قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

جواني، خود، مستي بي شراب است. (گوته)

حقيقت داروي تلخي است كه نتايج شيرين دارد. (گاندي)

ما كه هنوز خود را نشناخته ايم، چرا ادعا مي كنيم كه ديگران را مي شناسيم. (حجازي)

جوهر وجود زيبايي همان بي ثمر بودن اش است. هر ارزش ديگري در زندگي دوست داشتني است، زيرا ابزار رسيدن به چيزي بيشتر دوست داشتني…

حقيقت نيازمند نقد است نه ستايش. (نيچه)

ما نادان هستيم و شايد تا ابد نادان بمانيم، اما بتدريج چيزهايي مي آموزيم كه به ما نشان مي دهد به درستي نادانيم. (موريس مترلينگ)

چرا با وجود تمامي آيينه هاي جهان باز هم هيچكس قادر نيست حقيقتاً بداند به چه شكلي در نظر مي آيد؟ (آرتور شوپنهاور)

حكمت، يك چيز است و دانستن، انديشه اي است كه به وسيله ي آن همه چيز از خلال همه چيز گذرانده مي شود. (هراكليت)

ما هرگز به خودمان اجازه نمي دهيم به چيزي بيشتر از آنچه كه به راستي بر اين باوريم كه سزاوارش هستيم، دست پيدا كنيم. (اسپنسر…

حوب است كه بخواهيد به هدف ويژه اي برسيد، ولي آنقدر روي نتيجه ي دلخواه تان تمركز نكنيد كه چشم تان به روي فرصت هاي…

ما همچون آدمهايي زندگي مي كنيم كه دائماً در هراسند كه مبادا فرصت از دست برود. (نيچه)

خاموشي در برابر بدگويي از دوستان، گونه اي دشمني است. (ارد بزرگ)

مادام كه از رودخانه بيرون نيامده اي، سر به سر تمساح مگذار. (مثل آفريقائي)

خدا را باور كنيد، براي اينكه به چنين باوري محتاجيد. (ايمانوئل كانت)

مادر، يگانه موجودي است كه حقيقت عشق پاك را مي شناسد. (اونوره دو بالزاك)

خداوند بي نهايت است و بدون مكان و زمان، اما به قدر فهم تو كوچك مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد…

ماهي با ماهي زندگي مي كند، پرنده با پرنده و آدم با آدم. (مثل لهستاني)

خداي من؛ اگر قلب داشتم، كينه و نفرتهاي خود را بر روي يخ مي نوشتم و به اميد برآمدن خورشيد مي ماندم. (گابريل گارسيا ماركز)

متصرف بودن يعني از دست دادن، احساس كردن بدون متصرف بودن، يعني پاس داشتن؛ اين بدان معنا است كه از چيزي هستي اش را بيرون…

خرد از هر گونه دارايي، برتر است. (سوفوكل)

محبت برتر از عقل است و بنياد دانش و يقين در روشني قلب است. (بلز پاسكال)

خرد، در ميان كتاب‌هاب خوب، دوستان خوب، همكاران و رؤساي خوب نهفته است. (پرمودا باترا)

محدوديت ها فقط در ذهن وجود دارند؛ پس هر وقت محدوديتي به ذهنتان رسيد، بي درنگ آن را از مغز خود بيرون كنيد. (آنتوني رابينز)

خرد، يكي از بزرگترين و نيرومندترين نيروهاي يگانگي ماست. (آبراهام مازلو)

مدير عامل‌هاي ناتوان، مدير عامل‌هاي ناتوان‌‌تري را به وجود مي‌آورند. (جفري كروكشنك)

خردمندان گشاده‌رويند. انگار آرامش آنان ريشه در گشاده‌رويي‌شان دارد يا گشاده‌رويي‌شان برآمده از آرامش است. آنان مي‌توانند ديگران را كه دچار پريشاني و نگراني هستند،…

مذهب بيمارستان روح است؛ روحي كه دنيا آن را مجروح كرده است. (نامشخص)

خردي كه تنها از كتابها به دست آمده باشد، خرد نيست. (هوراس)

مرد اگر نمي خواهد در مرحله ي عشق و محبت خسته شود، بايد با حسن نيت، اهميت مقامي را كه عشق در زندگاني و حيات…

خشم نمي گذارد كه انسان، پيش چشم خود را ببيند و سبب همه ي تصميم گيري هاي نادرست است كه به شكست مي انجامد. (فلورانس…

مرد بزرگ يكطرفه قضاوت نمي كند. (كنفوسيوس)

خطاست اگر بينديشيم كه عشق، نتيجه ي همنشيني درازمدت و با هم بودني مجدانه است. عشق، ثمره ي خويشاوندي دو روح آشناست و اگر اين…

مرد خردمند، مرگ را براي خردمند ديگر كه دوست او باشد، امر ترسناكي نخواهد دانست. (افلاطون)

خلاقيت حقيقي كل زندگي را در بر مي گيرد و به وسيله ي ابزارهايي از شهود بيان مي شود كه فراسوي منطق و آن چيزي…

مرد كامروا كسي است كه بيش از آنكه زنش بتواند خرج كند، پول در بياورد و زن كامروا كسي است كه بتواند چنين شوهري پيدا…

خنده طبيعي، فرياد موتور نيرومند بدن است. (آناتول فرانس)

مردان بزرگ اهل عمل، قديسان، نه با بخشي از احساس شان كه با كل شان رفتار مي كنند. (فرناندو پسوا)

خواستار سعادت ديگران بودن بزرگترين خوشبختي ها است. (نامشخص)

مردگان بهترين مشاورانند. (مثل لاتين)

خواندن كتابهاي خوب، تفكر در راز آفرينش، همنشيني با دوستان و گردش در طبيعت براي خوشبختي ما كافي است. (جان راسكين)

من وقت را تلف كرده ام و اينك وقت، مرا تلف مي كند. (ويليام شكسپير)

مردم به كسي كه درصدد انجام كار در حد عالي باشد، احترام مي گذارند، اما از توقعات و انتظارات غير واقع بينانه بيزارند. (جان ماكسول)

خوبي و زيبايي زندگي در اين است: “آن گونه كه هست، هست، نه آن گونه كه ما مي‌خواهيم باشد.” (آنتوني رابينز)

منش درست، يكي از بنيادهاي “خوب زندگي كردن” است. (جيم رآن)

مردم در روابط خود، خواهان عشق هستند. عشق، به زندگي نيرو و رنگ و معنا مي بخشد. هيچ عظمتي بدون عشقي بزرگ به دست نمي…

خود را بزرگ شمردن نشانه بدبختي است. (رالف والدو امرسون)

مهم نيست چه برايمان رخ مي‌دهد، مهم آن است كه آنچه روي مي‌دهد، چه تاثيري در ما مي‌گذارد. (لئوبوسكاليا)

مردم فكر مي كنند كه نياز علت چيزها است، اما در حقيقت نياز غالباً معلول چيزها است. (نيچه)

پايدارترين درختان با يك تبر عادي در ضربه‌ي صدم، سرانجام، بريده مي‌شوند، ولي اين، سبب نمي‌شود كه بگوييم نود و نه ضربه‌ي ديگر، هيچ نقشي…

هر چه را دوست بداري، زيباست. (نامشخص)