قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

صداي آنچه انجام مي دهيد، به قدري بلند است كه آنچه مي گوييد، شنيده نمي شود. (رالف والدو امرسون)

كسي كه بيشترين تلاش خود را مي كند، هرگز پشيمان نمي شود. (نامشخص)

ضرورت‌هايي [=بايستگي‌] كه پايه و بنيان يك پيشه را شكل مي‌دهد، مي‌تواند دنيا را دگرگون و غني سازد. (آنتوان دوسنت اگزوپري)

چرخ هاي جهان را دو چيز مي چرخانند: گرسنگي و عشق. (فريدريش شيلر)

كسي كه بسيار بر باور خود پافشاري مي كند، همراهان كمي خواهد داشت. (لائوتسه)

طبيعت، كتاب هميشه بازي است كه وظيفه ي باد، برگ زدن آن است. (كريستين بوبن)

چشم ها قدرت روح را نشان مي دهند. (پائولو كوئيلو)

كسي كه انديشه‌هاي مثبت از خود منتشر مي‌كند، جهان پيرامونش را به گونه‌اي مثبت فعال كرده و نتايج مثبت را به سمت خود مي‌كِشد. (نورمن…

طغيان [ =سركشي ] شرف برده است. (نيچه)

چقدر يه چيز كوچيك، وقتي [=زماني كه] بدوني خودت به دستش آوردي، مي‌تونه خوشحالت [=شادِت] كنه! (مارك تواين)

كسي كه آدم پيش رويش را آن گونه كه هست نمي بيند، خيلي زود به مرز جدايي مي رسد. (ارد بزرگ)

عاشق آن كسي باش كه بر دو سويه بودن عشق پافشاري مي كند. (دانته)

چنان سرد و يخ زده است كه انگشت در برخورد با آن مي سوزد! هر دستي كه بر آن بخورد، مي هراسد! و مردم به…

كسي اجازه ندارد خود را بكشد و اگر كشت، وجود خود را از ميهن خود دزديده است. (منتسكيو)

عاشقان، فقط به بهروزي دل نمي‌بندند، براي آن تلاش هم مي‌كنند. (لئوبوسكاليا)

چنانچه به راستي خواهان آن باشيد كه به خودباوري و بي‌گماني راستين برسيد، بي‌شك راه آن را خواهيد يافت. (آنتوني رابينز)

كسي را كه هيچ حقي ندارد، زودتر از كسي كه نيمي از حق به جانب اوست، مي توان قانع كرد. (رالف والدو امرسون)

عدم خشونت راستين، بدون وجود بي‌باكي ناب در روح فرد، دست يافتني نيست. (گاندي)

چنانچه شكاك و بدبين باشيد، هرگز نمي‌توانيد پيشه‌اي را راه‌اندازي كنيد. (آنتوني رابينز)

كساني كه نمي‌توانند با درآمد كم، چند پِني پس‌انداز كنند، هرگز نمي‌توانند در فرصت‌هاي آتي، چندين دلار پس‌انداز كنند. (جيم رآن)

عشق از آن رو به آسيب‌پذيري نام‌آور شده كه از ديرباز در كف خامان مانده است، ناآزمودگاني كه نه به عشق را باور مي‌كنند، نه…

چنانچه نتوانيد مفهوم و هدف ويژه‌اي براي زندگاني خود پيدا كنيد، احساس خرسندي، شادماني و خوشبختي راستين از زندگاني‌تان رخت برخواهد بست. (آنتوني رابينز)

كساني كه دلايل منطقي را به شهود متصل مي كنند راه به خطا رفته اند. (نيچه)

عشق، آن گونه اشتياق و تمايلي است كه ما به آن نيمه ي از دست رفته ي خود داريم. (ميلان كوندرا)

چه بسا چشم ناتوان كه ديده‌ي تيزبين را شكست مي‌دهد. (افلاطون)

كساني كه با افكار خوب و عالي سازگارند، هرگز تنها و بي مونس نيستند. (نامشخص)

عشق، برانگيزنده‌ي والاترين ارزش‌هاي زندگي بشر است؛ برانگيزنده‌ي راستي، دانايي، زيبايي، آزادي، نيكي و خوشبختي. (نامشخص)

چه جريمه‌اي بهتر و مناسب‌تر از آن است كه به نادانان مي‌دهند؛ يعني اينكه از آنان درس مي‌گيرند. (افلاطون)

كردار من، بيانگر منش من است. (نامشخص)

عشق بورزيد تا عاشقتان باشند. (زيگ زيگلار)

چه شكوهي دارد اين جهان، در چشم كسي كه با دلي آرزومند در زير آسمان پر جبروت و درخشان به پيش مي رود. (هنري وادزورث…

كساني خوشبخت هستند كه فكر و انديشه شان بسوي چيزي غير از خوشبختي خودشان است. (نامشخص)

عشق، پيوسته هست، ماييم كه گسسته‌ايم. (لئوبوسكاليا)

چهار روش براي اتلاف وقت وجود دارد : كار نكردن، كم كار كردن، بد كار كردن و كار بيهوده كردن. (نامشخص)

كج خلقي، شامگاه آشفتگي است. (نامشخص)

عشق، جهان را از چشم ديگري به ما مي‌شناساند و از اين راه، ما را به گسترده‌تر كردن چشم‌اندازمان مي‌خواند. (لئوبوسكاليا)

چون تحولي روي داد و بينش هنرمند بر اثر ظهور واسطه اي نوخاسته تغيير ماهيت داد، ديگر “هر” واسطه ي هنري براي بيان آن بينش…

كتاب بايد در اشتياق كلك [ =ني ]، مركب و ميز تحرير باشد، اما معمولاً كلك [ =ني ]، مركب و ميز تحرير مشتاق كتاب…

عشق، خطاي آشكار فرد در تمايز يك آدم عادي از ديگر آدمهاي عادي است. (جرج برنارد شاو)

چيرگي فقط ابزار است، نه هدف. (نيچه)

كاميابي به سراغ كساني خواهد رفت كه در پي پيشرفت هستند، نه كساني كه به آن نياز دارند يا فقط مي‌خواهند از مواهب [=دهش‌هاي] آن…

عشق را با گفتن اين كه زمان ندارم، از خود مَران، شتابنده‌ترين راه دريافت عشق، ابراز آن است، كوتاهترين راه از دست دادن عشق، پايدار…

چيزي پايدار نمي ماند، مگر دگرگوني. (هراكليت)

كاري كه گرگ به زور مي كند، روباه با حيله انجام مي دهد. (مثل انگليسي)

عشق راستين، عشقي است متين و حكيمانه كه جستار آن، نظم [=سامان] و زيبايي است. (افلاطون)

چيزي كه بدون زحمت و رنج آموخته شود روزي فراموش مي شود. (آندره موروا)

كامرواترين افراد در زندگي، كساني هستند كه همواره در پي ياد دادن دانسته هاي خود و آوردن ديگران به دنبال خويشند. (ريچارد تمپلر)

عشق زماني كه شما را مي پرورد، شاخ و برگ فاسد شده را هرس مي كند. (جبران خليل جبران)

چين و چروك ها صرفاً از جايگاه لبخندها حكايت مي كنند. (مارك تواين)

كاري كه بايد انجام گيرد، چشم‌براه آسايش و استراحت كارگر نمي‌شود. (افلاطون)