قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

ناجوانمردانه بازي كردن، تجاوز از اصول رقابت [=چشم و هم‌چشمي] درست است. آنها كه جوانمردانه بازي مي‌كنند، برندگان نهايي بازي هستند. (كيم وو چونگ)

زندگي من زماني دگرگون مي‌شود كه من دگرگون شوم. (پرمودا باترا)

تنهايي و احساس ناخواسته بودن، ترسناك ترين فقر ممكن است. (مادر ترزا)

ميهماني هاي فراوان از ارزش آدمي مي كاهد، مگر ديدار پدر و مادر. (ارد بزرگ)

زندگي هر كس از آنِ خود اوست. ما بايد از هر كس كه مي‌كوشد آن را از ما بربايد، دوري كنيم. (لئوبوسكاليا)

تو براي برآورده شدن آرزوي خودت بكوش و بگذار ديگران هم به آرزوي خود برسند. (ارنست همينگوي)

مي‌توان در هر زمينه‌اي كسب دانش كرد. (لئوناردو داوينچي)

زندگي، وابستگي متقابل است؛ هيچ كس مستقل نيست؛ حتي براي لحظه اي نمي تواني تنها زندگي كني؛ به حمايت تمام هستي نيازمندي، هر آن دَم…

تو نبايد آنچه را ثروت و مال مي نامند گرد كني، بايد آنچه به دست مي آري و هر كاميابي كه نصيب مي شود با…

مي خواهي چيزي از خود را در پيش دوستت نپوشي؟ به احترام دوست خويش است كه خود را چنان كه هستي مي نماياني؟ اما او…

زندگي، يك جدول واژه هاي متقاطع است. واژه ي درست، پاسخ مورد نياز را در دسترس تان قرار مي دهد. (فلورانس اسكاول شين)

تواناترين افراد در بيشتر زمانها خود را ناتوان مي يابند. (ارد بزرگ)

مي توان با تزريق خوراك بيش از حد به ذهن آن را مسدود كرد و از كار انداخت. (آرتور شوپنهاور)

زنهايي كه در روزگار پيري مقدس و مؤمن مي شوند چيزي را به خدا تقديم مي كنند كه از بخشيدن آن به شيطان شرم دارند….

توانگر راستين كسي است كه حرص و طمع در دلش راه نيافته است. (بزرگمهر)

مي خواهم آنچه را كه مردني است، بيشتر بكُشم، تا زندگي بخش آنچه زنده است باشم. هر اندازه دنيا بيشتر به سياهي بگرايد، نياز افزون…

زيان را به ثروتي كه از راه نادرست به دست آمده است، برتري دهيد؛ زيرا اولي، شما را زمان كوتاهي مي آزارد و دومي، شما…

تيره بخت ترين افراد هميشه نقش دژخيم [ =بدخوي ] را در فراشد تنزل ارزشها به عهده مي گيرند. (ميلان كوندرا)

موفقيت هيچ گاه حتمي نيست، بلكه به جمع شدن عوامل فراوان بستگي دارد و از همه بيشتر وابسته به سرشت رواني است كه كاركردش را…

زيبايي به تماشاگر لذت مي بخشد. (نامشخص)

پادشاه بهشت، در درون خودتان است. (نامشخص)

موضوع اين نيست كه چه كاري مي‌كنيم، مهم، ميزان عشقي است كه به كارمان داريم. (مادر ترزا)

زيبايي را آن‌گونه كه احساس مي‌كنيم، امري ستايش ‌ناپذير است؛ آنچه هست يا آنچه معني [ =چَم ] مي‌دهد، هيچ‌گاه بيان شدني نيست. (جرج سانتايانا)

برخي اندك دارند، ولي همه را مي‌بخشند، آنها به زندگي و به گشاده‌دستي زندگاني باور دارند. گنجينه‌هايشان هرگز تهي نمي‌شود و تا ابد لبريز است….

مورد علاقه بودن قدرت مي آورد و علاقمند شدن، جسارت. (نامشخص)

زيبايي، هديه اي از بهشت است. (ميكل آنژ)

برخي ها خرسند هستند كه اتاقكي پر از فسيل دارند و در مغزشان نيز ” يقين ها ” يي [ و باورهايي ]. (نيچه)

مهمترين پوشاك آن است كه شخصيت تو را بروز دهد. (نامشخص)

سازگار بودن بدين معناست كه با ناسازگاري ديگران سازگار باشيم. (ژول رومن)

برنامه ريزي بلند مدت ارتباطي به تصميمات آينده ندارد، بلكه به آينده ي تصميمات كنوني مربوط مي شود. (پيتر دراكر)

مهم‌ترين مسأله اين است كه دست از پرسيدن برنداريم. (آلبرت انيشتين)

سبب جنگ، حس زياده‌خواهي است كه هر زمان بروز كند، هم براي جامعه و هم براي افراد، بزرگترين رنج است. (افلاطون)

برنده، حواس خود را روي چيزي كه به دست مي آورد، متمركز مي كند و بازنده، روي چيزي كه از دست مي دهد؛ و همين…

مهم نيست كه چه كاري انجام مي‌دهيد؛ خود را وقف آن كار كنيد. (كيم وو چونگ)

ستايشگران ميهن، زنان و مردان آزاده اند. (ارد بزرگ)

بزرگترين بيم بشر از تغيير است. مردم از افكار جديد، عادتهاي جديد، محيط جديد و روش جديد مي ترسند، ولي تنها راه زندگي بهتر، آمادگي…

من نمي دانم انسانها با چه سلاحي در جنگ جهاني سوم با يكديگر مي جنگند، اما در جنگ جهاني چهارم، سلاح آنها سنگ و چوب…

سخن از چَم وهم و گمان نيست، سخن، اين است كه وهم و گمان با شما چه مي‌كند. (نامشخص)

بزرگترين خطر در هنگام تغيير، خود تغيير نيست، بلكه عمل كردن با منطق ديروز است. (پيتر دراكر)

) من مثل يك حرامزاده زحمت كشيدم تا چند حقه ياد بگيرم و مثل يك گاو جنگيدم تا به سمت نقش هايي كه نمي توانم…

سخن نيكو، شكارچي دلها و خط زيبا صفابخش چشمها است. (بقراط)

بزرگترين سعادت، فرار از بدبختي است. (نامشخص)

من شعر گفتن را بي نهايت دوست دارم، اما مانند يك رابطه ي عاطفي پر دردسر كه در پايان به يك ازدواج خوب مي انجامد،…

سراسر روز، قلاب به دست در كنار بركه مي نشينند و خود را ژرف مي انگارند. اما من كسي را كه در جاي بي ماهي…

بزرگترين مانع بر سر راه ابراز اخلاص به ديگران، كنار نيامدن با خود است. (اونوره دو بالزاك)

من كه بخشنده ام با خوشدلي مي بخشم، چون دوستي به دوستان. اما غريبان و مسكينان را بهل [ =گذاشتن كسي را به مراد خود…

سرپرستاني كه از ارزش سربازي مي كاهند و پدر و مادراني كه مانع ميهن داري فرزندان خويش مي شوند، به كشورشان پشت كرده اند. (ارد…

بزرگترين نشانه ي ناداني انسان، نپذيرفتن دانسته هاي ديگران درباره ي چيزي است كه خود، سر رشته اي از آن ندارد. (وين داير)

من زمستان را دوست دارم كه با برف باشد نه با باران. (جين وبستر)

سرعت عمل كامپيوتر به اين دليل است كه در هنگام كار، فكر نمي كند. (نامشخص)