‎شادم كه حيات وقف هجرانم بود

‎شادم كه حيات وقف هجرانم بود ‎تا مرگ غم و درد تو مهمانم بود ‎خاريكه كنون ز خاك من ميرويد ‎اين خار همانست كه در…

ادامه مطلب

ستم پيشه

ستم پيشه چه خوش گفت دوشم يكى از مهان كه بيخ ستم كنده به از جهان ستم مايه ى درد و رنج و بلاست به…

ادامه مطلب

‎رموز خلقت

‎رموز خلقت ‎منزل كاروان چه داند كس ‎از دل ساربان چه داند كس ‎گاه پير و گهى جوان گردد ‎به مزاج جهان چه داند كس…

ادامه مطلب

دلدار به بالین من آمد سحر عید

دلدار به بالین من آمد سحر عید آورد بصد ناز و نزاكت خبر عید بر خاستم و بوسه زدم بر سر و رويش صد شکرکه…

ادامه مطلب

در شهر ما

در شهر ما در شهر ما ز اهل هنر هيچكس نماند زان كاروان بغير صداى جرس نماند رفتند عالمان و اديبان از اين ديار يك…

ادامه مطلب

‎خلعت هستى

‎خلعت هستى ‎دوزخ شررى از جگر سوخته ى ماست ‎خورشيد گلى ز آتش افروخته ى ماست ‎خوابي است وصال تو كه آيد به شب هجر…

ادامه مطلب

‎حيف

‎حيف ‎سرد شد باد مهرگانى حيف ‎زرد شد شاخ ارغوانى حيف ‎زلف سنبل به پيچ و تاب افتاد ‎در كف صرصر خزانى حيف ‎پاره شد…

ادامه مطلب

توبه نامه چرسى

توبه نامه چرسى اى شيرهء جان دردمندان اى روح و روان مستمندان اى گرم كن محافل ما اى رهزن ديده و دل ما اى هوش…

ادامه مطلب

‎پيام آزادگان

‎پيام آزادگان ‎ببر اى صبا پيك گيتى خرام ‎به يونونشينان ز ما اين پيام ‎به آن سازمانى كه صبح و مسا ‎به حق و عدالت…

ادامه مطلب

ﺑﻬﺎﺭﻡ ﺭﻓﺖ ﺧﺰاﻧﻢ ﺭﻓﺖ

ﺑﻬﺎﺭﻡ ﺭﻓﺖ ﺧﺰاﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﺷﻜﻮﻩ ﺟﺎﻭﺩاﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﺳﻴﻞ اﺷﻚ ﺯﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﺧﻮﻥ ﺯﺟﮕﺮﻓﺮاﻭاﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﺑﺨﺪاﻛﻪ ﺩﻟﻮﺟﺎﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﻛﺒﻮﺗﺮﻣﺎﺯﺳﺮﺑﺎﻣﻢ ﺭﻓﺖ ﺑﺮاﻳﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻱ ﺯاﺭﻛﺮﺩﻡ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ…

ادامه مطلب

بامداد بهار

بامداد بهار هنگام بامداد كه چشم ستارگان يك يك بروى قبه ى نيلى بخواب شد رخساره ى سپهر ز خونابه ى شفق سرخ و خصاب…

ادامه مطلب

ای کوه بلند آسمائی

ای کوه بلند آسمائی ای شسته به جوى شير دامان تو شاهد نيك و زشت مايى در پیچ وشکنج روزگاران اى كرده چو چرخ تكيه…

ادامه مطلب

آمد بهار و سبز نشد بوستان ما

آمد بهار و سبز نشد بوستان ما سبز است اين سخن بسر دوستان ما لبريز شد ز سبزه و گل پهنه اى چمن از خار…

ادامه مطلب

ارمغان كهسار

ارمغان كهسار خوشا كوه و خوشا آوازِ نايى خوشا دشت و خوشا بانگِ درايى خوشا دل زنده اى چادر نشينى كه شب جايى گدازد ،…

ادامه مطلب

يارب! مددى كن كه از اين خاك برايم

يارب! مددى كن كه از اين خاك برايم ‏‎ چون مرغ هوا مدح و ثناي تو سرايم ‏‎يا رب! چقدر حوصله بايست نمودن ‏‎يا رب!…

ادامه مطلب

‎هدف يا مراد

‎هدف يا مراد ‎صبح شد اي دلِ غمديده، به غوغا برخيز ‎تپشي وام كن از ذوقِ تمنا برخيز ‎از سپيده، سحر آئينه گرفته ست به…

ادامه مطلب

‎‎نامه منظوم به جناب محترم محمد اسرائيل رويا

‎‎نامه منظوم به جناب محترم محمد اسرائيل رويا ‎بي تو چندين بهار آمد و رفت ‎روز و شب بى شمار آمد و رفت ‎سبزه از…

ادامه مطلب

مشک تازه ميبارد ابر بهمن کابل

مشک تازه ميبارد ابر بهمن کابل موج سبزه ميکارد کوه و برزن کابل ابر چشم تر دارد سبزه بال و پر دارد نگهت ديگر دارد…

ادامه مطلب

لالا ملنگ

لالا ملنگ ‎ عمر هاشددر زيارت ها ملنگى ميكنم ‎ نيم شب بعد از ملنگى ها پلنگى ميكنم ‎روزوشب چون بوم باشدگوشه گردى كار من…

ادامه مطلب

گذشتیم از همه دنیا گذشتیم

گذشتیم از همه دنیا گذشتیم ز دنیا و زمافیها گذشتیم بسان موجه های بی سر انجام به بیتابی از این دریا گذشتیم کف خاکستری از…

ادامه مطلب

‎فرياد از اين دل

‎فرياد از اين دل ‎گشتيم آخر برباد از اين دل ‎ فرياد از اين دل، فرياد از اين دل ‎باشد كه گرديم آزاد از اين…

ادامه مطلب

‎عيد استقلال

‎عيد استقلال ‎ميرسد در بهار استقلال ‎عيد با افتخار استقلال ‎باز آغاز ميشود به چمن ‎جشن عشرت نثار استقلال ‎باز خواند ترانه ى شادى ‎بلبل…

ادامه مطلب

شكسته

شكسته مگو پاى خديو جم شكسته كه دل در سينه ى ما هم شكسته در اين كهسار چون فرهاد بيكس نگين بسيار بى خاتم شكسته…

ادامه مطلب

‎شاخ كبر

‎شاخ كبر ‎شنيدم شاخه ى پربرگ و بارى ‎كه بودى نذر هر برگش، بهارى ‎ميان شاخساران خوش نما تر ‎كشيده يك سر و گردن فرا…

ادامه مطلب

‎ساقى فرخار

‎ساقى فرخار ‎خيزيد و دو سه ساغر سر شار بياريد ‎ساغر ز كف ساقى فرخار بياريد ‎ابرست و بهارست و گُل و لاله فروان ‎سبزينه…

ادامه مطلب

‏‎رفتيم از اين بيابان، كرديم رو به دريا

‏‎رفتيم از اين بيابان، كرديم رو به دريا ‏‎تا گم كنيم خود را چون آب جو به دريا ‏‎نگشود عقده ى دل چرخ كبود ناخن…

ادامه مطلب

دل هاى شكسته

دل هاى شكسته دلى دارم كه سر تا پا شكسته چو زلف يار از صد جا شكسته درست است اينكه ميگويند مردم به زير پاى…

ادامه مطلب

در شان حضرت غوث الا عظم دستگير رح

در شان حضرت غوث الا عظم دستگير رح ‎اولاده ى رسولِ خدايي و پير هم ‎ محبوب كبريا و شهي دستگير هم ‎داري محى الدين…

ادامه مطلب

خلعت هستى

خلعت هستى دوزخ شررى از جگر سوخته ى ماست خورشيد گلى ز آتش افروخته ى ماست خوابي است وصال تو كه آيد به شب هجر…

ادامه مطلب

‏‎حريفان مغتنم داريد دور كامرانى را

‏‎حريفان مغتنم داريد دور كامرانى را ‏‎درين محفل به كام بخت ما هم بود ايامى ‏‎حضرت بيدل رح ‏‎شما اى دوستان از زندگانى بهره برداريد…

ادامه مطلب

‏‎ثبات زندگى

‏‎ثبات زندگى ‏‎افسوس كه موسم خزان شد ‏‎آثار فسردگى عيان شد ‏‎گلزار به رنگ زعفران شد ‏‎پامال جفاى مهرگان شد ‏‎گل رخت سفر به دوش…

ادامه مطلب

‎پول تويانه

‎پول تويانه ‎ز بى قوتى ضعيف و زار گشتن ‎تن لاغر ز غم بيمار گشتن ‎به سر بردن به كنجي تن برهنه ‎ شنيدن از…

ادامه مطلب

‎بهر رشته ى اين گره رمزهاست

‎بهر رشته ى اين گره رمزهاست ‎بهر تار اين ساز زير و بمى ست استاد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

‎باغبان پير

‎باغبان پير ‎نخلى به سر رسيد و برآورد برگ و بار ‎گفتا به باغبان كه اَيا سازگار من! ‎اينك به يارى تو برومند گشته ام…

ادامه مطلب

‎اى ساقى سمين ساق برخيز و شتاب آور

‎اى ساقى سمين ساق برخيز و شتاب آور ‎سازى به دل ما زن دستى به رباب آور ‎بازوى تر گل را زرينه ى زر بستند…

ادامه مطلب

‎الا اى نى نواز آخر نوائی

‎الا اى نى نواز آخر نوائی ‎خروشى ناله اى شور صدائی ‎مبادا آتش صحرا شود سرد ‎مبادا كاروان خوابد به جائی ‎الا اى نى نواز…

ادامه مطلب

اتحادى بنماييم مهيا امروز

اتحادى بنماييم مهيا امروز چشم عبرت بگشاييم به دنيا امروز دگران را بنماييم تماشا امروز كز ره علم نمودند چه برپا امروز من و تو…

ادامه مطلب

‎يارب! مرا چو مرغ هوا بال و پر بده

‎يارب! مرا چو مرغ هوا بال و پر بده ‎وانگه از اين خرابه رحيل سفر بده ‎شمعم به طاق و طارم افلاك برفروز ‎آن سو…

ادامه مطلب

هر برگ اين چمن اثر اندوز جلوه اى ست

هر برگ اين چمن اثر اندوز جلوه اى ست بارى نظر به اين همه اثار بايدت استاد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

‎ناخن تقدير

‎ناخن تقدير ‎مرغ سبك بال من، بال بكش پر بكش! ‎امشب از اين تيره خاك تا به فلك سر بكش! ‎خيمه ى مجنون فراز، دامن…

ادامه مطلب

مشك تازه مى بارد ابر بهمن كابل

مشك تازه مى بارد ابر بهمن كابل موج سبزه مى كارد كوى و برزن كابل ابر چشم تر دارد سبزه بال و پر دارد نزهت…

ادامه مطلب

گوشت و ناخن

گوشت و ناخن يكى قطره ز درياى خروشان به ساحل خواست تا گردد خرامان بيامد موج سيلى زد به رويش كه نتوان ديد آب و…

ادامه مطلب

گاگرين

گاگرين همت كنيد تا كه شويد از زمين بلند چونان كه شد به جو فضا گاگرين بلند بى علم كى به پاى عمل ميتوان رسيد…

ادامه مطلب

‎فرمان جعلى

‎فرمان جعلى ‎مدير ماليه غزنه ساخت فرمانى ‎كه ملك احمد ضبط ست آنچه موجودست ‎اگر تمرد از او سر زند قرار اصول ‎خودش اسير و…

ادامه مطلب

علل انحطاط

علل انحطاط عمريست به مشكلى دچاريم جز دست دعا دگر چه داريم؟ عمريست اسير سوز و سازيم ناز نكشيده را نيازيم عمريست شكسته و نژنديم…

ادامه مطلب

‎شك

‎شك ‎چشم جهان تاريك بر زندگى گشادم ‎يك مشت مرده دل را آب حيات دادم ‎از تاب من اثر برد بيتابى ستاره ‎پا از كنام…

ادامه مطلب

‏‎شاخ ارغوان

‏‎شاخ ارغوان ‏‎بر درختان بر درختان، شاخه هاى ارغوان ‏‎يادگار عشق هاى نامراد و آتشين ‏‎در بهاران در بهاران، جوش هاى ارغوان ‏‎لاله روى من…

ادامه مطلب

‎زندگى در گردن دانا

‎زندگى در گردن دانا ‎زندگى در گردن دانا وبالى بيش نيست ‎زيستن تا نيست گرديدن خيالى بيش نيست ‎آن كه بر وى تهمت بار امانت…

ادامه مطلب

رقيب بى حيا

رقيب بى حيا پشت سر ما را رقيب بى حيا دَو ميزند چون كه مى بيند مرا فوراً دَو خو ميزند اين گداى پول پرور…

ادامه مطلب

‎دل شد گداى كوه تو و من گداى دل

‎دل شد گداى كوه تو و من گداى دل ‎نالم گهى ز جور تو گه از جفاى دل ‎استاد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب