نه رو به روی من امکانی ست ،

نه رو به روی من امکانی ست ، نه مانده پشت سرم چیزی نمانده از اثرم چیزی ، دلم چه بی خبر از دنیاست… حسین…

ادامه مطلب

خيلي ببار ابر! كه دائم

خيلي ببار ابر! كه دائم از تربتم درخت برويد اين آرزوی اول من بود از آرزو به بعد چه بودم كبريت نيم سوخته ای كه…

ادامه مطلب

که تکیه داده به دیواری

که تکیه داده به دیواری که در مقابل من برپاست؟ که گفته است که این بن بست ، تصور من از این دنیاست؟ تصورم نه…

ادامه مطلب

اندوه من محقر است

اندوه من محقر است از آشنایان خود مکدر نیستم رنجی که می‌برم خصوصی‌ست و با افراد شادمان اختلاف طبقاتی دارم حلزونی را می‌شناسم که از…

ادامه مطلب

تو در مسافت بارانی

تو در مسافت بارانی و غم درشکه‌ای از اشک است و اشک شیهه کوتاهی من و تو آخورمان مرگ است از این درشکه بیا پایین…

ادامه مطلب

عشق من! روز خواستْگاري كه

عشق من! روز خواستْگاري كه سيني از دست دخترم افتاد ياد آن روز تلخ افتادم كه هواي تو در سرم افتاد مادرم رخت شسته بود…

ادامه مطلب

هوا گرم است و حوصله‌ی مباحثه نیست

هوا گرم است و حوصله‌ی مباحثه نیست من غمگینم! و همین‌که بادی خنک به صورتم بوزد، هر حرفی را قبول می‌کنم… حسین صفا

ادامه مطلب