قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

كساني كه در جستجوي زندگي خوب هستند، فقط به راستي و چيزي جز آن، نياز ندارند. (جيم رآن)

عشق، آن چيزي است كه “روح جهان” را وادار به دگرگوني و تكامل مي كند. (پائولو كوئيلو)

تجربه ها بررسي هاي من همه نمايانگر اين است كه محدوديت هاي وجود ما (چه مثبت و چه منفي) بسيار كمتر از آن چيزي است…

كساني كه اشتباه نمي‌كنند، چيز زيادي هم در زندگي به دست نمي‌آورند. (پرمودا باترا)

عشق با بهره گيري از وجود هنرمند به اراده ي خود تحقق مي بخشد و سرانجام، خويشتن را با ابزاري كه به گونه اي ناچيز…

تجربه‌ي خوار شدن، همچون تجربه‌ي عشق است؛ فراموش نشدني. (كريستين بوبن)

كساني كه حاضر نيستند براي آزادي بهايي بپردازند، لياقت آزادي را ندارند. (جورج واشنگتن)

عشق، به يك امپراتوري شبيه است؛ اگر انديشه اي كه بر مبناي آن به وجود آمده از ميان برود، خود عشق نيز از ميان خواهد…

تدبير، هنر گام برداشتن بدون لگدمال كردن پاي ديگران است. (نامشخص)

كساني از همه شادترند كه بيشتر به مردم خدمت مي‌كنند. (نامشخص)

عشق، پريشاني زندگي است. (گوته)

ترس از عشق، ترس از زندگي است و آنان كه از عشق دوري مي كنند مردگاني بيش نيستند. (برتراند راسل)

كتابهاي مزخرف بيشمار همان علفهاي هرز مزرعه ادبيات اند كه غذا را از غله مي گيرند و نابودش مي سازند. اين كتابها وقت و پول…

عشق تنها مرضي است كه بيمار از آن لذت مي برد. (افلاطون)

ترس، همواره از ناداني زاده مي شود. (رالف والدو امرسون)

كاهلي [ = تنبلي ]، از هر بيماري مسري تر است. (گاندي)

عشق حقيقي هيچگاه يكنواخت و آرام پيش نمي رود. (ويليام شكسپير)

تشويق پس از نكوهش، همچون آفتاب پس از رگبار باران است. (گوته)

كاملترين پاداش براي انسان، بخششي است كه بتواند اميال هستي اش را تغيير دهد و خواستهاي دو لب خشكيده از عطش او را دگرگون سازد…

عشق را اجبار مي‌پژمرد؛ زيربنايش آزادي‌ست. با انقياد [=گردن نهادن]، حسادت [=بدخواهي] و ترس، سازگار نيست. اگر رهروانش نيرومند، برابر و پُخته باشند، زلال، بي‌نياز…

تصور كن اگر قرار بود هر كس به اندازه ي دانش خود حرف بزند چه سكوتي بر دنيا حكمفرما مي شد. (ناپلئون بناپارت)

كاميابي، مجموعه‌اي از تلاش‌هاي كوچك است كه هر روز تكرار مي‌شود. (نامشخص)

عشق راستين، به طور رايج، زماني به سراغ ما مي آيد كه هرگز چشم داشت آن را نداريم. (نامشخص)

تعهد اغلب در دل مشكلات كشف مي شود. (جان ماكسول)

كامپيوتر يك ماشين با روح است كه فرد مي تواند كمابيش به همان سرعتي كه با آن كار مي كند، فكر هم بكند. (نامشخص)

عشق، زماني است كه براده هاي انديشه ي ما مثل آهن ربا به درون دل ديگري بشتابد. (كريستين بوبن)

تفاوت اصلي بين رهبري و مديريت اين است كه رهبران با استفاده از نفوذ خويش ديگران را به پيروي وامي دارند، اما كار اصلي مديران،…

كاري را بكنيد كه از عهده‌ي آن برآييد و در توان شما باشد. (پرمودا باترا)

عشق، شبنمي است كه از آسمان به غنچه ي قلب انسان مي نشيند. (نامشخص)

تفكر سرچشمه ي بنيادي ثروت، موفقيت، پيشرفت هاي مادي، اكتشاف ها و اختراعهاي بزرگ و همه ي كاميابي ها به شمار مي رود. (نامشخص)

كارمندان نابكار بيشتر از دزدان و آشوبگران به كشور آسيب مي رسانند. (ارد بزرگ)

عشق گل كميابي است. (نامشخص)

تكرار، مادر مهارت است. (آنتوني رابينز)

كار ما در زندگي، پيشي گرفتن از ديگران نيست، بلكه پيشي گرفتن از خودمان است. (نامشخص)

عشق مانند آن بوته ي خاري است كه هرچه بيشتر در كندن آن از زمين تلاش شود، آن خارها بيشتر در جسم و گوشت طرف…

تلاش نكنيد همگان را با هوشياري خود گيج كنيد، بلكه با روشني [ بيان ] خود، افراد را تحت تاثير قرار دهيد. (جان ماكسول)

كاركنان كاري ندارند كه رهبر به چه ميزان آگاه است، مگر اينكه مطمئن باشند رهبر به فكر آنها است. رهبري از قلب آغاز مي شود…

عشق، نه تنها كلمه اي بارور است، بلكه چنان گنجايشي دارد كه صدها مفهوم را در بر مي گيرد. (اريك نيوتن)

تمام اشتباههاي ما درباره مرگ ناشي از اين است كه فكر مي كنيم درد و رنجي كه ما قبل از مردن مي كشيم مربوط به…

كار، كار پيروزي بود؛ پيروزي همه چيز را حل مي كند. (نامشخص)

عشق، همان چيزي است كه به شما امكان مي دهد بارها و بارها زاده شويد. (باربارا دي آنجليس)

تمام كساني كه شاد هستند، پيروز خواهند شد؛ بايد شادي ها را تقسيم نمود؛ خوشبختي ارزش دو برابر شدن را دارد. (لرد بايرون)

هر آنچه كه يك استاد مي گويد، واژه هايي زيبا هستند كه نمي توانند او را رهايي بخشند؛ آنهم از نخستين حمله ي يك سگ…

عشق و عاشقي هر چند لطيف و پر احساس ابراز گردد باز هم ريشه در شهوت دارد و بس. (آرتور شوپنهاور)

تمامي واژه ها و عبارت ها، واقعيت هايي هستند كه گاهي آن مفهوم و گاهي مفاهيم بسيار، به يكياره در آن چپانده شده است! (نيچه)

هر اشتباهي، ما را يك گام به حل مسأله نزديك‌تر مي‌كند. (پرمودا باترا)

عشق يعني اينكه شما شصت درصد ببخشيد و چهل درصد بگيريد و بگوييد اين دو با هم برابر هستند. (نامشخص)

تن درست براي روان، مهمانخانه و براي تن ناسالم بيمارستان است. (نامشخص)

هدف هر حكومت و دولت تنها بهتر كردن ابزارهاي زندگي مادي و راحتي مردم نيست، بلكه حكومت وظيفه دارد سعادت مردم را نيز تامين كند….

عصباني مباش زيرا مرد عصباني مانند آتش است که در بيشه برافروزد و تر و خشک را با هم بسوزاند (کورش کبير)