قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

كساني كه به قله هاي كاميابي پا مي گذارند، اما شالوده شخصيتي لازم براي حفظ آن را ندارند، زير فشار روحي به سوي فاجعه گام…

عشق به كسي كه از ما بيزار است، دشوارترين كارهاست. ولي به لطف پروردگار، حتي اين دشوارترين كارها نيز اگر بخواهيم انجام‌شان دهيم، آسان و…

حتي از ميان دليرترين كسان مان، چه اندك اند آنان كه دانايي خويش را تاب توانند آورد. (نيچه)

كريسمس يك فصل ويژه نيست، بلكه حس و حالي ويژه است. (نامشخص)

عشق، بوم گسترده‌ي نقاشي‌ است كه نقش هنرمندانه‌ي قلم ما را كم دارد. (لئوبوسكاليا)

حتي داركوب نيز موفقيت خود را مديون تلاش پيوسته و كوبيدن نوكش است تا به هدف نايل شود. (نامشخص)

كتابخانه براي بسياري از مردم حكم دارو را دارد، فقط براي استعمال [ =بكار بردن ] خارجي. (نامشخص)

عشق، تكنوازي نيست، عشق، همنوازي است كه اگر تنها به يك نفر منحصر شود، اين ترانه باز مي ايستد. (نامشخص)

حرف حق بر شما تاثير خواهد گذاشت، حتي اگر آن را قبول نداشته باشيد. (بنجامين فرانكلين)

كردار، كارآمدترين شيوه براي آموختن است و نه پند و اندرز. (وين داير)

عشق، چيزي جز خودش را نمي‌دهد و چيزي جز از خود نمي‌ستاند. (جبران خليل جبران)

حسود بر من حسد مي ورزد، بي آنكه خود بداند. (جبران خليل جبران)

كتاب راستين همان است كه پا به تنهايي ما مي گذارد. (كريستين بوبن)

عشق، در هيچ شرايطي مانع از برآورده شدن “افسانه ي شخصي” يك مرد نيست و اگر اين گونه باشد، يعني آن عشق راستين نبوده است….

حقيقت [=راستي]، باور نكردني‌ست. (كريستين بوبن)

كاميابي، بيشتر، با شكست همسايه است. (لئوبوسكاليا)

عشق راستين از روح شما سرچشمه مي گيرد. اين گونه از عشق ناب، هنگامي كه خود را در دل و جان ديگري مي يابيد، شكل…

حقيقت را بپذير و نگراني را از خود دور كن و به فكر چاره باش. (نامشخص)

كافي نيست حداكثر تلاش خود را بكنيم و در بهترين حد خود ظاهر شويم، گاهي لازم است كاري را در حد كفايت انجام دهيم. (وينستون…

عشق، روح را تواناتر مي سازد و انسان را زنده دل نگاه مي دارد. (ناپلئون بناپارت)

حقيقت مثل خورشيد است؛ مي تواني مدتي روي آن را بپوشاني، اما جايي نمي رود. (نامشخص)

كاري به اندازه غنا بخشيدن به زندگي ديگران اغنا كننده و ارزشمند نيست. (جان ماكسول)

عشق سرشار در صورتي به وجود مي‌آيد كه از آنچه دوست داريد،آگاهي فراوان داشته باشيد. (لئوناردو داوينچي)

حكمراني در دوزخ بهتر از بندگي در بهشت است. (ميلتون)

كاش دانسته بودم چگونه زندگي كنم يا كسي را يافته بودم كه روش زندگي را به من آموزش دهد. (نامشخص)

عشق، فريبنده و ويرانگر است نه نجات بخش. (نيچه)

حيات، خوابي است و محبت رؤياي آن. (آلفرد دوموسه)

كارهاي نادرست، پلي طبيعي ميان بي‌تجربگي و خرد است. (نامشخص)

عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ي جسماني ميان شما و معشوق كه همواره در حال تغيير است متكي نيست. (باربارا دي آنجليس)

خانم! زيبايي شما تنها چشم را لذت مي بخشد، اما زيبايي اخلاق و فهم شما، روح را نوازش مي دهد. (فرانسوا ولتر)

كار و تلاش نوشداروي نااميدي است. (نامشخص)

عشق، نخستين سبب وجود انسانيت است. (نامشخص)

خدا زن را خلق كرد و از آن زمان دلتنگي رخت بربست، ولي چيزهاي ديگر هم با دلتنگي از بين رفت! خلقت زن اشتباه دوم…

كار، ريشه هاي تلخ و ميوه شيرين دارد. (ضرب المثل آلماني)

عشق نيست، عشق ورزيدن است؛ پيوند نيست، پيوند يافتن است؛ ترانه نيست، ترانه خواندن اس؛ رقص نيست، رقصيدن است. (اشو)

خداوند دعاي كساني را مي شنود كه مي خواهند نفرت از آنها گرفته شود، اما نسبت به آنهايي كه مي خواهند از عشق بگريزند ناشنواست….

هر آنچه كه اكنون هستيم نتيجه افكاري است كه پيش از اين داشته ايم و حالا داريم. (لويي پاستور)

عشق، همواره نيمي از توان و افكار جوانان را به خود مشغول مي سازد و غايت نهاييِ تقريباً همه ي تلاشهاي بشري است. (آرتور شوپنهاور)

خدايا! به من آن ده كه هميشه شوقي بيش از حد توان خود براي كار كردن داشته باشم. (ميكل آنژ)

كار، تجسم عشق است. (جبران خليل جبران)

عشق وقتي به حرف عقل گوش ميدهد كه رفته باشد. (نامشخص)

خرد، آدمي را گرانبهاترين چيز است. خداوند خرد در هر دو جهان كامروا و سرافراز است و اگر از جامه ي خرد محروم بُود دانش…

هر آموزشگاهي را كه باز كنيد، در زنداني را بسته ايد. (ويكتور هوگو)

عشق، يك نفس آسماني از هواي بهشت است. (ويكتور هوگو)

خرد را آخرين بار در مدرسه ها نمي آزمايند، خرد را نمي توان از كسي كه صاحب آن است به كسي كه از آن محروم…

هديه ي خدا به انسان، نيرو و توان است و چيرگي بر همه ي آفريده ها و ذهن و تن خويش. (فلورانس اسكاول شين)

عقل، نيرويي است كه دنيا را اداره مي كند. (رالف والدو امرسون)

خردمند، استوارانه سكوت مي‌كند و مي‌تواند دنيايي رمز و راز را نزد خود نگاه دارد. گنجايش و منش چنين افرادي ستودني است. (بالتازار گراسيان)

هدف رقابت [=چشم و هم‌چشمي] اين نيست كه رقيب [=هم‌چشم] را سر به نيست و يا او را به كلي از ميدان به در كنيم….

علفهاي هرز به باغچه ي فراموش شده هجوم مي برند، احساس هاي بد، عشق مراقبت نشده را به درون خود مي كشند. (نامشخص)