قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

ستون تمدن، كتاب و مطبوعات است. (نامشخص)

ترديد و دودلي، دالاني است كه همه بايد از آن بگذرند تا به پرستشگاه دانايي و خرد وارد شوند. (نامشخص)

من نمي دانم پدر بزرگم كه بوده، اما به اين نكته بيشتر اهميت مي دهم كه بدانم نواده او چه كسي خواهد شد. (آبراهام لينكلن)

سخن اگر از دل خارج شود به دل هم وارد مي شود و اگر با نيت گوينده يكسان نباشد، توقع مدار كه تاثير كند. (افلاطون)

ترس، تنها هنگامي به تو مي چسبد كه تو به آن آويزان شده باشي. (نامشخص)

من مخالف چشم پوشي از هر چيزي هستم به جز حماقت و خرافات. (اشو)

سخن گفتن درباره‌ي آرامش بس نيست، بايد آن را باور داشت. باور به آرامش بس نيست، بايد روي آن كار كرد. (نامشخص)

ترس، هميشه وجود دارد. راهكار ترس، از بين بردن آن نيست، بلكه چيره شدن بر آن است. (نامشخص)

من شنيدن پاسخ را مانند شنيدن بانگ شيپور مي‌دانم كه از خواب بيدارم مي‌كند و مي‌گويد ادامه بده؛ عقب‌نشيني نكن. (نامشخص)

سراسر زمين از بالا به پايين، آكنده از اشك بشر است. (داستايوسكي)

تصميم درست برآيند فلسفه اي درست و استوار است. (كونوسوكي ماتسوشيتا)

من گمان مي كنم، دليل اينكه مردم به خواسته هايشان نمي رسند، اين نيست كه برنامه ي ساده اي دارند، بلكه آنها نمي خواهند اين…

سرچشمه ي همه سوءتفاهم ها زير سر زبان است. (آنتوان دوسنت اگزوپري)

تضعيف نياز انسان به اينكه از بزرگان جهان باشد و تقويت احساس انجام كار در حد توانايي براي برخي پيش مي آيد. ولش كنيد، دست…

من زندگي نمي كنم، مگر براي موسيقي كه از زمان جواني روحم را تسخير كرده است. (نامشخص)

سرعت و تندي [ انجام ] كار را مجوي، بلكه بر خوبي و درستي آن سعي كن. زيرا مردم از تو نپرسند كه در چه…

تغيير، آن چيزي نيست كه مي آموزيم، بلكه چيزهايي است كه از دست مي دهيم. (نامشخص)

من دانش و هنري ندارم، تنها هنر من اين است كه مانند مادرم فن قابلگي مي دانم، با اين تفاوت كه مادرم زنها را در…

سرنوشت همچون گلوله ي آهنيني است كه بر مچ پاي ما بسته شده باشد. (ميلان كوندرا)

تفاوت بين نابغه و كودن بودن در اين است كه نابغه بودن محدوديت هاي خودش را دارد. (آلبرت انيشتين)

من بيشتر وقتم را صرف كارفرماها مي كنم. زيرا بر اين باورم كه اين كار ما را به پيش مي برد و آنها هم به…

سست اراده كسي است كه با هر شكستي بينش او نيز تغيير مي يابد. (نامشخص)

تقدير، ارباب مردان ترسو است و برده مردان شجاع. (بزرگمهر)

من با تمام وجود آرزو دارم كه در آسمان نيز بتوانم به نقاشي خود ادامه بدهم. (نامشخص)

سعادت همانند قصرهايي است كه در داستانهاي پريان وجود دارد؛ مكان هايي كه اژدها از دروازه هايش نگاهباني مي كند؛ براي غلبه بر آن بايد…

تلاش تكاملي هنرمندان بزرگ را گرامي مي داريم و حيرت مي كنيم. نزديكي آنها را به تكامل دوست داريم، به هر حال آنها را دوست…

من به اين نتيجه رسيده ام كه گاهي گزينش يك شخص برگزيده به گونه ي مخاطب، بسيار كارساز است؛ شخصي حقيقي كه او را مي…

سعي نکنيم بهتر يا بدتر از ديگران باشيم، بکوشيم نسبت به خودمان بهترين باشيم. (نامشخص)

تلخ ترين اشك هايي كه بر سر مزار رفتگان ريخته مي شود به دليل كلمه هاي ناگفته و كارهاي ناكرده است. (نامشخص)

من اگر تسليم مي شدم، افرادي كه به من متكي بودند از گرسنگي مي مردند. تصوير اين افراد جدي و تهيدست هميشه در ذهنم رژه…

سكوت، گاه هزار معني در بر دارد كه از گفتن به دست نمي آيد. (منتسكيو)

تمام چيزها و رخدادها مسخره است، اما تا زماني كه بر سر ديگران مي آيد. (ويل راجرز)

من از اين اندوهگين نمي شوم كه مردم مرا چنانكه هستم نمي شناسند، بلكه از آن غمگينم كه من مردم را چنانكه بايد و شايد…

سنت در هنر به منزله ي كتاب الفبا است، اما جز اين ارزشي ندارد. (اونوره دو بالزاك)

تمام سرمايه هاي خود را يك جا جمع كنيد، همه استعدادهاي خود را گرد آوريد، تمام نيروهاي خود را آرايش دهيد و همه توانايي هاي…

هرگز نبايد حتي در بدترين و نكبت بارترين شرايط، قابليت هاي بازسازي جسم و ذهن را دست كم گرفت. نيروي حيات، ناشناخته ترين نيروي جهان…

سه راه براي رسيدن به شناخت وجود دارد: نخست، انديشيدن كه بهترين راه است. دومي تقليد كه آسانترين است و سومي تجربه كه تلخ ترين…

تمدن، تنها زاييده اقتصاد برتر نيست، در هنر و ادب و اخلاق هم بايد متمدن بود و برتري داشت. (لويي پاستور)

هرگز راهي به واقعيت وجود ندارد، همان گونه كه راهي به حقيقت نيز وجود ندارد؛ شما ناگزيريد خود، راهنما و قانون خود باشيد. (كريشنا مورتي)

سير هر كس به اوج خويشتن است. (كن بلانچارد)

تنبلي، خشم بدن را در پي دارد و بدن چه زود لرزش و جنبش آن را بروز مي دهد. (ارد بزرگ)

هرگز مردي ولو بسيار نادان را نديدم که از وي چيزي نتوانم بياموزم. (گاليله)

شادترين لحظه هاي زندگي ام اندك زماني بود كه در خانه و در آغوش خانواده ام سپري كردم. (توماس جفرسون)

تنها از دو راه مي توان زندگي كرد: نخست، گويي هيچ چيز معجزه نيست؛ دوم، گويي همه چيز معجزه است. (آلبرت انيشتين)

هرگز خنده را از ياد مبر، غرور هم نبايد مانع گريستن تو شود، با خنديدن و گريستن است كه زندگي معناي كامل مي يابد. (نامشخص)

شادماني، نه تنها پايانِ رسيدن به لذت است، بلكه بهترين راه نيرو دادن به روحيه و داشتن انگيزه است. (گيل ليندن فيلد)

تنها با اتكا به يك رفتار نادرست، همه‌ي هويت و منش افراد را زير سؤال نبريد. (آنتوني رابينز)

هرگز با ديگران مثل ابزار كار رفتار نكنيد، بلكه آنان را چون غايت و هدف بشماريد. (ايمانوئل كانت)

شادي را گسترش دهيد. (رالف والدو امرسون)

تنها بچه ها هستند كه مي دانند پيِ چه مي گردند. بچه ها هستند كه كلي وقت صرف يك عروسك پارچه اي مي كنند و…