قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

چه بي شمارند مردماني كه مدام به انبارداري و اندوختن سرگرمند و هراسان از به كارگيري آنچه كه دارند، كمبود و تنگدستي بيشتري را به…

رشد و بالندگي، يعني فراتر رفتن از نيازهاي كم اهميت خويشتن؛ يعني فراتر رفتن از خواسته‌هاي خودخواهانه‌ي جسماني. (آبراهام مازلو)

چه سزاوار است كه آدمي در آميزش با صاحبان جمال، خود را نيز به زيبايي و آراستگي بيارايد. (افلاطون)

رفتار بزرگ‌منشانه جز اين نيست كه ديگران را آزاد بگذاريم تا خودشان باشند. (نامشخص)

چه نيكو است كه آدمي مورد اعتماد باشد. (جان اشتاين بك)

رقص به مثابه ي تلگرافي است كه به زمين فرستاده مي شود و درخواست خنثي كردن جاذبه ي زمين را دارد. (نامشخص)

چون بيد خم شو، چون بلوط مقاوم باش. (نامشخص)

رمان همه ي آن جنبه هاي وجود را كه كشف مي كند، همچون زيبايي كشف مي كند. (ميلان كوندرا)

چون هيچ زمان نمي توانيم همه ي اساس يك سؤال را بشناسيم، از اين رو هيچ زمان هم نمي توانيم آن را پاسخ دهيم. (فرناندو…

رنج و غصه را براي خودت بپذير و رفاه و آسايش را براي همه. (آبراهام لينكلن)

چيزهايي كه يك مرد بسيار دانا مي گويد اغلب آسان فهم و بسيار واضح اند و مردي كه چيز چنداني نمي داند، هرچه مبهم تر…

رهبر تركيبي از استراتژي و صفتهاي اخلاقي است. اگر قرار است يكي از آنها را نداشته باشيد بهتر است بدون استراتژي باشيد. (نامشخص)

چيزي كه بازيكن بزرگ را از بازيكن خوب جدا مي كند، نگرش و حالتي ذهني اوست. اگر ذهن قوي باشد تقريبا هر كاري را كه…

رهبري، توانايي تبديل دورنما به واقعيت است. (نامشخص)

چيزي كه هميشه پيرو چيز ديگر باشد، مرده است. (نامشخص)

هر چيزي كه در زندگي ما روي مي‌دهد، به ما فرصتي ارائه مي‌كند تا به گونه‌اي رشد كنيم. (جك كانفيلد)

روبرو شدن با چيزي كه در زندگي شما نتيجه نمي‌دهد، كمابيش به اين معناست كه شما سرگرم انجام كاري پريشان كننده و دردسرساز هستيد. (جك…

حالت‌هاي خشمناك دروني هرگز در پي راه حل نيستند؛ آنها تنها در پي دلايلي هستند كه بر حق بودن خود را ثابت كنند. (گاي فينلي)

هركس هر چقدر هم كه ناتوان باشد، دست كم مي تواند بر خودش حكومت كند. (مثل يوناني)

روح هر عصر توسط هنرمند آفريده مي شود، اما خود هنرمند نيز آفريده ي روح عصرش است. (اريك نيوتن)

حتي تظاهر به شادي نيز براي ديگران شادي بخش است. (چارلي چاپلين)

هركس به نفس، زنده است، به مرگ بميرد و هر كه به پاكي و راستي زنده است، هرگز نميرد. (نامشخص)

روزنامه ها دايره المعارف هاي زندگي جهانند؛ همه چيز را از چهار گوشه جهان براي ما نقل مي كنند. (نامشخص)

حتي هراسناك‌‌ترين و دردناك‌ترين تجربه‌ها و احساسات را مي‌توانيد با ميل و اراده‌ي خودتان دگرگون سازيد. (آنتوني رابينز)

هرچه دلهره بيشتر باشد، گمانها هم بيشتر خواهد شد. (كريستين بوبن)

روشن است كه انسان‌هاي كامروا هميشه كساني هستند كه مي‌توانند در گوشه‌هاي سلول زندان نيز سلول‌هاي سازنده‌ي مغز خود را پرورش دهند. (استيو چندلر)

حسد همچون مگس است كه همه جاي بدن سالم را رها مي كند و بر روي زخمهاي آن مي نشيند. (نامشخص)

هرچه بخواهي، همان را به دست مي آوري. (جك كانفيلد)

روي دروازه ي قلبم چنين نوشته ام: “ورود ممنوع”، ولي عشق، خنده كنان وارد شد و گفت: “من همه جا وارد مي شوم. ” (نامشخص)

حق را بشناس تا حق، تو را برهاند. (فلورانس اسكاول شين)

هر يك از ما به تنهايي، مي توانيم كار كوچكي انجام دهيم، ولي اگر گردهم آييم، مي توانيم دستاورد بزرگي داشته باشيم. (ريچارد تمپلر)

روياها و آرزوهاي شما محكوم به تاييد هيچ شخص ديگري نيستند. (جك كانفيلد)

حقيقت چنان بيكران و واژگان چنان حقير. (اشو)

هرچه انديشه ي شما بزرگ باشد به همان اندازه بيشتر به انديشه هاي ديگران احترام مي گذاريد. (بلز پاسكال)

ريش سفيد، داراترين به انديشه است نه به زر. (ارد بزرگ)

حقيقت مانند آب دريا است؛ چون نمك آب دريا زياد است، تشنگي را رفع نمي كند. اگر حقيقت آدمي تحريف شود، مثل آب شور دريا…

هر وضعيت ناهماهنگ، نشانه ي ناهماهنگي در درون خود آدمي است. (فلورانس اسكاول شين)

زبان، ارزشمندترين ميراث يك ملت است. (آرتور شوپنهاور)

حكمت درد كمتر از حكمت لذت نيست. درد نيز مانند لذت، يكي از نيروهاي بنيادين بقاي نوع است؛ زيرا اگر جز اين بود، نيروي درد…

هر مردي، معمار ساختمان وجودي خود است. (پرمودا باترا)

زمان، آن چيزي است كه در آن، رويدادها رخ مي دهند. (هايدگر)

حماقت هاي هوشمندان را باور نمي كنيم؛ چه لطمه هايي به حقوق بشر! (نيچه)

هر كه هستيم و هر كجا هستيم، خودمان اينگونه خواسته ايم. (نامشخص)

زمان در ترني كه تاربخش مي نامند، سوار شده است؛ سوار شدن در اين ترن آسان است اما پياده شدن از آن دشوار. (ميلان كوندرا)

خاموش باشيم، زيرا در آن زمان است كه صداي نجواي خدا را خواهيم شنيد. (رالف والدو امرسون)

هر كسي نمي تواند حافظ، سعدي يا مولانا شود؛ هر كس به جاي خود و براي خود كسي است؛ هر كس داراي سبكي است. (جرج…

زماني چيزهايي مرا به خشم مي آورد كه امروز باعث خنده ام مي شوند. براي اين كار پايداري لازم است تا با آن، انسان هاي…

خدا دايره اي است به مركز همه جا و محيط هيچ جا. (نامشخص)

هر كه خود و ديگران را بشناسد ناچار بدين نكته پي بَرَد كه از اين پس، شرق و غرب جدا نمي توانند زيست. (گوته)

زماني كه از كارهاي نادرست خود درس بگيريد، مورد بخشش قرار خواهيد گرفت. (ران كافمن)