کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت به قصه ی تو هم امشب درون بستر سینه هوای…

ادامه مطلب

من و تو آن دو خطیم آری،

من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود حسین منزوی

ادامه مطلب

اول دلم فراق تو را سرسری گرفت

اول دلم فراق تو را سرسری گرفت وان زخم کوچک دلم آخر جذام شد بعد از تو باز عاشقی و باز… آه نه! این داستان…

ادامه مطلب

چه غم

چه غم نداشته باشم تو را؟ که در نظر من سعادتی به جهان، مثلِ دوست داشتنت نیست… حسین منزوی

ادامه مطلب

کاسه ی خورشید روشن نیست،

کاسه ی خورشید روشن نیست، این طشت لجن؛ جا به جا در چاه ویل شب سرازیرش کنید. منتظر مانید با آیینه ها در سینه ها…

ادامه مطلب

نخفته‌ایم که شب بگذرد ، سحر بزند

نخفته‌ایم که شب بگذرد ، سحر بزند که آفتاب چو ققنوس ، بال و پر بزند نخفته‌ایم که تا صبحِ شاعرانه‌ی ما ز ره رسیده…

ادامه مطلب

ای فصل غیر منتظر ِداستان من!

ای فصل غیر منتظر ِداستان من! معشوق ناگهانی دور از گمان من ای مطلع امید من ای چشم روشنت زیباترین ستاره‌ی هفت آسمان من آه…

ادامه مطلب

چه غم،

چه غم، نداشته باشم تو را؟! که در نظر من سعادتی به جهان، مثلِ دوست داشتنت نیست… حسین منزوی

ادامه مطلب

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت به قصه ی تو هم امشب درون بستر سینه هوای خواب…

ادامه مطلب

من همان شاعرِ مَستم که شبی باخت تورا

من همان شاعرِ مَستم که شبی باخت تورا با دِلی غمـزَده یک جُرعه غزل ساخت تورا تا تو نوشَش بُڪ‍ُنی وقتِ خداحافظ شــد! هِق هقَم…

ادامه مطلب

ای فصل غیرمنتظر داستان من!

ای فصل غیرمنتظر داستان من! معشوق ناگهانی دور از گمان من ای مطلع امید من،ای چشم روشنت زیباترین ستاره ی هفت آسمان من آه ای…

ادامه مطلب

خانه‌های دم کرده، کوچه‌های بغض‌آلود

خانه‌های دم کرده، کوچه‌های بغض‌آلود طرح شهر خاکستر در زمینه‌ای از دود چرک آب و سرد آتش خفته باد و نازا خاک آفتاب بی چهره…

ادامه مطلب

قصه ی من با تن تو،قصه ی آب و ماهیه

قصه ی من با تن تو،قصه ی آب و ماهیه وگرنه کی یه خوابیدن، این همه ماجرا داره تو بودن و نبودنت،یه بغض سنگین باهامه…

ادامه مطلب

نزنم نمک به زخمی

نزنم نمک به زخمی که همیشگی‌ست، باری که نه خسته‌ی نخستین، نه خراب آخرینم… حسین منزوی

ادامه مطلب

ای برگزیده ی همه ی انتخاب ها

ای برگزیده ی همه ی انتخاب ها قرآن تو کتاب تمام کتاب ها اندیشه ی تو تیشه به اصل بدی زده ای ریشه ی همیشه…

ادامه مطلب

خورشید من!

خورشید من! برای تو یک ذره شد دلم چندان که در هوای تو از خاک بگسلم دل را قرار نیست، مگر در کنار تو کاین…

ادامه مطلب

شهاب زر نکشیدی شب سیاهم را

شهاب زر نکشیدی شب سیاهم را گلی به سر نزدی آفتاب و ماهم را پرنده‌ای که به نام تو بود از لب من پرید و…

ادامه مطلب

اگر باید زخمی داشته باشم

اگر باید زخمی داشته باشم که نوازشم کنی بگو تا تمام دلم را شرحه شرحه کنم زخم‌ ها زیبایند و زیباتر آن‌ که تیغ را…

ادامه مطلب

مادل سپرده ایم به گریه برای هم

مادل سپرده ایم به گریه برای هم باران به جای من،من وباران به جای هم ابری گریست در من و در وی گریستم تا دم زنیم…

ادامه مطلب

زن جوان، غزلی با ردیف آمد بود

زن جوان، غزلی با ردیف آمد بود که بر صحیفه ی تقدیر من مسود بود زنی که مثل غزلهای عاشقانه ی من به حسن مطلع…

ادامه مطلب

ای فصل غیرمنتظر داستان من!

ای فصل غیرمنتظر داستان من! معشوق ناگهانی دور از گمان من ای مطلع امید من،ای چشم روشنت زیباترین ستاره ی هفت آسمان من آه ای…

ادامه مطلب

سکوت می کنم و عشق ،در دلم جاری است

سکوت می کنم و عشق ،در دلم جاری است که این شگفت ترین نوع خویشتن داری است تمـام روز ، اگر بی تفاوتـم ؛ امـّا…

ادامه مطلب

هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش

هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود، تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام،…

ادامه مطلب

مرا به باغ و بهاران چه کار دور از تو ؟

مرا به باغ و بهاران چه کار دور از تو ؟ مرا چه کار به باغ و بهار دور از تو ؟ بهار آمده امّا…

ادامه مطلب

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من که جز ملال نصیبی نمی‌برید از من زمین سوخته‌ام، ناامید و بی‌برکت که جز مراتع نفرت نمی‌چرید از…

ادامه مطلب