بیدل از تحصیل دنیا نیست حاصل جز غرور

بیدل از تحصیل دنیا نیست حاصل جز غرور دانه را نشو و نما رگهای گردن می‌شود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از حسن ملیحش چند غافل زیستن

بیدل از حسن ملیحش چند غافل زیستن دیده‌های زخم را هم‌می‌کند بینا نمک حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از دام شکستِ دل ‌گذشتن، مشکل است

بیدل از دام شکستِ دل ‌گذشتن، مشکل است ریزهٔ این شیشه در جولانگه ما ریختند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از سامان تحصیل نفس غافل مباش

بیدل از سامان تحصیل نفس غافل مباش می‌برد با خویش آخرهرچه را باد آورد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از طور جنون غافل مباش

بیدل از طور جنون غافل مباش خاک بر سر کردن آداب فناست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از فکر غم و عیش ‌گذشتن دارد

بیدل از فکر غم و عیش ‌گذشتن دارد امشبی دارم و فرصت شمر دوش خودم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از لعلش به چندین رنگ محو حسرتم

بیدل از لعلش به چندین رنگ محو حسرتم این نمکدان داد آرامم به چشم خواب داد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از نیرنگ اسباب من و ما غافلی

بیدل از نیرنگ اسباب من و ما غافلی اینگه صبح زندگی فهمیده‌ای روز جزاست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ازبن دو دم نفس‌ کایت عبرت است و بس

بیدل ازبن دو دم نفس‌ کایت عبرت است و بس شخص عدم ز نام من خجلت اشتهار برد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ازیاد خویش هم رفتم

بیدل ازیاد خویش هم رفتم که فراموش‌کرده است مرا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل استغنا همین یأس است و بس

بیدل استغنا همین یأس است و بس دست بردار از دعای مستجاب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل افسون هوس ما را ز ما بیگانه‌ کرد

بیدل افسون هوس ما را ز ما بیگانه‌ کرد بسکه مرکز بر خیال پوچ زد پرگار شد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اگر به عشق‌کند دعوی وفا

بیدل اگر به عشق‌کند دعوی وفا غیر از شکست رنگ چه باشد گواه او حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل الم و عیش خیالات تعین

بیدل الم و عیش خیالات تعین تا چشم‌گشایی ‌که ‌گذشته‌ست و بسی نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل آن دور می و پیمانه‌ام دیگرکجاست

بیدل آن دور می و پیمانه‌ام دیگرکجاست یکدو دم بگذار تا رنگی بگردانم بیاد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل این بار که بر دوش من است

بیدل این بار که بر دوش من است مژه تا خم شود انداخته‌ام حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اینجا تر زبانان مایهٔ درد سرند

بیدل اینجا تر زبانان مایهٔ درد سرند شمع‌ گر خاموش‌ گردد گوید آمین انجمن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل آیینه‌ ی مشرب نکشد کلفت زنگ

بیدل آیینه‌ ی مشرب نکشد کلفت زنگ سینه صافی‌ست در آن بزم که مینا باشد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به بند نی‌ گرهی نیست ناله را

بیدل به بند نی‌ گرهی نیست ناله را آزاده‌ایم اگر همه در چاه رفته‌ایم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به حرف و صوت حقیقت نمی‌خرند

بیدل به حرف و صوت حقیقت نمی‌خرند هذیان نواست جرات سودایی زبان حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به ره عشق ز منزل اثری نیست

بیدل به ره عشق ز منزل اثری نیست تا آبله‌ای ‌گر برسی مفت سفر گیر حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به فرق خاک‌نشینان دشت عجز

بیدل به فرق خاک‌نشینان دشت عجز چون جاده نقش پایی اگر هست افسر است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به نشانی ز یقین راه نبردیم

بیدل به نشانی ز یقین راه نبردیم شرمنده‌تر از کجروی تیر خطاییم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل بهار عشرت عشاق ناله است

بیدل بهار عشرت عشاق ناله است امسال نیز می‌گذرد پار عندلیب حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل تامل اینهمه نتوان به‌کار برد

بیدل تامل اینهمه نتوان به‌کار برد کز جوش سکته شعر تو موزون نمی‌شود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل تو جنونی‌کن و زین‌ورطه به‌در زن

بیدل تو جنونی‌کن و زین‌ورطه به‌در زن عالم همه زندانی تقلید و رسوم است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل چمن نازگلی خنده فروش است

بیدل چمن نازگلی خنده فروش است امید که زخم دل ما تازه ‌کند چشم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل چو خم می چقدر دل به هم آید

بیدل چو خم می چقدر دل به هم آید تا من به ‌گداز آیم و با خویش بجوشم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل چوشمع بر خط تسلیم خاک شو

بیدل چوشمع بر خط تسلیم خاک شو ای پر شکسته‌! در قفس آتش فتاده است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل خم هر تار زگیسوی سیاهش

بیدل خم هر تار زگیسوی سیاهش سامان پریشانی صد قافله دارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بپدل ته‌گردون به غبار تک و پو رفت

بپدل ته‌گردون به غبار تک و پو رفت چون دانه به غربال‌، سر دربه‌دری چند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل دماغ دردسر این و آن کراست

بیدل دماغ دردسر این و آن کراست با خویش هم ا‌گر شده‌ایم آشنا بس است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز آن نرگسم جرات بیداد کو

بیدل ز آن نرگسم جرات بیداد کو سرمه ز خاکم مگر بالد و افغان ‌کند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز چشم مردم دور است حق‌شناسی

بیدل ز چشم مردم دور است حق‌شناسی کوری‌ است خرمن اینجا چون‌ دستهای نرگس حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز شیشه‌های نگون باده می‌کشد

بیدل ز شیشه‌های نگون باده می‌کشد زبباست از قدی که بود خم گریستن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل زبس به سختی جاوید ساختیم

بیدل زبس به سختی جاوید ساختیم مغز محیط شد چوگهر استخوان ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل سر فوارهٔ این باغ نگون است

بیدل سر فوارهٔ این باغ نگون است تاکی به قلم آب دهی گلشن کاغذ حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل عروج جاه خطرگاه لغزش است

بیدل عروج جاه خطرگاه لغزش است فهمیده بایدت به لب بام پا گذاشت حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل فلک از ثابت و سیار کواکب

بیدل فلک از ثابت و سیار کواکب فانوس خیال من و ما انجمنی بود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ‌کلام حافظ شد هادی خیالم

بیدل ‌کلام حافظ شد هادی خیالم دارم امید آخر مقصود من برآید حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل مآل سرکشی اعتبارها

بیدل مآل سرکشی اعتبارها پیش از فنا به نقش‌کف پانوشته‌ایم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل معانی تو چه اقبال داشته‌ست

بیدل معانی تو چه اقبال داشته‌ست چشم حسود بیت ترا صاد می‌شود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل منم آن گوهر دریای تحمل

بیدل منم آن گوهر دریای تحمل کز لنگر من شورش توفان‌گله دارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل نفس اقسام معانی به فسون بست

بیدل نفس اقسام معانی به فسون بست فرصت رمقی داشت نیاز صله کردم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل نمی‌توان همه دم زیر آسمان

بیدل نمی‌توان همه دم زیر آسمان سرکوفتن به هاون گم کرده دسته‌ای حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل همه دم مزرع اقبال کریمان

بیدل همه دم مزرع اقبال کریمان سبز است ز آب رخ درویش نبردن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدلانت عالمی دارند در بار نیاز

بیدلانت عالمی دارند در بار نیاز تحفه‌ام این بس ‌که خود را در شمار آورده‌ام حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بی‌فنا ممکن بدان بیدل ‌گذشتن زین محیط

بی‌فنا ممکن بدان بیدل ‌گذشتن زین محیط بستن مژگان شود پل تا نگاهی بگذرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

پاس رعایت دل آسان مگیر بیدل

پاس رعایت دل آسان مگیر بیدل با هر نفس حسابی‌ست درکارگاه مینا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

پیری و اشک ندامت همچو صبح و شبنم است

پیری و اشک ندامت همچو صبح و شبنم است بیدل آخر حاصل از هر شیر، روغن می‌شود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب