قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

تا زماني كه تو چيزي از خود نبخشي هرگز احساس شادماني نخواهي كرد. (اشو)

كساني كه روح نااميد دارند، گناهكارترين مردم هستند. (ناپلئون بناپارت)

عشق، بازدارنده‌ي عشق نيست. عشق، فقط زماني عشق است كه آزاد كند. (لئوبوسكاليا)

تا زماني كه كارت به انجام نرسيده، نبايد از راهي كه برگزيده اي، از انحراف و تغيير جهت روي برتابي. (آندره موروا)

كساني كه پيوسته ناآرام اند، عزت نفس شان كم است و خودشان را دست كم مي گيرند. (ريچارد گرهم)

عشق به آدمها هرچه بيشتر مي شود، عاشقان بي پرواتر مي شوند، تا آنجا كه سرانجام ديگر شايسته ي عشق نيستند و به راستي كدورتي…

تا زماني كه همه‌ي تلاش خود را بكار مي‌گيريد، هرگز براي شكست، سرزنش نمي‌شويد. (كيم وو چونگ)

كس به سبب پُر سخني، دانا نيست. دانا كسي است كه شكيبا و رها از دشمني و ترس باشد. (بودا)

عشق، پديداري است كيهاني كه جهان چهار بُعدي يا دنياي شگفتي ها را بر ادمي مي گشايد. (نامشخص)

تا هنگامي كه زنده هستي، ياد بگير كه چگونه زندگي كني. (سنكا)

كتابهاي بد، سم روح اند و ذهن را نابود مي كنند. (آرتور شوپنهاور)

عشق، تنها چيزي است كه هرچه بيشتر ببخشيد، بيشتر به دست مي‌آوريد. (نامشخص)

تاريخ به معني جنگها و شرح زندگي چند نفر اندك شمار نيست كه شاه شده يا سرداران بزرگي بوده اند. تاريخ بايد درباره ي مردم…

كاميابي يعني تبديل شدن به آن كسي كه مي توانيد باشيد و پيش رفتن به سوي اهداف باارزش. (اسپنسر جانسون)

عشق، حسي است كه با آن به دنيا آمديم و ترس، حسي است كه اينجا آموختيم. (نامشخص)

تاريخ يك ملت مانند گلزاري است كه مردمان هنرمند و حساس، گلهاي زيباي آن هستند. (گوستاو لوبن)

كتاب، سفينه اي است كه اقيانوس بيكران زمان را درمي نوردد. (فرانسيس بيكن)

عشق، دنيا را به گردش در نمي‌آورد، بلكه بودن در آن دنيا را ارزشمند مي‌سازد. (نامشخص)

تبسم، دشمن را دوست مي كند. (نامشخص)

كاميابي در كاميابي نهفته است، نه آنكه انسان از شرايط كاميابي برخوردار باشد. (فرناندو پسوا)

عشق راستين بدون هيچ چشمداشت يا اندكي اميد، خود را بر معشوق فرو مي باراند. (فلورانس اسكاول شين)

تجربه به من آموخته است كه خير پايدار هيچ‌گاه نمي‌تواند ميوه‌ي خشونت و ناراستي باشد. (گاندي)

كامپيوتر نمي تواند از يك مدير بد يك مدير خوب بسازد، بلكه عملكرد مدير خوب را بهتر و سرعت كار او را بيشتر و عملكرد…

عشق، زاده‌ي احساس است، ولي پرورده‌ي خرد است. اگر اين دو آميزه‌ي جوهري به تعادل برسند، بقاي عشق و رشد ما در آن، تضمين خواهد…

تجربه هاي گذشته ي من بهترين مربيان من هستند. (اسپنسر جانسون)

كارهايي را كه مي توانيم يا نمي توانيم بكنيم و آنچه را كه شدني يا نشدني مي پنداريم، به ندرت، برآمده از توانايي راستين ما…

عشق، سوءتفاهمي است كه با يك متاسفم فراموش مي شود. (احمد شاملو)

تخم مرغ از رقصيدن با سنگ پرهيز مي كند. (مثل آفريقايي)

كارمند، بخش كوچكي از كار عظيم اداري را كه از فهم هدف و افق آن به دور است، انجام مي دهد؛ اين جهاني است كه…

عشق كامياب نيز اغلب بيشتر به بدبختي مي انجامد تا به خوشبختي. (آرتور شوپنهاور)

ترديدهاي خود را بپذيريد و به حرفهاي آنها گوش كنيد؛ آنگاه مي توانيد راهي براي آنها بيابيد. (نامشخص)

كارهايي را بكنيد كه به شما احساس خوبي مي‌‌دهند؛ يعني براي زندگي خود، پُرحرارت و مشتاق باشيد. (جك كانفيلد)

عشق مانند دو بخش يك فرمول جبري، تعادل رياضي دارد. (رالف والدو امرسون)

ترس را احساس كن و با وجود آن، اقدام كن. (نامشخص)

كارتان را با عشق انجام دهيد. (باربارا دي آنجليس)

عشق نبوغ عقل است. (نامشخص)

ترسوي حقيقي از پرواز نمي ترسد، بلكه آن كس كه با ترس پرواز را ياد مي گيرد، ترسو است. (گابريل گارسيا ماركز)

كار سازنده، آرامش بخش است. (نامشخص)

عشق، نيرويي است كه ما را بار ديگر به هم مي پيوندد تا تجربه اي را كه در زندگيهاي گوناگون و در مكانهاي مختلف جهان…

تصميم گرفتن آسان است ولي نگهداري آن بسيار دشوار است. (نامشخص)

هر آنچه كه در طبيعت و در تاريخ برايم آشنا است با من حرف مي زند، مرا مي ستايد، به پيش مي راند و تسكين…

عشق و شور زندگاني را در درون خودتان جست و جو كنيد. سرزندگي و زنده بودن را تنها از درون خودتان جويا شويد. (باربارا دي…

تعالي بخشيدن به [=رشد و بالا بردن] زندگي ديگران، بي‌آنكه به خود، خدمتي كنيم، ممكن نخواهد بود. (لئوبوسكاليا)

هر آرزويي بدون پژوهش و تلاش به سرانجام نخواهد رسيد. (ارد بزرگ)

عشق، ويژگي و يا كيفيتي نيست كه برخي با آن زاده شده باشند، اما برخي ديگر محكوم هستند تا پايان عمر بدون آن سر كنند….

تغيير با قانون، قدرت و زور بيروني ميسر نيست؛ تغيير بايد پذيرفته شود. (كن بلانچارد)

هر آنچه در چنته داريد، براي رسيدن به روياهايتان به كار ببريد. (جك كانفيلد)

عشقي در حد كمال ببخش تا عشقي در حد كمال بستاني. (فلورانس اسكاول شين)

تفاوت زن و مرد در اين است كه مردان هميشه آينده را مي نگرند و زنها گذشته را به ياد مي آورند. (نامشخص)

هر اثر هنري به مثابه ي كودكي است كه هنرمند، مادرش و محيط زندگي هنرمند، پدرش باشد. (اريك نيوتن)