قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند، در كلبه خرابه هم زندگي مي كنند. (مثل آلماني)

تناقض، توافق است و از چيزهاي ناموافق، زيباترين هماهنگي پديد مي آيد. (هراكليت)

هر طلايي نمي درخشد. لطيف ترين درخشندگي ها از آنِ ناب ترين فلزهاست. (نيچه)

زناني که مي خواهند مرد باشند، زناني هستند که نمي دانند زن هستند. (الكساندر دوما)

تنها، آدمهاي خوب، احساس گناه مي كنند. (ريچارد تمپلر)

هر زمان متوجه اين حقيقت شويد كه ساير افراد مي توانند در انجام كاري به شما كمك كنند تا آن را بهتر انجام دهيد، گامي…

زندگاني، گل است و عشق، عسل آن. (ويكتور هوگو)

تنها انسان فرهيخته كسي است كه آموخته باشد چگونه ياد بگيرد و تغيير كند. (كارل راجرز)

هر روز: آسوده، ولي كوشا. هردم: وارهيده، ولي گوش به زنگ. (گاي فينلي)

زندگي بايد براي بهترين ها كه از مقايسه ي خود سر باز مي زنند، يك رويا باشد. (فرناندو پسوا)

تنها با عشق ميان دلهايتان است كه عشق شما عمق و استحكام حقيقي خود را نشان خواهد داد. (باربارا دي آنجليس)

هر چيزي كه ما را خشمگين مي سازد، مي تواند ما را به خودآگاهي و شناخت بهتر خودمان هدايت كند. (كارل يونگ)

زندگي براي ما همان چيزي است كه از زندگي جدي برداشت مي كنيم. (فرناندو پسوا)

تنها ترس ما اين است كه آنچه را داريم از دست بدهيم، خواه زندگيمان باشد و خواه مزارعمان. اين ترس زماني از بين مي رود…

هر دشواري كه در زندگي شماست، در نهان، هديه‌اي براي شما دارد. (ريچارد باخ)

زندگي به من آموخت؛ بودن با كساني كه دوستشان دارم، از همه چيز با ارزش تر است. (والت ويتمن)

تنها در زمان صلح است كه اهالي يك كشور مي توانند بار سنگين جنگ را احساس كنند. (بايرون)

زندگي پرسش دشواري است، من ترجيح مي دهم آن را صرف تامل بر خودش كنم. (آرتور شوپنهاور)

تنها راه دگرگون ساختن آنچه كه به آن خو گرفته ايم، تكرار رفتارهاي تازه است. (وين داير)

خود كرده را درمان نيست. (ابوالفضل بيهقي)

تنها زمان، قادر به درك عظمت عشق است. (نامشخص)

خودپسندي ديگران زماني خلاف ذوق ما است كه خلاف خودپسندي ما باشد. (نيچه)

تنها عشقي را كه ممكن است در طبيعت پي جويي كنيم، عشق به كارايي است. (اريك نيوتن)

خودسازي و رشد هر كس، تنها به خود آن شخص، بستگي دارد. (استيو چندلر)

تنها كساني كه پيوسته خود را رشد مي‌دهند و با اشتياق [=آرزومندي]، كسب دانش مي‌كنند، پيشرفت خواهند كرد. (كيم وو چونگ)

خوش شانسي، يعني شناسايي فرصت هاي پيش آمده و به كارگيري آنها. (زيگ زيگلار)

تنها، مرد خردمند، توانگر راستين است. (مثل لاتين)

خوشبختي از قمار باز فرار مي كند. (مثل فرانسوي)

تنها وظيفه ي ما در قبال تاريخ، بازنويسي آن است. (اسكار وايلد)

خوشبختي در دنيا وجود ندارد. زندگي ما عبارت است از محاكمه يا تنبيه كردن، پاداش گرفتن و يا انجام اعمال احتياطي. (فرانسوا ولتر)

تنهايي جهنم است، اما اين جهنم با مطالعه تبديل به بهشت مي شود. (موريس مترلينگ)

خوشبختي و سعادت ما متكي به خوشبختي و سعادت ديگران است. (ديل كارنگي)

تو آن امپراطوري هستي كه به خواب رفته و در رويا مي بيند كه گداست؛ از خواب بيدار شو. (اشو)

خويشتن داري به انسان غرور مي بخشد، زيرا احساس مي كنيد كه عواطف خود را آگاهانه، روشن كرده و خويشتن را به سوي ارزشهايي برتر…

تو فقط يكبار زندگي خواهي كرد، اما اگر به درستي عمل كني، همين يكبار كافي است. (نامشخص)

دارايي، دارايي مي‌آورد و تهيدستي، بچه. (نامشخص)

توان خواهي مي تواند بر گذشت زمان پيروز شود. (نيچه)

دارو خوراك است و خوراك، دارو است. (بقراط)

توانگر كسي است كه به آنچه خداوند توانا نصيبش كرده خرسند باشد. زيرا شوريده بخت تر و پراكنده خاطرتر از آزمند كسي نيست. (بزرگمهر)

داشتن دانش بهتر از داشتن ثروت است، اما نداشتن ثروت بدتر از نداشتن دانش است. (ويليام شكسپير)

تولد، چيزي جز آغاز مرگ نيست. (ادوارد يانگ)

داناي روشن‌بين بايد دانشجو را بياگاهاند. مبادا نادان [كسي را] بفريبد و گمراه كند. (گاهان)

ثروت، همان چيزي است كه بدون آن، توانايي ادامه ي زندگي را داشته باشي. (نامشخص)

دانستن هدف زندگي يا دانستن بهترين راه خدمت به خدا كافي نيست، افكار خودت را به عمل درآور؛ راه، خودش را نشان مي دهد. (پائولو…

برخي از مردم، بخشندگاني خوشدل، ولي گيرنده‌اي ناپسند هستند. (فلورانس اسكاول شين)

دانش بدون تكامل اخلاقي خطرناك و نابود كننده است. (نامشخص)

برخي صليب را روي گور خود مي گذارند و برخي آن را لنگر كشتي مي سازند. (نامشخص)

دانش حقيقي اين است كه همه بدانيم كه نادانيم. (سقراط)

برگ در هنگام نابودي مي افتد، ميوه در هنگام كمال مي افتد؛ بنگر كه چگونه مي افتي چون برگي زرد و يا سيبي سرخ. (كنفوسيوس)

دانش، هميشه از پي ناداني مي‌آيد. (لئوبوسكاليا)