قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

عشق، بوم گسترده‌ي نقاشي‌ است كه نقش هنرمندانه‌ي قلم ما را كم دارد. (لئوبوسكاليا)

تغزل گرايي نوعي سرمستي است و انسان براي اينكه آسان تر با جهان يكي شود، سرمست مي شود. (ميلان كوندرا)

كتابخانه براي بسياري از مردم حكم دارو را دارد، فقط براي استعمال [ =بكار بردن ] خارجي. (نامشخص)

عشق، تكنوازي نيست، عشق، همنوازي است كه اگر تنها به يك نفر منحصر شود، اين ترانه باز مي ايستد. (نامشخص)

تفاوت ورزشكاران از لحاظ مهارتهاي بدني چندان مهم نيست. آنچه ورزشكاران خوب را از قهرمان هاي بزرگ متفاوت مي كند ميزان اراده و پشتكار است….

كردار، كارآمدترين شيوه براي آموختن است و نه پند و اندرز. (وين داير)

عشق، چيزي جز خودش را نمي‌دهد و چيزي جز از خود نمي‌ستاند. (جبران خليل جبران)

تكامل بايد هدف ابتدايي همه ي هنرمندان حقيقي باشد. (لودويگ وان بتهوون)

كتاب راستين همان است كه پا به تنهايي ما مي گذارد. (كريستين بوبن)

عشق، در هيچ شرايطي مانع از برآورده شدن “افسانه ي شخصي” يك مرد نيست و اگر اين گونه باشد، يعني آن عشق راستين نبوده است….

تلاش كنيد گذشته را اتاقي ببينيد كه با آنچه اكنون در آن زندگي مي كنيد، تفاوت دارد. مي توانيد به آن سر بزنيد، ولي ديگر…

كاميابي، بيشتر، با شكست همسايه است. (لئوبوسكاليا)

عشق راستين از روح شما سرچشمه مي گيرد. اين گونه از عشق ناب، هنگامي كه خود را در دل و جان ديگري مي يابيد، شكل…

تلويزيون، بيماري عفوني روح است. (نامشخص)

كافي نيست حداكثر تلاش خود را بكنيم و در بهترين حد خود ظاهر شويم، گاهي لازم است كاري را در حد كفايت انجام دهيم. (وينستون…

عشق، روح را تواناتر مي سازد و انسان را زنده دل نگاه مي دارد. (ناپلئون بناپارت)

تمام حقايق بزرگ در ابتدا كفر به نظر مي رسند. (جرج برنارد شاو)

كاري به اندازه غنا بخشيدن به زندگي ديگران اغنا كننده و ارزشمند نيست. (جان ماكسول)

عشق سرشار در صورتي به وجود مي‌آيد كه از آنچه دوست داريد،آگاهي فراوان داشته باشيد. (لئوناردو داوينچي)

تمام وعده ها و نويدهاي دنيا فريبي بيش نيست و بهترين دستور زندگي اين است كه اعتماد به نفس داشته باشي و در پرتو سعي…

كاش دانسته بودم چگونه زندگي كنم يا كسي را يافته بودم كه روش زندگي را به من آموزش دهد. (نامشخص)

عشق، فريبنده و ويرانگر است نه نجات بخش. (نيچه)

تمسخر، جز در مورد كردارهاي زشت، نشانه‌ي سطحي بودن انديشه است. (افلاطون)

كارهاي نادرست، پلي طبيعي ميان بي‌تجربگي و خرد است. (نامشخص)

عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ي جسماني ميان شما و معشوق كه همواره در حال تغيير است متكي نيست. (باربارا دي آنجليس)

تندرستي، تاجي است بر سر انسان سالم، ولي هيچ كس جز يك بيمار، اين تاج را نمي بيند. (نامشخص)

كار و تلاش نوشداروي نااميدي است. (نامشخص)

عشق، نخستين سبب وجود انسانيت است. (نامشخص)

تنها آن كس قهرمانان را به حق تواند ستود كه خود دليرانه جنگيده باشد، زيرا تا كسي سرد و گرم جهان را نچشيده باشد قدر…

كار، ريشه هاي تلخ و ميوه شيرين دارد. (ضرب المثل آلماني)

عشق نيست، عشق ورزيدن است؛ پيوند نيست، پيوند يافتن است؛ ترانه نيست، ترانه خواندن اس؛ رقص نيست، رقصيدن است. (اشو)

تنها با انديشيدن درباره مسايل، چيزي اتفاق نمي افتد. (نامشخص)

هر آنچه كه اكنون هستيم نتيجه افكاري است كه پيش از اين داشته ايم و حالا داريم. (لويي پاستور)

عشق، همواره نيمي از توان و افكار جوانان را به خود مشغول مي سازد و غايت نهاييِ تقريباً همه ي تلاشهاي بشري است. (آرتور شوپنهاور)

تنها به اندازه‌اي كه آموخته‌ايم، مي‌توانيم عشق ببخشيم و دريافت كنيم. (لئوبوسكاليا)

كار، تجسم عشق است. (جبران خليل جبران)

عشق وقتي به حرف عقل گوش ميدهد كه رفته باشد. (نامشخص)

تنها چيزي كه ديگران از ما توقع دارند كمي توجه و ابراز علاقه است. (نامشخص)

هر آموزشگاهي را كه باز كنيد، در زنداني را بسته ايد. (ويكتور هوگو)

عشق، يك نفس آسماني از هواي بهشت است. (ويكتور هوگو)

تنها راه برقراري آرامش در زمين، اين است كه بياموزيم زندگي خود را سرشار از آرامش سازيم. (بودا)

هديه ي خدا به انسان، نيرو و توان است و چيرگي بر همه ي آفريده ها و ذهن و تن خويش. (فلورانس اسكاول شين)

عقل، نيرويي است كه دنيا را اداره مي كند. (رالف والدو امرسون)

تنها راه نگه داشتن عشق، بخش كردن آن است. (نامشخص)

هدف رقابت [=چشم و هم‌چشمي] اين نيست كه رقيب [=هم‌چشم] را سر به نيست و يا او را به كلي از ميدان به در كنيم….

علفهاي هرز به باغچه ي فراموش شده هجوم مي برند، احساس هاي بد، عشق مراقبت نشده را به درون خود مي كشند. (نامشخص)

تنها سخنگوي جهان طبيعت، آزمايش است، پس بايد هميشه به تجربه پرداخت و هركار را به هزار شكل آزمود. (لئوناردو داوينچي)

هان! در اين جهان، هراس به دل راه مده؛ به زودي خواهي دانست چه بزرگ مرتبه است رنج كشيدن و قوي دل شدن. (لوئيز هي)

عمل، بيان قدرت عشق است. (گوته)

تنها كساني شكست نمي خورند كه تلاش نمي كنند. (نامشخص)