ای دوست برای دوست جان باید داد

ای دوست برای دوست جان باید داد در راه محبت امتحان باید داد تنها نبود شرط محبت گفتن یک مرتبه هم عمل نشان باید داد

ادامه مطلب

ای بوم در این بوم مؤسس شده‌ای

ای بوم در این بوم مؤسس شده‌ای ای زاغ به باغ نُقل مجلس شده‌ای در مدرسه درس می‌دهی رنگارنگ ای بوقلمون مگر مدرس شده‌ای

ادامه مطلب

آنانکه بپا بنای هستی دارند

آنانکه بپا بنای هستی دارند بر مال وطن دراز دستی دارند چون منفعت از برایشان بیشتر است بیش از دگران وطن پرستی دارند

ادامه مطلب

آن روز که در ارض و سما هیچ نبود

آن روز که در ارض و سما هیچ نبود جز طاعت حق مرام ما هیچ نبود ما راهرو طریق عرفان بودیم آن روز که نام…

ادامه مطلب

امروز اگر خطا سراپا نکنی

امروز اگر خطا سراپا نکنی از دست وکیل ناله فردا نکنی رأی تو قباله است آن را ای دوست هشدار برای دشمن امضا نکنی

ادامه مطلب

از دست تو ما ساغر صهبا زده‌ایم

از دست تو ما ساغر صهبا زده‌ایم بر فرق فلک ز بی‌خودی پا زده‌ایم دنیا چو نبود جای شادی زین رو غم نیست که پشت…

ادامه مطلب

یک عمر در این محیط گردیدم من

یک عمر در این محیط گردیدم من وین بوالهوسان را همه سنجیدم من فهمیدنم این بود که از این مردم در هیچ زمان هیچ نفهمیدم…

ادامه مطلب

یا دوست دشمنند یا دشمن دوست

یا دوست دشمنند یا دشمن دوست از دست رها مکن چو من دامن دوست پرهیز نما ز دوستانی که ز جهل گر خوار شوی چو…

ادامه مطلب

هر خانه که شادیش بجز غم نبود

هر خانه که شادیش بجز غم نبود ویرانی آن خرابه پر کم نبود نقش در و دیوار ندارد حاصل از بهر عمارتی که محکم نبود

ادامه مطلب

ما طعنه زن مقام مردی نشویم

ما طعنه زن مقام مردی نشویم چون باد اسیر هرزه گردی نشویم اما نبود گناه در پیش عموم گر معتقد قدرت فردی نشویم

ادامه مطلب

گر طالع خفته را سحرخیز کنیم

گر طالع خفته را سحرخیز کنیم از آب رزان آتش دل تیز کنیم یک چله نشسته گوشه میکده ای وز هر چه بغیر باده پرهیز…

ادامه مطلب

عهدی که در این خانه نوا بود، گذشت

عهدی که در این خانه نوا بود، گذشت همسایه به ما حکمروا بود گذشت زین خانه خدا بترس ای خانه خراب کان دوره که خانه…

ادامه مطلب

سردسته حزب هر چه هستند همه

سردسته حزب هر چه هستند همه سر تا سر بقدم خویش پرستند همه افرادی اگر در آن میان یافت شود از ساده دلی آلت دستند…

ادامه مطلب

دولت چو بفکر خویش تشکیل شود

دولت چو بفکر خویش تشکیل شود ناچار نفوذ غیر تقلیل شود با فکر خودی اگر نگردد تشکیل بر آن نظر خارجه تحمیل شود

ادامه مطلب

دردا که جهان به ما دل شاد نداد

دردا که جهان به ما دل شاد نداد جز درس غم و محن به ما یاد نداد ای داد که آسمان ز بیدادگری با اینهمه…

ادامه مطلب

در ملک وجود خودنمائی غلط است

در ملک وجود خودنمائی غلط است در بندگی اظهار خدائی غلط است بیگانگی آموز که با مسلک راست با خلق زمانه آشنائی غلط است

ادامه مطلب

در کشور ما که جنگ اصنافی نیست

در کشور ما که جنگ اصنافی نیست حاکم به جز از اصول اشرافی نیست این است که بر خطای یک تن ناچار صد مدرک و…

ادامه مطلب

چون موجد آزادی ما قانون است

چون موجد آزادی ما قانون است ما محو نمی شویم تا قانون است محکوم زوال کی شود آن ملت در مملکتی که حکم با قانون…

ادامه مطلب

تشکیل جهان ز روی بی انصافی است

تشکیل جهان ز روی بی انصافی است چون دستخوش تجمل اشرافی است یک دسته خودخواه اگر بگذارند از بهر بشر ثروت دنیا کافی است

ادامه مطلب

تا بخت من و تو خواب‌تر از همه است

تا بخت من و تو خواب‌تر از همه است چشم تو و من پرآب‌تر از همه است هرچند ادارات خرابند ولیک عدلیه ما خراب‌تر از…

ادامه مطلب

برخیز که تا باده گلرنگ زنیم

برخیز که تا باده گلرنگ زنیم بنشین که بشور چنگ بر چنگ زنیم چون دلشکنی کار ریاکاران است بر شیشه سالوس و ریا سنگ زنیم

ادامه مطلب

با پاک دلان پاک نهادی باید

با پاک دلان پاک نهادی باید از مختلسین قطع ایادی باید یا آنکه ز ورشکستگی باید مرد یا چاره فقر اقتصادی باید

ادامه مطلب

این چرخ برین که سرفرازی دارد

این چرخ برین که سرفرازی دارد بر جنس بشر دست درازی دارد با پرده دلفریب پر نقش و نگار یک لحظه دو صد هزار بازی…

ادامه مطلب

ای دوده جم قیام یکباره کنید

ای دوده جم قیام یکباره کنید بیچارگی عموم را چاره کنید زنجیر اسارتی که در پای شماست خوبست بدست خویشتن پاره کنید

ادامه مطلب

ای آنکه تو را گفته ما باور نیست

ای آنکه تو را گفته ما باور نیست ور هست ز جبن قدرت کیفر نیست با منطق و مدرک بشنو ناله ما گر گوش رئیس‌الوزرایی…

ادامه مطلب

آنانکه بقانون شکنی مشغولند

آنانکه بقانون شکنی مشغولند پیش وکلا ز خوب و بد مسئولند آنروز که اعتماد مجلس شد سلب از شغل وزارت همگی معزولند

ادامه مطلب

آن روز که حرف عشق بشنفت دلم

آن روز که حرف عشق بشنفت دلم شب تا به سحر میان خون خفت دلم از بسکه خزان نامرادی دیدم صد بار بهار آمد و…

ادامه مطلب

امروز محصلین ز اعلی تا پست

امروز محصلین ز اعلی تا پست دارند کل اندر کف و بیرق در دست یعنی که به قحطی‌زدگان رحم کنید ای ملت با عاطفه نوع‌پرست

ادامه مطلب

از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید

از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید وین رشته اتحاد بگسیخته‌اید ای دسته کهنه‌کار افسونگر رند گویا که دگر طرح نوی ریخته‌اید

ادامه مطلب

یک عمر چو باد دور دنیا گشتیم

یک عمر چو باد دور دنیا گشتیم چون موج هزار زیر و بالا گشتیم با آنکه ز قطره ای نبودم افزون خون خوردم و متصل…

ادامه مطلب

هرچند که سیل آرزو را سد نیست

هرچند که سیل آرزو را سد نیست هرچند توقع بشر را حد نیست با کم غرضی اگر کنی خوب نظر کابینه امروزی ما پر بد…

ادامه مطلب

هر چند که پشت خم تخت من است

هر چند که پشت خم تخت من است در روی زمین برهنگی رخت من است با اینهمه جور چرخ و بی مهری ماه خورشید فلک…

ادامه مطلب

ما را همه از دو کون یک گوشه بس است

ما را همه از دو کون یک گوشه بس است در راه طلب عزم متین توشه بس است از کشته روزگار و از خرمن دهر…

ادامه مطلب

گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود

گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود گر شحنه شهر مست و مدهوش نبود یک شمه ز بی مهری او می گفتم گر مهر مرا…

ادامه مطلب

عمری که مرا به گردش و سیر گذشت

عمری که مرا به گردش و سیر گذشت دیروز به کعبه دوش در دیر گذشت هر چند که زندگی بلا بود اما از دولت مرگ…

ادامه مطلب

زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی

زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی شد باز شروع جنگ بی‌تکلیفی ای آه که آتیه این ملک خراب بگرفت دوباره زنگ بی‌تکلیفی

ادامه مطلب

دوشینه لوای صلح افراشته شد

دوشینه لوای صلح افراشته شد در مزرع دل تخم صفا کاشته شد اصلاح وزیر جنگ با پارلمان نیکو قدمی بود که برداشته شد

ادامه مطلب

درباره منصورالسلطنه

درباره منصورالسلطنه عدلیه که داد باید از داد کند از چیست که جای داد بیداد کند ای داد که از عدلیهٔ منصوری بر هرکه نظر…

ادامه مطلب

در مسلک ما که عزت و ذلت نیست

در مسلک ما که عزت و ذلت نیست سلطان و فقیر و کثرت و قلت نیست هر کس که به دست خویشتن کار نکرد صالح…

ادامه مطلب

در کشور دیگران که بیداری بود

در کشور دیگران که بیداری بود از علم چو سیل معرفت جاری بود تعلیم عمومی و نظام اجباری این هر دو اصول مملکت داری بود

ادامه مطلب

خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی

خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی خود را ببر جامعه رسوا نکنی هر جا که سخن کنی تو با دقت باش هشدار که اشتباه…

ادامه مطلب

تحکیم اساس بر مؤسس فرض است

تحکیم اساس بر مؤسس فرض است این اصل بهر منعم و مفلس فرض است بر فرض وکیل هم خطا پیشه بود بر جامعه احترام مجلس…

ادامه مطلب

پیش همه منفعت اگر مطلوب است

پیش همه منفعت اگر مطلوب است در نفع چرا این بد و آن یک خوب است سودی که زیان ندارد از بهر عموم سودیست که…

ادامه مطلب

با هم رفقا که یار و جفتند همه

با هم رفقا که یار و جفتند همه بنشسته و گفتند و شنفتند همه شد راستی از خواندن آرا معلوم کز حیله به هم دروغ…

ادامه مطلب

با این ره و رسم بد چه می‌باید کرد

با این ره و رسم بد چه می‌باید کرد بگذشته بدی ز حد چه می‌باید کرد برگشته محیط ما ز دیو و دد و دام…

ادامه مطلب

ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر

ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر در دست یلی قبضه شمشیر بگیر حق تو اگر در دهن شیر بود با جرأت شیر از دهن…

ادامه مطلب

ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن

ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن بر شیشه ارباب وفا سنگ مزن ای دوست بپشت گرمی دشمن خویش بیهوده بروی دوستان چنگ مزن

ادامه مطلب

ای آنکه ترا به دل نه شک است و نه ریب

ای آنکه ترا به دل نه شک است و نه ریب آگاه ز حال خضر و چوپان شعیب خوش باش که گر خبر به طوفان…

ادامه مطلب

آنان که سوار اسب گلگون شده‌اند

آنان که سوار اسب گلگون شده‌اند از مکمن ارتجاع بیرون شده‌اند با آنکه گرو برده به قانون‌شکنی امروز نماینده قانون شده‌اند

ادامه مطلب

آن روز که چون سرو سر از خاک زدیم

آن روز که چون سرو سر از خاک زدیم با دست تهی پای بر افلاک زدیم دیدیم چو دلتنگی مرغان چمن چون غنچه گل جامه…

ادامه مطلب