قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

عشق، خودرو بي نقصي است؛ راننده و سرنشين ناقص اند و راه، ناهموار. (فرانتس كافكا)

كاميابي خود را به داوري بنشين، از اين روش كه بداني چه واگذارده اي تا كاميابي را به دست آوري. (دالاي لاما)

عشق را در دلت نگه دار؛ زندگي بدون عشق همچون باغ بدون آفتاب است كه گلها در آن مرده اند. (لئو بوسكاليا)

كاش مي دانستم چه كسي مرا غيبت مي كند، چه كسي مرا دشمن مي دارد و چه كسي بد مرا مي گويد تا او را…

عشق راستين يعني اينكه شما كسي را به آسمان برسانيد و زماني كه به پايين مي‌افتد، براي گرفتن او، آنجا باشيد. (نامشخص)

كامل بودن بيان در اين است كه روشن باشد بي آنكه عادي باشد. (ارسطو)

عشق، سپيده دم ازدواج است و ازدواج، شامگاه عشق. (اونوره دو بالزاك)

كاري كه بايد بشود، ارزش انجام شدن را دارد، گرچه بد انجام شود. (نامشخص)

عشق عينك سبزي است كه با آن انسان كاه را يونجه مي بيند. (مارك تواين)

كارهاي عظيم مستلزم كار گروهي عظيم هستند. (جان ماكسول)

عشق ما را مي كشد تا دوباره حياتمان بخشد. (ويليام شكسپير)

كار هر كسي نيست كه چرخ دنده هاي از هم پاشيده اي را از نو بر هم سوار كند. (كريستين بوبن)

عشق منطقي؛ اين ويژه ي كساني است كه نگران اين مسئله هستند كه آيا طرف مقابل شان در آينده پدر يا مادر خوبي براي فرزندانشان…

كار خود را مهم بدانيد و براي انجام دادن هرچه بهتر آن با همه ي توان بكوشيد. (ريچارد تمپلر)

عشق، نيرومند ترين سپاه است، زيرا در يك لحظه بر قلب و مغز و جسم حمله مي كند. (فرانسوا ولتر)

كار كردن، مسئله ي مهمي است، ولي همه چيز ما نيست. (نامشخص)

عشق هميشه آفريننده است و دنيا بسيار ويرانگر بوده، زيرا به انسان آموخته كه انرژي عشق را سركوب كند. (اشو)

هر اندازه دانش آدمي بيشتر باشد، مسئوليت او افزونتر مي گردد. (فلورانس اسكاول شين)

عشق ورزيدن شغل بزرگي است. افرادي كه مي خواهند به خوبي از عهده اين كار برآيند، بايد كاري جز اين نكنند. (اونوره دو بالزاك)

هر آن كه خردمندتر است اهريمن بيشتر به او حمله مي كند. در ميدان جنگ و آوردِ او، هزاران فتنه و افسون كشته شده را…

عشق يعني هرگز پشيمان نشدن. (نامشخص)

هدف، همواره از ما دور مي‌شود. هرچه به پيشرفت‌هاي بزرگ‌تري دست مي‌يابيم، بيشتر به بي‌ارزشي خود پي مي‌بريم. (گاندي)

عقايد و نظرهاي دشمنانمان در مورد ما به حقيقت نزديكتر است تا عقايد و نظرهاي خودمان درباره خود. (نامشخص)

هدف بنيادي شما اگر نتواند پندارهاي شما را برانگيزد، هرگز به جايي نخواهد رسيد. (استيو چندلر)

علت عمده اي كه باعث مي شود بيشتر مردم در تنگناهاي مالي بسر ببرند اين است كه آنان سالهاي سال از عمر خود را در…

هدف نهايي يادگيري در كلاس، خشنودي آموزگار است. (آبراهام مازلو)

عموما اشخاصي كه زياد مي دانند، كم حرف مي زنند و كساني كه كم مي دانند، پرحرف هستند. (ژان ژاك روسو)

هدف آموزش و پرورش اين نيست كه متخصص و اهل فن تحويل بدهد، بلكه هدف آموزش اين است كه فكر و هوش عالي بسازد. (آندره…

غاز بايد خيلي احمق باشد كه روباه را از دور نشناسد. (مثل اسكاتلندي)

نيكوكاري در مرحله شروع تا اندازه اي زحمت دارد و هر اندازه قدم بيشتري در اين راه برداريم، توانايي ما زيادتر خواهد شد. گويي كارهاي…

غريبه‌هاي امروز، دوستان فرداي شما هستند. (نامشخص)

نيروي «دوباره برخاستن» و آغاز كردن را در خود بيافزاييد. به ياد داشته باشيد كه آخرين كليد باقي مانده، شايد گشاينده ي قفل در باشد….

فايده تجربه اين است كه انتخاب را آسان مي كند. (نامشخص)

نياز را مي‌توان برآورده كرد، ولي آز را هرگز. (پرمودا باترا)

فراموش مي كنند كه كار را با چه سرعتي انجام داديم، اما كيفيت در يادها مي ماند. (نامشخص)

نيرومندترين مردم كسي است كه خشم خود را نگه دارد. (افلاطون)

فراموش نكنيد كه هر روز مي‌توانيد روياي روز پيش را دگرگون كنيد و چيز ديگري در ذهن خود بسازيد، ولي هرگز نبايد از گمان به…

نويسنده اي كه مي كوشد بر ترجمه ي رمانهايش نظارت كند، همچون چوپاني كه در پي گله اي از گوسفندان ناآرام است، به دنبال كلمه…

فرد خوشبين اظهار مي دارد كه ما در بهترين دنياي ممكنه بسر مي بريم و شخص بدبين بيمناك است كه نكند سخن او راست باشد….

نوزادان، آموزندگان انديشه اند كه هرگز غم به خود راه نمي دهند. (كريستين بوبن)

فرزانگان كه تن و زبان و انديشه نگاه دارند، به راستي خويش را نيك نگاه داشته‌اند. (بودا)

نهاد مرد ژرف است و رود اش در غارهاي زيرزميني مي خروشد. زن قدرت او را حس مي كند، اما آن را در نمي يابد….

فرصت‌ها، دير به دست مي‌آيند و زود، از دست مي‌روند. (جيم رآن)

نمي‌توانيم مسائل‌مان را پشت سر بگذاريم، مگر آنكه ديگر آن آدم مسئله‌ساز پيشين نباشيم. (لئوبوسكاليا)

فرمانروايان نيرومند، مشاوراني باهوش و كارآمد در كنار خود دارند. (ارد بزرگ)

نُه دهم خردمند بودن اين است كه در دم خرد بورزي. (تئودور روزولت)

فريبكارانه ترين روش در تباه كردن يك آرمان اين است كه از آن با دلايل سفسطه آميز به عمد حمايت كنيد. (نيچه)

نمي‌توان عشق ورزيد و از خير چيزي هم نگذشت. (لئوبوسكاليا)

فضيلت هاي ما نيز بايد آرام بخرامند؛ چون شعرهاي هومر، كه سبك مي خرامند. (نيچه)

نمود شخصي همان ميزان حكومت مي كند كه خود شخص. (آندره موروا)