قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

برگ در هنگام نابودي مي افتد، ميوه در هنگام كمال مي افتد؛ بنگر كه چگونه مي افتي چون برگي زرد و يا سيبي سرخ. (كنفوسيوس)

كاري نيست كه نتوان با اراده از پيش برد. همه ي دشواريهايي كه براي من پيدا شده به ياري اراده و اقدام، از بين برده…

عشق، غريزه ي خاص خود را دارا است و مي داند چگونه در قلبي نفوذ كند. (اونوره دو بالزاك)

برنده شدن، شايستگي مي خواهد، كه آن هم، خودشناسي است. (نامشخص)

كارهاي بزرگ، ترسي از زمان ندارند. (كنفوسيوس)

عشق ما هر اندازه هم كه نيرومند باشد، نمي‌توان تنها بود و عشق ورزيد. (لئوبوسكاليا)

بزرگترين اشتباه اين است كه از اشتباه كردن بترسيم. (آلبرت هاباردد)

كار هميشگي و پي در پي سبب مي‌شود كه نيروي سنجش و ارزيابي خود را از دست بدهيد. (لئوناردو داوينچي)

عشق، نبردهاي تازه به همراه مي‌آورد. اين نبرد‌ها، روح را به رزمگاه فرا مي‌خواند و به بلوغ مي‌رساند؛ از اين نبرد‌ها نترس. (اشو)

بزرگترين خشنودي هاي زندگي، زماني به دست مي آيد كه انسان بداند در راستاي باورهاي راستين خود، رفتار كرده است. (آنتوني رابينز)

كار دلخواه برگزين تا رنج نبيني. (كنفوسيوس)

عشق نيز بايد آموخته شود. (نيچه)

بزرگترين رمز خسته نشدن، طبيعي بودن است. (آندره موروا)

هر آنچه را ذهن بتواند درك و باور كند، مي‌تواند آن را به دست آورد. (ناپلئون هيل)

عشق، هميشه به دست آمدني‌ست. بايد پرسيد آيا آنقدر خواهان آن هستيم كه رنج جست‌و‌جو و تكاپوي سخت روح را بر خود هموار كنيم، يا…

بزرگترين كشف نسل امروز اين است كه انسان مي تواند با تغيير ذهنيت خود، زندگي خود را تغيير دهد. (ويليام جيمز)

هر اندازه فداكاري ما در جنگ زيادتر و دشوارتر باشد، تاج افتخاري كه از آن به دست مي آيد، باشكوه تر خواهد بود. (روزولت)

«عشق ورزيدن كافي است، آنگاه همه چيز لذت بخش است. (لئو نيكولايويچ تولستوي)

بزرگترين نعمت خدا هستي و حيات است. (جرج برنارد شاو)

هر آنچه از آدمي در سخن يا كردار، آشكار شود يا بروز كند، به خود او باز خواهد گشت؛ و هرچه بدهد، باز خواهد گرفت….

عشق يعني وقتي از يكديگر دوريد دلتنگ شويد، اما از درون احساس گرما كنيد چون در قلبتان به يكديگر نزديكيد. (نامشخص)

بزرگي مردان بزرگ از طرز رفتارشان با مردان خرد آشكار مي شود. (توماس كارلايل)

هدفي را برگزينيد كه آنقدر بزرگ باشد كه در روند دستيابي به آن، به انسان باارزشي تبديل شويد. (جيم ران)

عقل سليم و شوخ طبعي، هر دو يك چيزند كه با سرعت هاي متفاوت حركت مي كنند. شوخ طبعي، همان عقل سليم در حال رقص…

بسيار روشن است كه همه ي نويسندگان مايلند اين گونه به نظر بيايند كه حرفي براي گفتن دارند، در حالي كه هيچ چيز در چنته…

هدف پاياني راه زندگي، رسيدن به خرد است. (شري كارتر اسكات)

علف هرز چيست؟ گياهي كه نيكويي‌هاي آن هنوز كشف نشده است. (رالف والدو امرسون)

بسياري از افراد خوب موفقيت را مي بينند. براي من موفقيت با تكرار خطا و درون بيني آن به دست مي آيد. در حقيقت، موفقيت…

نينديشيد كه چه پيش خواهد آمد و چه اتفاقي خواهد افتاد، بلكه هميشه هماني باشيد كه هستيد. (نامشخص)

عواطف و هيجانها مجموعه اي گسترده از دريافت هاي حسي ما مي باشد كه در شرايطي خاص، آن را تجربه مي كنيم و در فرايند…

بسياري از ما در زندگي شخصي با چيزي به مراتب كمتر از آنچه سزاوارش هستيم، زندگي مي‌كنيم. (آنتوني رابينز)

هدف، بايد به راستي يك هدف باشد؛ به گونه‌اي به شمار رود كه انگار به راستي وجود دارد، انگار نفس مي‌كشد و زندگي مي‌كند تا…

غذا بهترين داروي پيشگيري‌ست. (مثل باستان)

بسياري از مشكلات ما، نه در گروي تجهيزات، كه در گروي انسان هاست. (كن بلانچارد)

نيكي حقيقي انسان – در كمال خلوص و صفا و بي هيچگونه قيد و تكلف – تنها در مورد موجوداتي آشكار مي شود كه هيچ…

غزل من از رخدادهاي زمان ايمن خواهد ماند و هر بيت آن كه ستايشگر عشق است، چون خودِ عشق جاودان خواهد بود. (گوته)

بشر امروزي هنور نتوانسته به آنچه كه بايد باشد و مي تواند باشد دست يابد و اين تنها به دليل قانع بودن انسان به آن…

نيروي فكر، آدميزاد را از حيوانات متمايز ساخت. همين نيرو آنان را از نيرومندترين و بزرگترين حيوانات وحشي هم نيرومندتر ساخت. (جواهر لعل نهرو)

فايده ي نظم، انكار ناشدني است، زيرا بهترين امكان بهره گيري از مكان و زمان را به انسان مي دهد و در ضمن، نيروهاي رواني…

بشر نمي تواند در آسمان زندگي كند، وگرنه زميني بوجود نمي آمد. (نامشخص)

نيازي به توانمندي بيشتر، قدرت بيشتر يا فرصت مناسب تر نيست. چيزي كه به آن نياز داريم آن است كه از آنچه داريم استفاده كنيم….

فراموش نكنيد؛ اگر هدف شما رسيدن به ستارگان باشد، نمي‌توانيد كاملاً به آن‌ها دست يابيد، ولي بي‌گمان، به زمين هم نخواهيد افتاد. (پرمودا باترا)

بعيد است كه بتوانيم كسي را تغيير دهيم و اگر زماني در اين تغيير كامياب شديم دليل آن، بي آنكه خود از آن آگاه باشيم…

نوشته‌اي را كه برخلاف توانگري و كاميابي است، نخوانيد و جدي نگيريد. (كاترين پاندر)

فراموش نكنيد هر آنچه پيوسته از آن سخن مي‌گوييد، بر سر شما خواهد آمد. (جك كانفيلد)

بكوشيد هميشه خود را با هدفهاي خود مقايسه كنيد، نه با دوستان و همقطاران؛ زيرا هميشه مي توان افرادي را يافت كه در سطحي پايين…

نويسنده بايد در وقت خواننده، در تمركز حواس و پشتكار او صرفه جو باشد. (آرتور شوپنهاور)

فرد دانا با علامت سوالي زندگي مي كند، فردي كه در حيرت و شگفتي به سر مي برد، با علامت تعجب زندگي مي كند. (اشو)

بگذاريد هر كس بر مبناي باور، فكر، آرزو، مطالعه و دانسته هاي خود قضاوت كند، نه اينكه شخص طوطي صفت گفته ديگران را بازگو كند….

نوشتن براي تئاتر را آغاز كردم، زيرا از آن بيزار بودم. (ساموئل بكت)