رباعیات خلیل الله خلیلی
یارب سوزی که جسم و جان را سوزم
یارب سوزی که جسم و جان را سوزم این کارگه سود و زیان را سوزم یک شعلهٔ جانسوز که در آتش آن خود را سوزم…
دانی که شبان چه فتنه آغاز کند
دانی که شبان چه فتنه آغاز کند آن دم که نی شبانه را ساز کند غمهای زمانه را فرو بندد در ابواب نشاط یک به…
ای مشت گل این غرور بیجای تو چیست؟
ای مشت گل این غرور بیجای تو چیست؟ یک بار به خود نگر که معنای تو چیست؟ یک جعبهٔ استخوان، دو پیمانهٔ خون پنهان تو…
افسوس که زندگی دمی بود و غمی
افسوس که زندگی دمی بود و غمی قلبی و شکنجهای و چشمی و نمی یا جور ستمگری کشیدن هر روز یا خود به ستمکشی رساندن…
اطلاعیه برای شاعران و نویسندگان
پایگاه اینترنتی شعرستان از همکاری همه شاعران و نویسندگان آماتور و حرفه ای از سراسر جهان استقبال میکند و مشارکت فعال آنها را خیر مقدم میگوید. شما میتوانید اشعار، مطالب معلوماتی و مقالات خویش را از طریق ایمیل و یا فرم تماس ارسال نماید. مطالب ارسالی در اولین فرصت مناسب منتشر خواهند شد