خوبان
ای خوبِ خوبِ خوبان سلطان وکبریایی
تو جانِ جانِ جانِ عشق وامیدِ مایی
ماییم و یک جهان غم در کوچه های ماتم
تو باور و یقینی درمانگرو دوایی
ای آرزوی پنهان تو شاهِ مهربانی
در شوره زارِ هستی افتاده را صدایی
در قلبِ ظلمتِ شپ گم کرده راهیان را
همراهِ پر توانی غم خوارو رهنمایی
هنگامِ نا امیدی تو نورِ از امیدی
وقتِ شکستنِ دل درمانده را ندایی
رگباری نوبهاری خورشیدِ بی مثالی
معراجِ عاشقانی چشم وچراغِ مایی
سید حلیم حلیم