قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

سعادت مانند توپ فوتبال است؛ زماني كه از ما دور مي شود دنبال آن مي دويم و وقتي مي ايستد با يك ضربه آن را…

چگونه ستمگر مي‌تواند بر آزادمردان حُكم براند، مگر آنكه ستم، بنيان آزادي و ننگ، پايه‌ي بزرگي‌شان باشد؟ (جبران خليل جبران)

من برخي شاعران غنا [ =آواز خوش طرب انگيز ] يي سرا را دوست دارم، چون از بينش درست برخوردارند و هرگز حاضر نيستند احساس…

سعي من بر آن است كه رنگها را بر بوم همچون كلمات در شعر يا نت در موسيقي بكار گيرم. (نامشخص)

چنانچه اجازه دهيد مسير زندگي‌تان با چرخش دنيا نمايان شود، به اين مي‌ماند كه براي جهت‌يابي، عقربك روي قطب‌نما را بكار گيريد. (گاي فينلي)

من از مردمي كه مي نشينند و رو به آسمان مي كنند و چشمها را در چشم خانه مي گردانند و مي گويند “خواست خدا…

سكوت بهترين تحقير است. (جرج برنارد شاو)

چنانچه چشم‌داشت‌ ما از ديگران، از پيش، روشن باشد، بردن در بازي زندگي براي همه‌ي ما ساده‌تر خواهد شد. (آنتوني رابينز)

من از اشتباه بيش از موفقيت درس آموختم. (نامشخص)

سماجتُ سخت‌كوشي يه [=يك] استعداده [=هنره]. (مارك تواين)

چنانچه مي خواهي منش كسي را بسنجي، به او قدرت بده. (آبراهام لينكلن)

هرگز نبايد بگذاريم كه آينده، زير بار گذشته فرو بپاشد. (ميلان كوندرا)

سه چيز براي سه كَس خسته كننده نيست: پسر بچه اي كه در كوچه بازي مي كند، دختري كه سرگرم رقصيدن است و كشيشي كه…

چنانچه هنوز با دشواري‌هايي دست و پنجه نرم مي‌كنيد، نشانه‌ي آن است كه زنده، تندرست و نيرومند هستيد. (آنتوني رابينز)

هرگز درباره هيچ كس قضاوت نكنيد، مگر آنكه خود را به جاي او بگذاريد. (مثل يوناني)

سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است. (نيچه)

چه بسيارند گلهايي كه از زمان زاده شدن، بويي برنياورده اند! و چه بسيارند ابرهاي ستروني كه در آسمان گرد هم آمده، اما هيچ دُري…

هرگز كودكي را وادار نكنيد چيزي بشود كه نمي خواهد؛ چون جز شكست، نتيجه اي به بار نخواهد آورد. (فلورانس اسكاول شين)

شادترين انسانها كسي است كه به جذاب ترين مسايل مي انديشد. (نامشخص)

چه دارنده‌ي شركت، مدير، آموزگار، پدر، مربي يا فقط يك دوست باشيد، اگر بخواهيد در قبال مردم ديگر كامروا شويد، بايد در هنر سپاسگزاري مهارت…

هرگز پيش نيامده كه به هنگام برآمدن خورشيد، من هنوز در رختخواب باشم. (توماس جفرسون)

شادماني در خانه اي است كه مهر و محبت در آن مسكن دارد. (نامشخص)

چه لوحه ي يادبود و چه سنگ نبشته اي بر مزار توست، اي ميليونر؟ ما ندانيم كه چه سان زيستي، اما اين دانيم كه عمر…

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن: اعتماد، قول، رابطه و قلب؛ زيرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند، اما درد بسياري دارند. (چارلز…

شادي در خانه اي هست كه مهر و محبت در آن خانه باشد. (كريستوفر مارلو)

چهره ي طبيعي درختان را كه در زمين ريشه كرده اند ببينيد؛ گياهان، جانوران و دلبستگي هاي دروني آنها به يكديگر را در نظر آوريد….

هرگاه در نخستين گام‌هاي نوآوري هستيد، به هيچ روي خود را سانسور نكنيد. (نامشخص)

شاعر، آفريننده است و مانند همه آفرينندگان ديگر به مايه اي نيازمند است؛ اين مايه براي شاعر، تجربه هاي اوست. (نامشخص)

چون راه رفتن آموختم، به دويدن پرداختم. چون پرواز كردن آموختم، ديگر براي جنبيدن نياز به هيچ فشاري ندارم. (نيچه)

هركه دير جنبيد، زندگي مي جنباندش. (نامشخص)

شاگردان، چيزهاي ساده را دشوار مي كنند. (ريچارد باخ)

چيزها را نه براي آنچه مي ارزند، بلكه براي معنايي كه دارند بسنجيد. (گابريل گارسيا ماركز)

هرگاه به اهميت هر انديشه و هر واژه پي ببريد، به اين امر خو مي گيريد كه در هر انديشه و هر واژه ي خود،…

شايد به راستي تنها دشواري بزرگ و ناگشودني، آن است كه هرگز دشواري‌ نداشته باشيد. (آنتوني رابينز)

چيزي را بيان كردن، يعني نيرويش را پاس داشتن و وحشت اش را زدودن. (فرناندو پسوا)

كسي نمي‌تواند ثروتي را كه در قلب شماست، بدزدد. (مثل روسي)

شايد زندگي قصه اي است که کودکان از آن آگاهند و زندگي را با گريه آغاز مي کنند. (پوشكين)

چيزي كه زيبا باشد بي گفت و گو مفيد هم هست. (آنتوان دوسنت اگزوپري)

كسي كه نخواهد اميد خود را به نوشتن درباره ي چيزهاي ستايش انگيز از دست بدهد، خود بايد يك شعر حقيقي، يك اثر و الگوي…

شتاب در ياد گرفتن مثل اين است كه از پي كسي بدوي و به او نرسي و بترسي كه او را گم كني. (كنفوسيوس)

حافظه، آفريده اي هوس باز و خودكامه است. هرگز نمي توانيد بگوييد كه از كرانه ي درياي زندگي چه سنگ ريزه اي را بر مي…

شخص بايد همچون نگهبان زيرك و هوشمند، در درون روح خود قرار گيرد و به هيچ انديشه‌ي منفي اجازه‌ي ورود ندهد. (پال توئيچل)

حتي اگر در مسير درست قرار گرفته باشيد، وقتي بي حركت بمانيد شما را زير مي گيرند. (ويل راجرز)

شخصي كه همواره سواري مي كند، سرانجام راه رفتن را از ياد مي برد. (آرتور شوپنهاور)

حتي كارهاي نادرست‌مان مي‌توانند سبب خوشبيني باشند، اگر از رهگذر آنها فرصت‌هايي براي بازآموزي و آگاه‌تر شدن فراهم آيد. (لئوبوسكاليا)

شرايط زندگي، انسان را نمي‌سازد، بلكه توانايي‌هاي او را آشكار مي‌كند. (نامشخص)

حس ترس… اي كاش هيچ‌وقت [=هيچ‌گاه] اين حسُ كشف نكرده بودم؛ حسي كه لحظه‌هامُ خراب مي‌كنه، شاديمُ از بين مي‌بره وُ سبب مي‌شه از وحشت…

شطرنج، تنها اندوختن دانش نيست، بلكه يك بازي پويا و ديناميك است. هرگونه نتيجه گيري قطعي همواره موقت خواهد بود؛ حقيقت مي بايست هر بار…

حسود قبل از اينكه چاقي ديگران را بگيرد، خودش از لاغري خواهد مرد. (نامشخص)

شفايي چون اميد وجود ندارد. (لئوبوسكاليا)