قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

ارج نهادن، براي از بين بردن احساس بي‌ارزشي فرد، داروي بسيار كارآمدي است. (آبراهام مازلو)

ارزش ندارد كه آدمي براي مبارزه كردن با كوته‌فكران، خود را آزرده سازد؛ زيرا پيروزي بر آنها هيچ ارزشي ندارد. (ميكل آنژ)

ارزشها، نظامهاي اعتقادي ويژه ي ما هستند كه به ما مي گويند چه چيزي در زندگي ما درست و چه چيزي نادرست است. (آنتوني رابينز)

آرزوهاي ما، اميدهاي ما، عشقها و هوسها و حتي وفاي ما هم موجي بيش نيستند كه بر مي خيزند و رشد مي كنند و بالا…

آرمان و انگيزه روشن، ويژگي انسان كارآمد است. (ارد بزرگ)

از آموختن دانش هيچ زمان غافل نمان، گرچه در اين راه رنجها كشي، مبادا كه دلت از آموختن، ناتوان و آشفته گردد. (بزرگمهر)

از آنچه شنيده و ديده و خوانده ايد، هيچ چيز را قبول نكنيد، مگر آنكه درستي و صحت آن بر خودتان آشكار شده باشد. (دكارت)

از آينده ناراحت نباشيم؛ بار روزانه را به منزل برسانيم! (نامشخص)

از پست فطرت و بداصل قرض مگير و وام مده زيرا تنزيل زياد بايد داد و همواره بر در خانه تو بايستد و کسان بگمارد…

از جمله وظايف استراتژيكي «بين الملل چهارم»، سرنگوني سرمايه داري است و نه پرداختن به اصلاحات. (لئون تروتسكي)

از درخت گلابي نمي‌توان چشم‌داشت ميوه‌ي سيب داشت! حتي اگر روي درخت نوشته شود كه “اين درخت سيب است!”، حقيقت دگرگون نمي‌شود و حتي اگر…

از راه چشم يك راست در شكم، بدون دخالت ذهن؛ اين است تلويزيون. (نامشخص)

از سخنان خود، درست شمرده خواهي شد و از سخنان تو بر تو حكم خواهد شد. (عيسي مسيح)

از قمار دوري كن؛ زيرا قمار بازي كار شيطان، كودك حرص و آز، برادر بي عدالتي و بالاخره پدر فرومايگي است. (جورج واشنگتن)

از كي تاكنون، نابغه بودن، ستودني شده است؟ (نامشخص)

ابر پر صدا باران ندارد. (مثل ايراني)

با دهان دروغ مي گوييم، اما با شكل و پوزه خويش به هنگام بيان دروغ، حقيقت را بر زبان مي آوريم. (نيچه)

با شاد كردن ديگران، شاد بودن را تجربه خواهي كرد. (نامشخص)

با عمل است كه انسان از دنياي تكراري روزانه – جايي كه همه شبيه يكديگرند – بيرون مي آيد، با عمل است كه انسان خود…

با كمك به ديگران، به خودتان كمك كنيد. (پرمودا باترا)

با مرد پاک نظر, کارآگاه, هوشيار و نيکخو مشورت کن (کورش کبير)

با مصلحت ديگران ازدواج كردن، در جهنم زيستن است. (آرتور شوپنهاور)

با يك اراده ي نيرومند، شرايط ديگر چندان اهميت ندارد. (گوته)

بادها هميشه همه چيز را مي دانند؛ آنها همه جا روانند، بي آنكه زادگاه يا مكاني براي مردن داشته باشند. (پائولو كوئيلو)

بازيگران كامياب [زندگي]، در جزئيات زندگي شخصي خود غرق نمي شوند و در يك حباب كوچك، در بند نمي مانند. (ريچارد تمپلر)

بالاترين مزد هنرمند لذتي است كه از توفيق خود مي برد. (نامشخص)

باور كنيد كه سزاوار رسيدن به آرزوهايتان هستيد تا آرزوهايتان به حقيقت تبديل شوند. (دارن ال جانسون)

بايد از هر دقيقه و هر روز زندگي خود، بيشترين بهره برداري را بكنيم. (نامشخص)

بايد بر چهار فضيلت خويش يعني دلاوري، نگرش ژرف، همدردي و تنهايي چيره ماند. (نيچه)

بايد تا مي‌توانيم بكوشيم نخستين داستان‌هايي كه براي كودكانمان گفته مي‌شود، مشوق نيكويي اخلاق باشد. (افلاطون)

بايد دانست كه هيچ دگرگوني كوچكي، هر اندازه كه ناچيز هم باشد، بي‌اهميت نيست. (استيو چندلر)

بايد زياد مطالعه كنيم تا بدانيم كه هيچ نمي دانيم. (شارل دو مونتسكيو)

ببينيد كه انرژي شما به كجا مي‌خواهد برود، نه اينكه بينديشيد به كجا بايد برود. كاري را از اين رو انجام دهيد كه احساس مي‌كنيد…

بخش بزرگ فعاليت فكري ما بي خبر از ما و ناآگاهانه رخ مي دهد. (نيچه)

بخشنده بودن به اين معنا [ =چَم ] نيست كه به هر فرماني گردن بنهيم. (ريچارد تمپلر)

بدانيد كه اگر هنگام بازي همه توان خود را به كار نگيريد، كسي ديگر پيدا خواهد شد كه اين كار را بكند و روزي شما…

بدبختي آدم از جهل نيست، از تنبلي است. (ديل كارنگي)

بدترين آموزگار آن است كه شاگردانش تا ابد شاگرد باقي بمانند. (نيچه)

بدزباني، فقط شنونده را آزار نمي‌دهد، بلكه به همان اندازه، ارزش و احترام گوينده را نيز پايين مي‌آورد. (پرمودا باترا)

بدون انگيزه و شوق، همه ي خوبيهاي ديگر، مفهوم خود را از دست خواهند داد. (وينستون چرچيل)

بدون عشق در زندگي شادماني وجود نخواهد داشت. (هوراس)

بدي كردن، خواه با دوست و خواه با ديگران، كار آدم دادگر نيست؛ بلكه كار شخص ستمگر است. (افلاطون)

بر دوستي كه حسود باشد، ايمن نمي توان بود. (بزرگمهر)

براستي، [ مي بايست ] انسان را سرزنش كرد كه طي زندگي روزمره در برابر [ برخي از ] رويدادها بي اعتنا است و بدين…

براي ازدواج كردن بيش از جنگ رفتن شجاعت لازم است. (نامشخص)

براي انسان تيره بخت، مرگ، تخفيف در مجازات زندان زندگي است. (نامشخص)

براي آنكه كاري امكان پذير گردد، ديدگان ديگري لازم است؛ ديدگاني نو. (نامشخص)

براي اينكه بتوانم احساسي را كه حس مي كنم به ديگري بدهم، ناگزيرم احساس خود را به زبان او برگردانم. (فرناندو پسوا)

براي اينكه در صدر رقابت قرار گيريم بايد در جستجوي شيوه هاي بهتر باشيم؛ كاري كه امروز خوب انجام مي دهيم، فردا بايد بهتر انجام…

براي اينكه ميزان شكوه و شادماني هر كس را بسنجيم، بايد ببينيم كه براي مهار آرزوهاي خود تا چه اندازه توانايي دارد. (وين داير)