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

شکر هم بیدل از آثار نفاق است اینجا

شکر هم بیدل از آثار نفاق است اینجا الفت‌، آنگه گله‌؟ پیداست حیا کم داریم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

شور و شر بسیار دارد با تعلق زیستن

شور و شر بسیار دارد با تعلق زیستن کم زبیدل نیستند این فتنه از سر واکنید حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

صدای پر فشان عالم آزادی‌ام بیدل

صدای پر فشان عالم آزادی‌ام بیدل کز افسردن غبارکوچهٔ زنجیرگردیدم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

طبع روشن نیست بی‌وحشت ز اوضاع سپهر

طبع روشن نیست بی‌وحشت ز اوضاع سپهر صورت دام است بیدل عکس پرویزن درآب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

عالمی بیدل به‌ حرف یکدگر آرام باخت

عالمی بیدل به‌ حرف یکدگر آرام باخت غفلت ما هم دماغ خواب در افسانه سوخت حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

عشرتم‌بیدل نه‌بریک‌دور موقوف‌است و بس

عشرتم‌بیدل نه‌بریک‌دور موقوف‌است و بس اشک خواهد سبحه ‌گردانید اگر پیمانه نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

عمرها شد درهوایت بال عجزی می‌زند

عمرها شد درهوایت بال عجزی می‌زند ناکجا پروازگیرد بیدل از دست دعا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

غبار عالم اندیشهٔ کی‌ام بیدل

غبار عالم اندیشهٔ کی‌ام بیدل که دارم از چمن اعتبار رنگ فراغ حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

غور معنی‌ام دشوار، فهم مطلبم مشکل

غور معنی‌ام دشوار، فهم مطلبم مشکل بیدل از زبان اوست این منی‌که من دارم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

فریب عشرت طوبی‌ که می‌خورد بیدل

فریب عشرت طوبی‌ که می‌خورد بیدل به رنگ سایه سر ما و پای دیوارش حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

فلک هم از نصیب ما ندارد آگهی بیدل

فلک هم از نصیب ما ندارد آگهی بیدل تلاش روزی‌ کس چشم پرویزن نمی‌بیند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

قناعت کفیل بهار حیاست

قناعت کفیل بهار حیاست گل طینتم بیدل ابرام نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

کاروان عمر بیدل مقصدش معلوم نیست

کاروان عمر بیدل مقصدش معلوم نیست می‌چکد اشک و قیامت می‌کند شور جرس حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

کدورت می‌کشد طبع روانت بیدل از عزلت

کدورت می‌کشد طبع روانت بیدل از عزلت به ‌یکجا آب چون‌ گردید ساکن‌ بی‌صفا گردد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

کسی کز سرکشی راه طریقت سر کند بیدل

کسی کز سرکشی راه طریقت سر کند بیدل خورد صد پیش پا چون موج تا یک گام بردارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

گداخت حیرتم از فکر سرنوشت تو بیدل

گداخت حیرتم از فکر سرنوشت تو بیدل به صیقل آینه رفت و تو همچنان ته زنگی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

گر بیدل ما دهد عرض هستی

گر بیدل ما دهد عرض هستی به خواب عدم حیرتی دیده باشد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

گرشوم بیدل چوآتش فارغ ازدود جگر

گرشوم بیدل چوآتش فارغ ازدود جگر اضطراب‌دل چو اشک آورد بر مژگان مرا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

گوش پیدا کنید بیدل ازکتاب خامشان

گوش پیدا کنید بیدل ازکتاب خامشان معنیی‌کز هیچ‌کس نتوان شنود آورده است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

ما را ننشانیدکسی بر سر رهش

ما را ننشانیدکسی بر سر رهش بیدل تو پذیری مگر این ملتمس از ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

مباش محوکمان‌خانهٔ فریب چو بیدل

مباش محوکمان‌خانهٔ فریب چو بیدل خدنگ نازشکاری زقید شست برون آ حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

حیا، زکف ندهد دامن ادب بیدل

حیا، زکف ندهد دامن ادب بیدل گرفتن‌ گهر از مشت آب دشوار است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

از این محیط‌کسی برد آبرو بیدل

از این محیط‌کسی برد آبرو بیدل که چون‌گهر نفس خودکرفت تنگ در آب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

از صفای دل تو هم بیدل سراغ راز گیر

از صفای دل تو هم بیدل سراغ راز گیر حسن معنی دید اسکندر به چشم آینه حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

از هر خمی‌که جوش معانی بلند شد

از هر خمی‌که جوش معانی بلند شد بیدل به‌گردش قلمت جام داشته‌ست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

آسمان بیدل ندانم تا کجا می‌راندم

آسمان بیدل ندانم تا کجا می‌راندم این فلاخن می‌زند عمریست از دورم به سنگ حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

افسردگی‌گل نکشد آفت چیدن

افسردگی‌گل نکشد آفت چیدن بیدل چقدر گردش رنگست حصارم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

اگر جهان قدح از باده پرکند بیدل

اگر جهان قدح از باده پرکند بیدل تو تردماغی چشم پرآب را دریاب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

آگهی توفان غفلت ریخت بیدل بر جهان

آگهی توفان غفلت ریخت بیدل بر جهان عالمی بیدار بود این فتنه تا خوابید‌ه بود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

اوج عزت نیست بیدل دلنشین همتم

اوج عزت نیست بیدل دلنشین همتم پرتو خورشیدم، احرام تنزّل بسته‌ام حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

آیینه همان چشمهٔ توفان خیالی‌ست

آیینه همان چشمهٔ توفان خیالی‌ست بیدل چه توان‌کرد سراب است دل ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بار دلها نی‌ام از فیض ضعیفی بیدل

بار دلها نی‌ام از فیض ضعیفی بیدل همچو تمثال‌کشد آینه بر دوش خودم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

آتشی بسیار دارد بیدل این کهسار وهم

آتشی بسیار دارد بیدل این کهسار وهم بر دل افسرده ریزد کاش توفانش ز سنگ حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب