قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

دوزخ اين است كه انسان ديگر دوست نداشته باشد. (ژرژ برنانوس)

دوست داشتن، تنها نگريستن به يكديگر نيست، بلكه با هم نگريستن در يك جهت است. (آنتوان دوسنت اگزوپري)

دوست مانند چتري است كه بايد در روزهاي باراني همراه شما باشد. (نامشخص)

دوستان حقيقي، مشكلي با سكوت ندارند. (نامشخص)

دوستان گوناگون از طبقات گوناگون داشتن، دارايي بزرگي‌ست. (كيم وو چونگ)

دوستي حقيقي مانند نهالي است كه در كوهستان برويد؛ به مجرد اينكه ريشه هاي خود را به سنگ هاي صخره كوه پيوند زد، ديگر طوفان…

دوستي هاي ما نيز مانند خانه هاي ما، لباسهاي ما و ماشينهاي ما گاهي نياز به تعمير دارند. (نامشخص)

ديدار، آغاز جدايي است. (مثل ژاپني)

ديگر در دل جنگل هاي عظيم راه نخواهيم سپرد، بلكه از ميان شهرهاي عظيم تر خواهيم گذشت، اكنون چيزي عظيم تر از ريزش نياگارا در…

ديوانه بمانيد، اما مانند عاقل ها رفتار كنيد. خطر متفاوت بودن را بپذيريد، اما بياموزيد كه بدون جلب توجه مفيد باشيد. (پائولو كوئيلو)

ذهن شما از آن خودتان است؛ بايد آن را با آنچه دوست داريد، پُر كنيد. (استيو چندلر)

ذوق، انگاره اي متغير است كه در همه حال تركيبات تازه به وجود مي آورد و در همه حال، آمادگي پذيرش نفوذهاي تازه را دارد…

راديكال بودن به معني فهم ريشه اي امور است، اما براي انسان، ريشه خود انسان است. (كارل هنريش ماركس)

راز شادي در مهر ورزيدن است. (نامشخص)

راست و درست بگو، اگر چه تلخ باشد. (انوشيروان)

راستي و درستي، بسيار مهم است؛ چون بدون آن، با احساس تقسيم شدن در خودمان، زندگي مي كنيم؛ احساس ناتمام بودن و در تعارض بودن…

راه رسيدن به خردمندي چيست؟ روشن است؛ به سادگي مي‌توان آن را بيان كرد: خطا كردن و خطا كردن و دوباره خطا كردن، ولي كمتر…

راهي را هموار كنيد كه هم خودتان از آن بهره ببريد و هم كساني كه در پي شما مي آيند و به دنبال تان هستند…

رسيدن به قله پيروزي آسان است، به شرط اينكه راه رسيدن به قله را بشناسي و توانش را هم داشته باشي. (فرانتس كافكا)

رضايت وجدان تنها پس از انجام تكليف است. (اسمايلز)

رفتارهاي ما به شدت تحت تاثير باورهاي ما هستند. (آنتوني رابينز)

رمان نويس سخنگوي هيچ كس نيست … او حتي سخنگوي افكار خاص خودش هم نيست. (ميلان كوندرا)

رنج كشيدگان راستين گردهم نمي آيند و گردهمايي تشكيل نمي دهند. هركس رنج مي كشد، به تنهايي رنج مي كشد. (فرناندو پسوا)

رنگهايي را كه به دور خود مي بينيم، چون حروف الفبايي هستند كه بار معنايي با خود ندارند و صرفاً پس از برقراري نظم [در…

رهبران را با مسايلي كه درگير مي شوند بسنجيد. هر كس لباسش را به اندازه خود مي دوزد. (جان ماكسول)

هر چيز وقتي پديد مي آيد، به خوبي مي توانيم پديد آمده را به سان ميرنده احساس كنيم. (فرناندو پسوا)

رو راست بودن با خود، يعني رو راست بودن با همه ي كساني كه در زندگي شما نقش دارند. (برايان تريسي)

هر چيزي كه امروز داريم، زماني، دست نيافتني بود. (نامشخص)

روح كندوست كه به زنبور عسل وحي مي كند. (موريس مترلينگ)

هركس، اعم از سياستمدار، فيلسوف و دربان، به درستي سخن خود باور دارد. (ميلان كوندرا)

رودخانه به اين دليل به انسان‌ها آرامش مي‌بخشد كه بي‌هيج شك و ترديدي به سوي جايي كه بايد برود، در جريان است و مسير خود…

هرچه خانه‌ي دل را از آرامش بيشتر لبريز كنيد، آسيب‌پذيري‌تان در برابر دشمني و بدخواهي ديگران كمتر مي‌شود. (وين داير)

روزي متوجه مي شويد ارزشهايي داريد كه نسبت به آنها پايبند نيستيد؛ خود را به اين ارزشها پايبند و متعهد سازيد. (جان ماكسول)

هرچه كه از زمين به آسمان رود، دوباره بازخواهد گشت. (نامشخص)

روند خودسازي از زماني آغاز مي‌شود كه ابتدا انسان بداند به كجا مي‌خواهد برسد. (استيو چندلر)

هرچه بيشتر عشق بورزيد، بر ديگران نيز رواست تا عشق بيشتري به شما و نيز ديگران بورزند. (باربارا دي آنجليس)

رؤياها و آرزوهايتان را به كساني بگوييد كه مي توانند، دوست دارند و مي خواهند به شما كمك كنند. (اريك تِيلر)

هرجا كه بشر را دوست بدارند، فرهنگ را هم دوست خواهند داشت. (سقراط)

رويش باغ سكوت در هنگامه خروش و همهمه ارزش خود را نشان مي دهد. (ارد بزرگ)

هر هنر و فلسفه اي مي تواند دارويي شفابخش براي زندگي، ياور و نيرويي براي رشد آن و مرهمي براي مبارزه ها باشد. (نيچه)

ريشه ي بسياري از مسائل اجتماعي، از نابودي شهرها گرفته تا تهديد جهاني محيط زيست، در سياست هاي به ظاهر مناسبي كه جهت آسايش آنها…

هر مادري مي‌تواند به راحتي از پس كار چند كارمند مسئول كنترل ترافيك هوايي برآيد. (نامشخص)

زرتشت با فلسفه ي خود بشر را از بار سنگين مراسم ظاهري آزاد ساخت و اساس آئين خود را بر آموزشهاي اخلاقي نهاد. (رابيندرانات تاگور)

هر ناكامي و عقب‌ماندگي، چنانچه با انديشه‌ي مثبت ارزيابي شود، به جاي اينكه از بزرگي ما بكاهد، آن را نيرو مي‌بخشد. (وين داير)

زمان، در بادي امر، در [امر] موجودِ تغييرپذير رخ مي دهد. [پس] تغيير، در زمان است. (هايدگر)

هر گدايي حيله گر مي شود؛ همانند هر كسي كه از سر كمبود يا نيازمندي (چه شخصي و چه عمومي) پيشه اي را در پيش…

زماني به آگاهي مي رسيم كه بيدار باشيم. (هنري تورئو)

هر كه بامش بيش برفش بيشتر. (مثل فارسي)

زماني فرا مي‌رسد كه فرد، مقاومت‌ناپذير و اثر كارهاي او يكسره فراگير مي‌گردد. اين حالت، زماني رخ مي‌نماياند كه فرد، خود را تا حد صفر…

هر كسي كه عادت دارد آدمها را به دور خود جمع كرده و از آنها تنها براي منافع خودش بهره گيرد، سازنده ي يك تيم…