قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

اگر بازي، قانون نداشته باشد، كودكان هم به بي‌قانوني خو مي‌گيرند و زماني كه بزرگ شدند، مردان وظيفه‌شناس و درستكار نخواهند بود. (افلاطون)

اگر بتوانيم انديشه‌ها و رفتارهاي بيشتر پيش‌بيني نشده‌ي خود را بپذيريم، كم‌كم بر ما روشن خواهد شد كه ديگران چرا چنين مي‌انديشند و چنين رفتار…

اگر بخواهيد در زندگي خود كامياب باشيد، بايد توجه خود را به آنچه هم اكنون برايتان پيش آمده، معطوف كنيد. (ريچارد تمپلر)

اگر بر ساماندهي نيروهاي خود توانا نباشيم، ديگران سرنوشت مان را مي سازند. (ارد بزرگ)

اگر برخلاف تمايلات ژرف نسبت به يك چيز، هيچ كاري براي رسيدن به آن نكنيد، زهرآگين‌ترين دانه‌هاي افسوس و پشيماني را در كشتزار قلب خود…

اگر بنا بود كه دلايل خود را همراه داشته باشم، آيا نمي بايست اكنون توشه داني از يادبودها مي بودم؟ (نيچه)

اگر به جاي توجه به نتيجه و دستاورد كار، براي سختي ها و مشكلات آن ماتم بگيريد، كم كم نااميد و دلسرد مي شويد. (جان…

اگر به راه خطا رفتي از برگشتن مترس. (كنفوسيوس)

اگر به ميهماني گرگ مي روي، سگ به همراه ببر. (مثل روسي)

اگر پديده هاي خارجي باعث رنج شما مي شوند، گناهكار، آنها نيستند، بلكه داوري هاي شما در مورد آنها مايه ي رنجش تان مي شود….

اگر تاكنون گمان مي‌كرديد كه اهل كنش نيستيد، با انجام كارهاي كوچكتر به مرحله‌ي كنش نزديك شويد و بدانيد كه كنش شما سبب سازندگي‌تان مي‌شود….

اگر تنها يك درصد شانس كاميابي در يك پروژه وجود داشته باشد، يك دارنده‌ي كسب و كار راستين، آن يك درصد را به چشم جرقه‌اي…

اگر جوان را از عشق منع كنيد مانند اين است كه مريض را براي كسالتش سرزنش كنيد. (دوكلوس)

اگر چيزي متفاوت مي‌خواهيد، بايد كاري متفاوت بكنيد و گامي متفاوت برداريد. (جك كانفيلد)

اگر خواستار يك اجتماع هستيد، بايد بخشي از آن باشيد و از آن جانبداري كنيد؛ وگرنه راكد مي شود و مي ميرد. (ريچارد تمپلر)

اگر خود را پايبند كنيد كه هر روز چيز تازه‌اي بياموزيد و هر روز كمي بهتر شويد، سرانجام به مرور زمان، به اهداف خود مي‌رسيد….

اگر داستاني خنده دار را با دقت به طول و تفضيل نگاه كنيم، داستان بيش از پيش حزن انگيز مي شود. (نامشخص)

اگر در تابستان نكوشي، در پاييز هم ثمره اي به دست نخواهي آورد. (مثل بلغاري)

اگر در کارتان در حال پيشرفت نيستيد و بهتر نمي شويد، پس داريد بدتر مي شويد. (نامشخص)

اگر دعا و نماز نبود شايد مدتها پيش به جنون و ديوانگي رسيده بودم. (مهاتما گاندي)

اگر دوستي ها نبود، دشمني ها، دنيا را جهنم مي كرد. (مارك تواين)

ابله ترين آدميان كساني هستند كه با مسخره كردن شايستگان شاد مي شوند. (ارد بزرگ)

آثار محسوس [=چشم‌گير] هنري با گذشت زمان از بين مي‌روند، از ديوارها كنده مي‌شوند و با بكارگيري سليقه‌هاي گذرا از اعتبار مي‌افتند؛ ولي زندگي عشق،…

احساس، از بنيادهاي زندگاني‌ست و ابراز كردن آن به گونه‌اي متناسب، رسيدن به تعادلي‌ [=هم‌سنگي] است كه آن را در امان بدارد. (لئوبوسكاليا)

احساس نياز به تكبر و فخرفروشي را در وجودتان سركوب كنيد و در برابر، دستاوردهاي ديگران را نيكو شماريد. (وين داير)

اختراع پول، قاتل خوشبختي بشر شد. (سنگا)

اخلاق، در حقيقت همان آموزه روابط حاكمي است كه پديده “زندگي” با آن پديد مي آيد. (نيچه)

ادراك پاك سرچشمه و مبدأ منش پاك است. (هوراس)

آدم بي مغز و پر گو، مانند آدم ولخرج و بي سرمايه است. (نامشخص)

آدم عاقل فرصت نيك را به بخت نيك تبديل مي سازد. (مثل يوناني)

آدمها مي ترسند كه بزرگترين روياهايشان را برآورده كنند، چون يا به اين مي انديشند كه سزاوار آن نيستند و يا اينكه از عهده ي…

آدمي بايد آنچه را كه در ازاي كار خودش به او بازمي گردد، در نهايت لطف بپذيرد؛ مفت داده‌اي، پس مفت بگير! (فلورانس اسكاول شين)

آدمي، ثمره‌ي همه‌ي تجربه‌هايي‌ست كه از سر گذرانده، همه‌ي آدم‌هايي كه شناخته و همه‌ي روياهايي كه تحقق بخشيده يا نبخشيده. (لئوبوسكاليا)

آدمي نمي تواند به طبيعت فرمان بدهد، مگر آنكه قوانين ابدي آن را بپذيرد. تنها با وجود چنين شناختي است كه طبيعت فرمانبردار آدمي مي…

اراده، آن مرد كور نيرومندي است كه بر دوش خود مرد شل بينايي را مي برد تا او را رهبري كند. (آرتور شوپنهاور)

آرام باش اي دل غمگين! از شِكوه بس كن؛ پشت ابرها هنوز خورشيد مي درخشد؛ سرنوشت تو همان است كه ديگران دارند. در هر زندگي…

آرامش و متانت شما به ديگران اميد مي‌دهد كه همه‌ي كارها خوب پيش خواهد رفت. (جك كانفيلد)

ارزش اخلاقي بسته به تعداد وظايفي است كه انسان انجام مي دهد. (موريس مترلينگ)

ارزش هر چيزي، آن مقدار از زندگي ماست كه هم‌اكنون يا در آينده، آن را مي‌ستايند. (هنري تورئو)

آرزو دارم كه تا آخرين لحظه، وجودم ثمره بخش باشد و هنگامي بميرم كه هيچ كاري از من برنيايد. (جرج برنارد شاو)

آرزوهاي واپسين دم زندگي، خانه بزرگتر و ثروت بيشتر نيست، بلكه دوست داشتن ديگران، رسيدگي به خود و بهبود روابط با ديگران است. (كن بلانچارد)

آري، تعصب، چشمهاي بينا را كور مي كند و گوشهاي شنوا را كر مي سازد و هر كسي را به باوري وادار مي كند كه…

از آن رو كه مرگ، در بيشتر زمان‌ها، بي‌خبر در پي ‌‌ما مي‌آيد، به ندرت، زندگي ديگر و عشقي ديگر در كار است. (لئوبوسكاليا)

از آه و نفرين بزرگان و ريش سفيدان هر ايلي بايد ترسيد. (ارد بزرگ)

از برفي كه بر پشت بام همسايه است شكايت مكن؛ در حالي كه جلوي خانه خودت كثيف و پر برف است. (كنفوسيوس)

از پشت عينك طلا، ديدگان، درخشش ندارند. (آناتول فرانس)

از حسادت تنها يك نتيجه عايد حسود مي شود و آن از بين رفتن تدريجي خود اوست. (مثل انگليسي)

از دشمن بزرگ نبايد ترسيد، اما بايد از صوفي منشي جوانان واهمه داشت. جواني كه از آرمانهاي بزرگ فاصله گرفت، نه تنها كمك جامعه نيست،…

از روي جلد كتاب، نمي توان به درونمايه ي آن پي برد و داوري كرد. (نامشخص)

از شادكامي ديوانه گشتن به كه از ناكامي! (نيچه)