قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

زندگي هر كس، تصويري عيني از برآورد باورهايي است كه در ذهن نيمه هشيار او نقش بسته است؛ پس به هر كجا كه برود، درست…

بگذاريد انديشه هاي شما در عشق بمانند و كردارهاي شما از اين عشق جان بگيرند. اين تشخيص مسير پاك شماست. شما براستي مي توانيد ترس…

مي‌توانيد بكوشيد تا مانند آنها [ (فرزندانتان) ] شويد، ولي بيهوده است كه بكوشيد آنها را مانند خود كنيد. زيرا زندگي به گذشته باز نمي‌گردد…

زندگي وسيله اي براي شناخت است. (نيچه)

بندي كه به دست نمي بُرد، با دندانش ببُر. (نيچه)

مي خواهي دل او را به دست آوري؟ تظاهر كن كه دچار تشويش مي شوي… . (نيچه)

زندگي، كوتاهتر از آن است كه حتي دمي از آن را با غم و غصه بگذرانيد؛ پس هميشه شاد باشيد. (اريك تِيلر)

به اميد شانس نشستن، همان و در بستر مرگ خوابيدن، همان. (مثل آلماني)

مي توان تبهكار بود و حس برتري داشت و يا مردي نيك و بدون حس برتري. بهتر اين است كه هيچ گمان واهي از تاريخ…

زني كه از پس [فرزند] دو قلوي شيطان برآيد، مي‌تواند از عهده‌ي هر كاري برآيد. (نامشخص)

به آينده، هرچند شيرين و دلپسند، اعتماد مكن؛ بگذار گذشته‌ي از دست رفته، به خاك سپرده شود؛ عمل كن، عمل در زمان زنده‌ي حال. (هنري…

مي خواهم باور كنم كه در سطحي ديگر، اصلي ديگر هم هست. (ريچارد باخ)

زيان و درد برايمان آنقدر مهم نيست؛ آن چيزي كه موجب ناراحتي است، به ياد آوردن آنها است. (كنفوسيوس)

به تجربه در زندگي دريافته‌ام كه براي يك‌يك تلاش‌ها و دردسر‌هاي كوچك، پاداش‌هايي بسيار بزرگ در راه است. (آنتوني رابينز)

موفقيت، نتيجه ي تشخيص درست است؛ تشخيص درست، نتيجه ي تجربه است؛ تجربه نيز اغلب نتيجه ي تشخيص نادرست است. (آنتوني رابينز)

زيبايي به هرجا كه وارد شود مهمان عزيزي است و پذيرايي خواهد شد. (گوته)

به جاي تسلط بر جهان، بايد بر خويشتن مسلط شد. (دكارت)

موضوع تاريخ، زندگي مردمان و بشريت است. (لئو نيكولايويچ تولستوي)

زيبايي راستين خرد در آن است كه زماني كه آن را به ياد مي آوريد، آن را منتقل مي سازيد. (شري كارتر اسكات)

به حقيقت، كسي را مي توانيم والا و محترم بدانيم كه در جست و جوي خويش نيست. (گوته)

موسيقي [ مانند ] كشوري است كه روح من در آن حركت مي كند. در آنجا هر چيز، گلهاي زيبا مي دهد و هيچ علف…

زيستن بدون رفتار بر پايه ارزشها، بي ارزش است. (كن بلانچارد)

به درد نخورها و بي اهميت ها فضاي بينابيني فروتنانه ميانه اي در زندگي حقيقي ما مي گشايند. (فرناندو پسوا)

مهمترين توشه زندگي، تسليم شدن در برابر وقايع و حوادث ناگزير زندگي است. (آرتور شوپنهاور)

سازگاري با زيستگاه و تلاش براي بهتر شدن جايگاه كنوني، ويژگي ناب آدمهاي پاك است. (ارد بزرگ)

به ديگران آنقدر ببخشيد كه به خودتان فشار بيايد. (مادر ترزا)

مهمترين منتقد [ =خرده گير ] شما، خودتان هستيد. (دنيس ويتلي)

سبب ساز آرامش باش و هرجا هستي، شادي و تكاپو را با خود به آنجا ببر و اين چنين است كه همه ي موانع برداشته…

به راستي، رويدادهاي “بد” و “خوب” در زندگي‌هاي ما وجود ندارد؛ ايده‌هاي از پيش پنداشته و چگونگي درك ما از مسائل ويژه، آن رويدادها را…

مهم نيست كه ديروز چقدر بر شما سخت گذشته است؛ هميشه مي توانيد از نو آغاز كنيد. (بودا)

ستون تمدن، كتاب و مطبوعات است. (نامشخص)

به راستي همان عشق به تنهايي كافي است كه موجد اتحاد و توانايي افراد جامعه باشد. (افلاطون)

من نمي دانم پدر بزرگم كه بوده، اما به اين نكته بيشتر اهميت مي دهم كه بدانم نواده او چه كسي خواهد شد. (آبراهام لينكلن)

سخن اگر از دل خارج شود به دل هم وارد مي شود و اگر با نيت گوينده يكسان نباشد، توقع مدار كه تاثير كند. (افلاطون)

به سبب جذابيت زن، نه، بلكه به سبب مَنشي كه دارد، درباره‌‌‌ي او داوري كنيد. (پرمودا باترا)

من مخالف چشم پوشي از هر چيزي هستم به جز حماقت و خرافات. (اشو)

سخن گفتن درباره‌ي آرامش بس نيست، بايد آن را باور داشت. باور به آرامش بس نيست، بايد روي آن كار كرد. (نامشخص)

به طور كلي اشخاصي كه زياد مي دانند، كم حرف مي زنند و كساني كه كم مي دانند، پر حرف هستند. (ژان ژاك روسو)

من شنيدن پاسخ را مانند شنيدن بانگ شيپور مي‌دانم كه از خواب بيدارم مي‌كند و مي‌گويد ادامه بده؛ عقب‌نشيني نكن. (نامشخص)

سراسر زمين از بالا به پايين، آكنده از اشك بشر است. (داستايوسكي)

به كسي كه حقيقت را جستجو مي كند باور داشته باش و به كسي كه مدعي دستيابي به حقيقت است شك كن. (آندره ژيد)

من گمان مي كنم، دليل اينكه مردم به خواسته هايشان نمي رسند، اين نيست كه برنامه ي ساده اي دارند، بلكه آنها نمي خواهند اين…

سرچشمه ي همه سوءتفاهم ها زير سر زبان است. (آنتوان دوسنت اگزوپري)

به ما مي آموزند كه به خاطر بسپاريم؛ چرا نمي آموزند كه فراموش كنيم؟ هيچ كس نيست كه در زندگي خود به اين نتيجه نرسيده…

من زندگي نمي كنم، مگر براي موسيقي كه از زمان جواني روحم را تسخير كرده است. (نامشخص)

سرعت و تندي [ انجام ] كار را مجوي، بلكه بر خوبي و درستي آن سعي كن. زيرا مردم از تو نپرسند كه در چه…

به من بگو دلم چه مي خواهد… دلم در كنار تو است، حقيرش نشمار. (گوته)

من دانش و هنري ندارم، تنها هنر من اين است كه مانند مادرم فن قابلگي مي دانم، با اين تفاوت كه مادرم زنها را در…

سرنوشت همچون گلوله ي آهنيني است كه بر مچ پاي ما بسته شده باشد. (ميلان كوندرا)

به نظر من اگر مرگ در دنيا نبود، بشر به آن محتاج بود و مي بايست آن را خلق كند تا از چنگال كسالتهاي زندگي…