‎دل شد گداى كوه تو و من گداى دل

‎دل شد گداى كوه تو و من گداى دل ‎نالم گهى ز جور تو گه از جفاى دل ‎استاد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

‎در آن وادى نمى جوشد بهارى

‎در آن وادى نمى جوشد بهارى ‎كه غير از لاله پُر خونى ندارد ‎ز دامانش نمى خيزد غبارى ‎از آن صحرا كه مجنونى ندارد ‎استاد…

ادامه مطلب

‎خشك مغزان

‎خشك مغزان ‎خشك مغزانيكه از تقوا كر و فر مى كنند ‎دامن خورشيد را از معصيت تر مى كنند ‎هر كرا يابند دانا تر ز…

ادامه مطلب

‎چه شود گر كه در افتد نظر پير بمن

‎چه شود گر كه در افتد نظر پير بمن ‎خوش ندارم كه شود آئينه تصوير بمن ‎پيش از مرگ بديدار تو روشن گردد ‎جان من…

ادامه مطلب

‎تنها من و تنها او

‎تنها من و تنها او ‎شب بود ميان باغ تنها من و تنها او ‎چون بلبل و گل بوديم گويا من و بويا او ‎يك…

ادامه مطلب

‏‎پستى و بلندى

‏‎پستى و بلندى ‏‎به پستى گفت يك روزى، بلندى ‏‎كه زيبد مر مرا اين ارجمندى ‏‎نه هر پستى بود همپايه ى من ‏‎نه هر زشتى…

ادامه مطلب

‏‎بهاران

‏‎بهاران ‏‎بهار شد كه چمن رنگ و بو ز سر گيرد ‏‎بهار شد كه جهان رونق دگر گيرد ‏‎ بهار شد كه درختان شگوفه بار…

ادامه مطلب

بازيچهء ايام

بازيچهء ايام در غمكده اى دهر كس آرام ندارد آرام درين غمكده جز نام ندارد بى چرخ برين نيست نه آنجا و نه اينجا هر…

ادامه مطلب

‏‎اى بلبل شوريده! شور از تو، فغان از من

‏‎اى بلبل شوريده! شور از تو، فغان از من باز آ كه به هم ناليم ، اين از تو و آن از من برخيز كه…

ادامه مطلب

‎الا اى نى نواز آخر نوائى

‎الا اى نى نواز آخر نوائى ‎خروشى ناله ى شورِ صدائى ‎مبادا آتش صحرا شود سرد ‎مبادا كاروان خوابد بجائى ‎استاد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

ادب در سخن چون بود پرده پوش

ادب در سخن چون بود پرده پوش نيوشنده را نرم آيد به گوش استاد ضيا قاريزاده تابلو اثر محترم استاد منير پيكان

ادامه مطلب

‎يارب! مرا چو مرغ هوا بال و پر بده

‎يارب! مرا چو مرغ هوا بال و پر بده ‎وانگه از اين خرابه رحيل سفر بده ‎شمعم به طاق و طارم افلاك برفروز ‎آن سو…

ادامه مطلب

هر برگ اين چمن اثر اندوز جلوه اى ست

هر برگ اين چمن اثر اندوز جلوه اى ست بارى نظر به اين همه اثار بايدت استاد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

‎ناخن تقدير

‎ناخن تقدير ‎مرغ سبك بال من، بال بكش پر بكش! ‎امشب از اين تيره خاك تا به فلك سر بكش! ‎خيمه ى مجنون فراز، دامن…

ادامه مطلب

مشك تازه مى بارد ابر بهمن كابل

مشك تازه مى بارد ابر بهمن كابل موج سبزه مى كارد كوى و برزن كابل ابر چشم تر دارد سبزه بال و پر دارد نزهت…

ادامه مطلب

گوشت و ناخن

گوشت و ناخن يكى قطره ز درياى خروشان به ساحل خواست تا گردد خرامان بيامد موج سيلى زد به رويش كه نتوان ديد آب و…

ادامه مطلب

گاگرين

گاگرين همت كنيد تا كه شويد از زمين بلند چونان كه شد به جو فضا گاگرين بلند بى علم كى به پاى عمل ميتوان رسيد…

ادامه مطلب

‎فرفرك بى صدا

‎فرفرك بى صدا ‎دى با رفيق زنده دلى مهربانكى ‎بيرون شدم ز خانه چو تير از كمانكى ‎رفتم به ميله تا بخرم بهر كودكان ‎پوقانكى…

ادامه مطلب

‎عقده ى آدم

‎عقده ى آدم ‎از اين پس آدمى را نردبانها ميشود گردون ‎ دگر گنبد بنا كن، ورنه رسوا ميشود گردون ‎كمند عشق ماه و مهر…

ادامه مطلب

‎شعر

‎شعر ‎گر جهان بى عدالت را عدالت رهبر است ‎از كم و بيش من و ما اين چه شور محشر است ‎آدمى را آدميت در…

ادامه مطلب

سيماب صفت هر چه تپيديم و جهيديم

سيماب صفت هر چه تپيديم و جهيديم آيينه رخى را به مقابل نرسيديم استاد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

زنجير پا

زنجير پا اين كه دارد آتشى بر فرق و دودش بر هواست نيست سگرت جان شيرين واصل لب هاى ماسىت راست دودش بر جگر چون…

ادامه مطلب

رفتيم از اين باغ هجرى تو حاصل

رفتيم از اين باغ هجرى تو حاصل داغ تمنا چون لاله بر دل هر جا كه رفتيم يادِ تو كرديم وادى به وادى منزل به…

ادامه مطلب

‏‎دل من

‏‎دل من ‏‎عمري است به ياد لب جانانه دل من ‏‎خون مى چكد از ديده به پيمانه دل من – ‏‎ آيينه ى ما محو…

ادامه مطلب

در این ستمکده نومید خفته‌ای بیدل

در این ستمکده نومید خفته‌ای بیدل به آرزوی دلت ميدهم قسم برخيز نواي آدم ستاره كور شد و جلوه زد سحر برخيز به ياد منتظران…

ادامه مطلب

‎خزان زندگى

‎خزان زندگى ‎خزان باز شيرازه اى گل گسيخت ‎فرا روى آب روان خاك ريخت ‎ورق گشت يكباره گلزار را ‎شكستند در چشم گل خار را…

ادامه مطلب

چمن چراغان است اى اى گلكم

چمن چراغان است اى اى گلكم چشمم به گريان است اى اى گلكم دلم پريشان است اى اى گلكم استاد احمد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

تفتيش

تفتيش دايماً در كار ها تفتيش از دولت بجاست گر مفتش دزد باشد كار مردم با خداست پرتو تفتيش عادل چون بهر كارى فتد يا…

ادامه مطلب

پس پرده

پس پرده پير من اهل ريا بود نمى دانستم رند آلوده قبا بود نمى دانستم در تهء خرقه صنم داشت نمى فهميدم رهبر راه خطا…

ادامه مطلب

بهار

بهار بهار ميرسد اى سرو دلنواز بيا به چاره سازى دلهاى پاكباز بيا بهار شد كه رود آب رفته باز بجوى تو هم به سوى…

ادامه مطلب

‎باز پرس

‎باز پرس ‎آه از صداى هارن موتر سوار ها ‎آه از غرور اين همه سرمايه دار ها ‎مركوب، مار كفچه و راكب چو اژدهاست ‎بر…

ادامه مطلب

اى عكس نشان سال و ماهي بودى

اى عكس نشان سال و ماهي بودى بر تازه جوانى ام گواهي بودى من پير شدم ولى جوانى تو هنوز الحق كه رفيق نيمه راهي…

ادامه مطلب

افق بلند

افق بلند ‎اى صبا! سوى وطن رو به نشاني كه تو دانى ‎عرضه كن حال دل من به زباني كه تو دانى ‎بوسه زن از…

ادامه مطلب

آبله پوش

آبله پوش هستى و اين همه ابرام چه خواهد بودن ‏‎ نيستى و طلب كام چه خواهد بودن ‏‎مردگان هم نگرانند كه محشر برسد ‏‎عدم…

ادامه مطلب

يك شب كمكى عيش به ياد دل ما كن

يك شب كمكى عيش به ياد دل ما كن يادِ فقرا كن گر عيش كنى با مى معشوقه به پا كن يادِ فقرا كن چون…

ادامه مطلب

نيلاب

نيلاب كتاب و شعر و شب و ماهتاب در نيلاب بود به عمر شبى را حساب در نيلاب كباب زمزمهء تازيانه شوقست فگنده اند تو…

ادامه مطلب

ميوند

ميوند ‎اى جاده ى خوش هواى ميوند ‎ اى خاطر خلق از تو خرسند ‎اى طينت پاك را همآهنگ ‎اى روح گشاده را همانند ‎اى…

ادامه مطلب

‏‎مگر شب زلف آن شيرين شمايل بود در دستم‎

‏‎مگر شب زلف آن شيرين شمايل بود در دستم‎ كه دل چون مرغ دست آموز مايل بود در دستم ‏‎چو موج هر جا كه رفتم،…

ادامه مطلب

‎گوشت و ناخن

‎گوشت و ناخن ‎ريخت آهو بچه ى نا پخته سال ‎ طرح الفت با يكى روباه زال ‎با خيال خام و با تدبير سست ‎با…

ادامه مطلب

‎كه شتر را خوردند با بارش

‎كه شتر را خوردند با بارش ‎اشترى را دوان دوان ديدم ‎بار بر پشت و پشت بر بار ش ‎يكه و ياغى و تك و…

ادامه مطلب

فرشته ى رحمت

فرشته ى رحمت چنين رسيد خبر بهر ما ز اهل خبر كه زن فرشته ى رحمت بود در اين محضر زن است مادر مردانِ نامور…

ادامه مطلب

عبث چون چشم قربانى وبال مرد و زن بردى

عبث چون چشم قربانى وبال مرد و زن بردى ورق گرداندى و روى سياهى در كفن بردى به نورى دل دو گامى هم درين وادى…

ادامه مطلب

‎شعر فرمايشى

‎شعر فرمايشى ‎به پا در نوشتن ، به سر تاختن ‎ره راست از چاه نشناختن ‎به پيمانه دريا فرو ريختن ‎به ديوانه نرد خرد باختن…

ادامه مطلب

‎سياه چشم

‎سياه چشم ‎سياه چشم اى گل نو رسته ى من ‎سياه چشم اى بت گلدسته ى من ‎سياه چشم اى سياه چشم جفا كار ‎ببين…

ادامه مطلب

زمين ما به ده بورى ست باور ميكنى يا نه

زمين ما به ده بورى ست باور ميكنى يا نه نه آب آنجا نه اَو مورى ست باور ميكنى يا نه پى آبادى اش نى…

ادامه مطلب

‎رفتم

‎رفتم ‎چون ابر ز كوى تو گزر كردم و رفتم ‎چشم خود و دامان تو تر كردم و رفتم ‎اى ماه ز مهر تو چو…

ادامه مطلب

دل راز دار

دل راز دار بنگر كه آخر اين دل هر دم نياز كن خون شد ز جور آن بت هر لحظه ناز كن آرام و صبر…

ادامه مطلب

در سجده ى خداست تونائى بقا

در سجده ى خداست تونائى بقا تا حلقه است زور كمان كم نمى شود ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

‎خزان ديگر

‎خزان ديگر ‎فصل خزان رسيد و جهان زرد و زار شد ‎فرش زمردين چمن زرنگار شد ‎قمرى زبون و سرو سهى گشت واژگون ‎در مرگ…

ادامه مطلب

چمن چراغان است

چمن چراغان است چمن چراغان است اى اى گلكم چشمم به گريان است اى اى گلكم دلم پريشان است اى اى گلكم نسيم صبحدم گشته…

ادامه مطلب