قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

ترسوها نمي توانند ساحل را ترك گويند. (اشو)

نادان نداند چه هنگام كارهاي بد كند، ولي بدكار، كردار خويش گويي به آتش مي‌سوزاند. (بودا)

زندگي كردن در همين زمان [اكنون]، يك دريافت آني و زيبا و شادي بزرگ است، بدون جستجو و كسب لذت از آن. (كريشنا مورتي)

تصميم شبيه به مار ماهي است؛ گرفتن آن آسان است، ولي نگاهداشتن آن بسي دشوار. (الكساندر دوما)

نابخشودني ترين چيز در تو اين است كه قدرت داري و نمي خواهي فرمان براني. (نيچه)

زندگي ما زاييده ي انديشه ي ماست. (نامشخص)

تعارف و خوش آمدگويي، چيزي مانند بوسيدن از روي چادر است. (ويكتور هوگو)

ميزان توان شما اهميتي ندارد، نيروي بالقوه‌تان مي تواند در مدت زندگي، رشد نموده و گسترش يابد. (نامشخص)

زندگي من همواره چون فاجعه اي بوده است كه هرگز اتفاق نيفتاده بود!!!. (نامشخص)

تغيير آنگاه شروع مي شود كه فردي پله بعدي را ببيند. (نامشخص)

نا اميدي، نخستين گامي است كه شخص، به سوي گور بر مي دارد. (ناپلئون بناپارت)

زندگي هر يك از شما اين توانايي و شايستگي را دارد كه والا و بي اندازه باشد. هر يك از شما نيز اين توانايي و…

تفاوت دزد و پولدار در آن است كه دزد، مال ثروتمندان را مي دزدد و پولدار، پول فقرا را. (برناردشاو)

ميدان جنگ به كسي فرصت مطالعه نمي دهد؛ هركس هر چه مي داند بايد به كار ببرد. (جواهر لعل نهرو)

زندگي هيشه همچون رودخانه است و تو در چيزي وامانده اي و متوقف شده اي : شوهر، زن، دوست. هرگاه كسي وامانده شود خشمگين مي…

تك تك انديشه‌‌هاي شما روي تك تك سلول‌هاي شما اثر مي‌گذارند. (جك كانفيلد)

مي خواهم عمري در كنار تو باشم؛ آنقدر از خود به تو بگويم تا وجودمان يكي شود، تا زماني كه لحظه ي مرگ مان فرا…

زندگيت هرچه كه باشد با آن روبرو شو و آن را در آغوش بگير، از آن دوري مكن و به نامهاي سخت و درشتش مخوان؛…

تلاش كردنُ به نتيجه نرسيدن، درُست به اندازه‌ي تلاش كردنُ به نتيجه رسيدن، لذت‌بخشه. (مارك تواين)

مي توان حقيقتي را دوست نداشت، اما نمي توان منكر آن شد. (ژان ژاك روسو)

زهر در دست دانايان، داروي شفابخش و داروي شفابخش در دست نادانها زهر كشنده است. (نامشخص)

تله پاتي، امري ناخودآگاه است كه نمي توان آن را كنترل كرد و هيچ گونه برنامه ريزي را نمي پذيرد. تله پاتي را نمي توان…

موفقيت به سراغ كساني مي آيد كه آنقدر در تلاشند كه وقت نمي كنند دنبال آن بروند. (هنري تورئو)

زيانبارترين احساس پس از شكست، از دست دادن اعتماد به نفس و مشكوك شدن به توانايي و صلاحيت خويش است. (جان ماكسول)

تمام چيزهايي كه نوابغ آينده خواهند گفت، هم اكنون در وجود من و شما هست؛ منتها بايد آنها را پيدا كرد و روي آنها انگشت…

موفقيت نيز ناشي از آغازگري و ابتكار، پشتكار و بيان روشن عشق و محبت ژرف قلبي است. (آنتوني رابينز)

زيبايي، تصور اصلي و اساسي طبيعت است. (آرتور شوپنهاور)

تمام مردم آزادي را دوست مي دارند، اما مهارت عجيبي در نابود كردن آن به كار مي برند. (فرانسوا ولتر)

موفق ترين مديران كساني هستند كه تا وقتي ” كهنه ” خوب است از آن استفاده مي كنند و به محض اينكه ” نو ”…

زيبايي، در فرا رفتن از روزمرگي ها است. (نامشخص)

تمدن، نتيجه نفوذ زنان پارسا است. (رالف والدو امرسون)

موسيقي از فكر تراوش مي كند و در قلب مي نشيند. (لودويگ وان بتهوون)

زيستن در پرتو بخشش و گذشت و بهره‌گيري از آن در هر روز از زندگي، راهي‌ست براي مهار اميال نفساني و پرورش عشق و مهرباني….

تنبه [ =هوشياري ] و پيري، بي خبر مي رسند! (هنري وادزورث لانگ‌فلو)

مهمترين چيز بعد از حل يك مسئله، يافتن اندكي طنز در آن است. (نامشخص)

سازگاري، عكس ناسازگاري است، آرزو، عكس نفرت و جلب شيئي، عكس دفع آن است. (افلاطون)

تنها آموزش و پرورش است كه دل آدمي را نرم مي سازد و ايجاد مهرباني و شفقت و نيكي مي كند. (مارك تواين)

من هرگز به آينده فكر نمي كنم، چرا كه خودش به زودي خواهد آمد. (آلبرت انيشتين)

سبب هر كار بزرگي زن است؛ زن كتابي است كه جز به مهر و محبت خوانده نمي شود. (لامارتين)

تنها با ارزيابي است كه ارزشي هست. بي ارزيابي گردوي هستي پوك است. (نيچه)

مهم نيست كه شما سرنگون شويد، مهم آن است كه دوباره به پاخيزيد. (نامشخص)

سحر خيز باش تا کار خود را به نيکي به انجام برساني (کورش کبير)

تنها، باور مرد هنرمند قابل توجه است، حتي در مورد روش و اخلاق. (اسكار وايلد)

من نمي دانم كه جهان مرا چه مي داند؟ اما من خود را مانند كودكي مي بينم كه در كنار ساحل سرگرم بازي است و…

سخن بدون پشتوانه يعني گزاف گويي. (ارد بزرگ)

تنها تو مي تواني آرامش را در اندرون خويش سكنا دهي. (نامشخص)

من مخالف مراسم پرخرج خاكسپاري هستم. براي انسان بايد هنگام تولد عزاداري كرد، نه وقتي كه از اين دنيا مي رود. (منتسكيو)

سخن هاي پست، آدمهاي حقير را جذب و خردمندان را فراري مي دهد. (ارد بزرگ)

تنها درد بي‌درمان، آن است كه با ابتلا به آن، دگرگوني مثبتي نيابيم. (لئوبوسكاليا)

من صحنه ي نمايشنامه ها را صرفاً بر اساس متن طراحي نمي كنم، بلكه متن را مي خوانم و مي گذارم صحنه ي آن در…