قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

دشواري در اين نيست كه راهكار را نمي‌شناسند، دشواري در اين است كه مسأله را نمي‌شناسند. (نامشخص)

بيش از سخن گفتن گفتارت را بسنج، چنان كه بيش از كاشتن تخم شخم مي زني. (ژان ژاك روسو)

لبخند، مانند يك ارتش پيشتاز است. تغيير [=دگرگوني] چهره‌اي‌ست كه پس از چهره مي‌ماند، از چهره جدا مي‌شود و در دوردست‌ها پرواز مي‌كند؛ بسيار دورتر…

ثروتهاي وجودي هر كدام از ما از گنجهاي افسانه اي علي بابا بيشتر است. (ديل كارنگي)

بيشتر، انديشه كن، يك بار تصميم بگير. (مثل لاتيني)

لذت كتاب به جاي خود، بدون آن، روح پرورش نمي يابد. (پلوتارخ)

جامعه وجود ندارد، جوامع وجود دارد. (نامشخص)

بيشتر زندگي انسان، آموزش در هنگام كار است. برخي از مهمترين مطالب فقط در روند انجام كار آموخته مي‌شوند. (جك كانفيلد)

ليس خور كفش ستمگران به پهناي زبان كفش ليس ها است و قدرت ستم آنها با توان تاب آوردن ستمديدگان برآورده مي شود. (احمد شاملو)

جايي كه اعتماد نيست، سخن بيهوده است. (فرانتس كافكا)

بيشتر مردم ستايش ها را ظرف چند دقيقه فراموش مي كنند، اما يك اهانت را سالها به ياد مي سپارند. (آندره ميتوس)

ما انسانها در زندگي خود به اندكي گوناگوني و دگرگوني نيازمنديم؛ اين همان امري است كه زندگي را هيجان‌انگيزتر مي‌سازد. (آنتوني رابينز)

جديت و پشتكار، مقصد را نزديك مي كند. (فريدريش شيلر)

بيشترين نياز انسان‌ها به عشق، زماني است كه زياد سزاوار دريافت آن نيستند. (نامشخص)

ما بايد براي تبديل رؤيا به طرح، طرح به هدف و اهداف به كنش‌هاي عملي روزانه، خود را سامان دهيم تا بتوانيم با گام‌هايي آرام،…

جستجوي احساس پايداري و ثبات شخصي به روشي كه ديگران در مورد شما مي انديشند، مانند اين است كه بكوشيد از باد، مجسمه بسازيد. (گاي…

بيگناه باش تا بيم نداشته باشي (کورش کبير)

ما براي پرواز به هواپيما نياز نداريم. لازم نيست از ديوار بگذريم و يا به سياره هاي ديگر سفر كنيم. اگر بخواهيم مي توانيم بياموزيم…

جمهوري ها در نتيجه تجمل و پادشاهي ها در اثر فقر سقوط مي كنند. (منتسكيو)

بينوايان دارويي جز اميد ندارند. (نيچه)

ما بهايي گزاف براي خردمند بودن مي‌پردازيم. خرد، آسيب‌زا نيز به شمار مي‌آيد. (نامشخص)

جنگ چنان بي عدالتي اي است كه همه ي آنهايي كه آن را به راه مي اندازند، مي بايست صداي وجدان را در درون خود…

ما چنان زندگي مي كنيم كه گويي همواره در انتظار چيزي بهتر هستيم، حال آنكه اغلب آرزو مي كنيم كه اي كاش گذشته باز گردد…

جهان سوم جايي است كه هر كس بخواهد مملكتش را آباد كند خانه اش خراب مي شود و هر كس بخواهد خانه اش را آباد…

ما در حقيقت هيچ چيز درباره انگيزه نمي دانيم؛ همه آنچه مي دانيم، نگارش كتابهايي در اين مورد است. (نامشخص)

جهان هيولاي انرژي است كه آغاز و پايان ندارد و تنها خود را دگرگون مي سازد. (نيچه)

ما را براي فضيلت ها بيشتر كيفر مي دهند. (نيچه)

جواني اشتباه است، كهولت، مبارزه و پيري پشيماني. (ديزرائيلي)

ما كمتر به ياد مي آوريم كه معلم ما به ما چه آموخته، اما كمتر از ياد مي بريم كه ما را چقدر دوست داشته…

جوهر شجاعت در اين نيست كه شما نترسيد، بلكه در آن است كه كسي نفهمد كه ترسيده ايد. (نامشخص)

ما مي توانيم با دگرگوني دنياي درون مان، دنياي بيرون را هم دگرگون كنيم. (نامشخص)

چاره ترس رو به رو شدن با امر وحشت آور و تماشاي آن است. (نامشخص)

ما نياز داريم بانگ ستايش را از بيرون بشنويم، وگرنه به ياد نخواهيم آورد كه سزاوار آن هستيم. (نامشخص)

ما همگي در پيشگاه خويش خود را ساده تر از آنچه هستيم، مي انگاريم و با اين كار، خود را از شر ديگران راحت مي…

ما هنگامي كه عاشق مي شويم دوست داريم ضعف هايمان پنهان بمانند، البته نه به دليل تكبر، بلكه به دليل اينكه معشوق رنج نبرد. (نيچه)

مادر، جلوه حق است، رضايت خدا است؛ بايد خدا را خشنود نگاه داشت. (آناتول فرانس)

مانند خردمندان بنويس و مانند توده ي مردم حرف بزن. (نامشخص)

مبارزه با مواد مخدر، فقر و گرسنگي براي جواني فرهيخته و روشن بين به همان كارآمدي تلاش براي ارتقاي سطح زندگي و احترام گذاشتن به…

مجسمه اندامي مرده است كه با قلم كنده كاري شده تا مرگ را در ماده اي ابدي نگهداري كند. (فرناندو پسوا)

محبت و خوش قلبي در كسب و كار نيز گرانبها است. (فلورانس اسكاول شين)

مدار جهان، بر گذشت و بخشودگي مي‌گردد. (وين داير)

مديريت زمان وسيله اي است كه مي تواند شما را از جايي كه هستيد به جايي كه مي خواهيد باشيد برساند. (برايان تريسي)

مرد آزاده به هيچ وجه ابزار دست كسي قرار نمي گيرد، يعني براي وي شايسته نيست كه خود را ابزار هدف ديگران سازد؛ او هدف…

مرد بزرگ كسي است كه در سينه خود قلبي كودكانه داشته باشد. (سيسرون)

مرد چاپلوس يك دشمن مخفي است. (مثل مجارستاني)

مرد عمل وجدان ندارد؛ تنها مرد انديشه است كه با وجدان است. (گوته)

مردان بزرگ فقط آرمانهاي خود را نمايش داده اند. (نيچه)

مرداني كه مي كوشند زنها را درك كنند، فقط موفق مي شوند با آنها ازدواج كنند. (نامشخص)

من وجود ندارم كه جهان را تحت تاثير قرار دهم، وجود دارم كه زندگيم را به شيوه اي بگذرانم كه مرا شادمان سازد. (ريچارد باخ)

مردم بايد كمتر به آنچه مي‌كنند، و بيشتر به آنچه كه بايد باشند، بينديشند. اگر تنها زندگي آن‌ها خوب باشد، كردارشان نيز درخشان خواهد بود….